اعلام موجودیت نوفاشیستهای پانفارس پانایرانیست
اعلام موجودیت نوفاشیستهای پانفارس پانایرانیست
دنیا، یک بار فاشیسم را تجربه کرده و راهش را از آن کج کرده است اما "ایرانیان پانفارس پانایرانیست وطنپرست"، در دایره فاشیسم پانفارس پانایرانیسم میچرخند و فاشیسم ایرانی را تکرار و تکرار و تکرار می کنند و از تکرار و کهنگی و چندشآوری فاشیسم ایرانی-فارسی خسته نمی شوند. آنها با آن که خودشان را نو فرض گرفتهاند اما با هر نوع فکر، سیستم اداری و سیاست نو مخالفند.
فاشیستهای جدید بیانیهای را امضا کردهاند و بشکل یک تیم دیده میشوند. نوفاشیستها، خودشان را آلترناتیو تیمهای پهلوی سومچیها، اصلاح طلبچیها، ملی-مذهبچیها، جمهوری اسلامچیها، ولایت فقیهچیها، پهلوی دومچیها، مصدقچیها، مشروطهچیها، پهلویچیهای اول میدانند اما نوفاشیستهای ایرانی، در همان ماشین با همان تفکرها نشسته و در همان جاده میرانند.
مانند پهلویچیها، خمینیچیها، خامنهایچیها و ... "برای همه"؛ یعنی برای غیر فاشیستها، دگراندیشان، ملل غیر فارس، خط قرمزها کشیدهاند. غیر نوفاشیستها را دشمن فرض کرده، تهدید به کشتار، اعدام و قتلعام کردهاند.
اثری از تحمل، مدارا و تکثر در میان نوفاشیستهای ایرانی (فاشیست روشنفکر) دیده نمیشود. آنها خودشان را میراثدار فاشیسم پهلوی، خمینی، خامنه ای و ... میبینند.
تنها هدف نوفاشیستها، حفظ "مرزهای ایران" جعلی به هر وسیلهای است و خاک، بسیار مهمتر از انسان و اراده ملل روی آن است.
برای همین، ملل و انسانهایی که در این سرزمینها و با تفاوتهای زبانی، فرهنگی، دینی، سیاسی، سطح توسعه یافتگی و عقب نگه داشته شدگیها، خواستها، آرزوها و ارادههایشان و ... زندگی میکنند و صاحب سرزمین خودشان، بچشم نمیآیند.
در دیدگاه این فاشیستها، تنها "زبان رسمی، ملی و میانجی"، زبان فارسی است. آنها تاب تحمل آن را ندارند که زبانهای ملل دیگر هم رسمی، ملی و میانجی بشوند.
این فاشیستها، در باره تاریخ، آداب و رسوم و دیگر جنبههای فرهنگی و تمدنی ملل غیر فارس سکوت کردهاند که به معنی مخالفت یا انکار وجود فرهنگها و تمدنهای مستقل ملی و مختلف در این منطقه است.
در نظر فاشیستها، فقط فارسها انسان کاملند. برای همین، آنها، هویتهای مستقل، حقوق ملی و انسانی تورکهای آزربایجان جنوبی، قشقاییها، تورکمنها، عربها، لورها، بلوچها، کردها، گیلکها، مازنیها و تالشها را برسمیت نمیشناسند.
نوفاشیستهای ایرانشهری، این ملل و وطنشان را مستعمره، هویتهای مللیشان را قوم و مردمانی پیراسته و خلع شده از انسانیت تلقی میکنند.
برای همین است که حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت ملی، قوانین، کنوانسیونها و حقوق بین الملل نهتنها در برنامه نوفاشیستهای ایرانی دیده نمیشوند بلکه مانع تحقق اهداف فاشیستی آنها هم تلقی می شوند. برلی همین است که آنها، نقشی در تیم و سیاستهای نوفاشیستها ندارند.
نو فاشیستها با "آموزش به زبانهای ملی ملل غیر فارس" و سقوط فارسی به سطح زبانهای ملی مخالفند.
نوفاشیستها، در باره آزادی مطبوعات (لابد تحت کنترل) موافقند اما با تاسیس احزاب و جمعیتهای سیاسی و غیر سیاسی ملل غیر فارس مخالفند.
نوفاشیستها مرکزگرا بوده، تاسیس موسسات اقتصادی ملی ملل غیر فارس جدای از مرکز را برنمیتابند.
نوفاشیستها، با هر نوع تقسیم قدرت مرکز با پیرامون و با تقسیم قدرت در میان ملل غیر فارس (خودمختاری، فدرالیسم، کنفدرالیسم) مخالفند و بر فقط بر طبل برتری همه جانبه حاکمیت فارسها میکوبند.
نوفاشیستها فارسها را یک قوم یا ملت نمی دانند و از "فارس زبانها" سخن میگویند.
چرا که میدانند، بیش از نود درصد فارس زبان ها، بخاطر تحمیل زبان فارسی، آموزش اجباری، و شستشوی مغزی، در طول صد سال، آسیمیله و فارس زبان شده اند.
دموکراسی، یعنی تسلیم شدن به خواست و اراده ملت. نوفاشیستها با هر نوع اعمال اراده ملی توسط ملل غیر فارس و تاثیر اراده آنها (حتی بر اساس رفراندم و رای هر ملت بطور جداگانه) بر مرزهای کنونی ایران جعلی مخالفند.
نوفاشیستها، مرزهای ایران پانصد سال اخیر را بدون تغییر و یکپارچه دیدهاند. این نوفاشیستها، یا توان ادراک انقباظ و انبساط جغرافیایی و سیاسی مرزها در سدههای اخیر را نداشتهاند و یا عمدا در باره پروژه آغاز جنگ با همسایهها و اشغال مجدد آزربایجان شمالی، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، بحرین و ... سکوت کرده اند.
به نظر شما نوفاشیستهای ایرانی-فارسی با فاشیستهای قبلی چه تفاوتهایی دارند؟
چرا ایرانی ها نمیتوانند برای مشکلات سیاسی- تاریخی، راه حلهای جدیدی ارائه بدهند؟
چرا فاشیستها برای حل بحرانهای جدید، به عمق تاریخ می روند و راه حلی کهنه و تجربه شده غیر موثر ارائه می کنند؟
علت این جمود فکری و رفتاری در میان روشنفکر (تحصیلکرده) ایرانی چیست؟
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
08.04.2023
Comments
Post a Comment