جامعه خالی از اندیشه و سوالگری فریب می خورد


جامعه خالی از اندیشه و  سوالگری فریب می خورد

  نوشت:

وقتی شما اثر باد، باران، آب، سیل و خاک را در دفن شهرها فهمیدی، علت مدفون بودن آثار تاریخی را هم می فهمی.

نوشتم:

وقتی ذهن انسان‌ها در اثر شستشوی مغزی-آموزشی در مسیر دلخواه دروغگویان سیاسی و تاریخساز جامد بشود، جامعه همان‌گونه می‌بیند و می‌فهمد که دروغگویات صاحب قدرت و ثروت می‌خواهند. چون عقل آن‌ حماعت را نابود کرده‌اند.

باید پرسید؛ مردمی که به آن سطح از توسعه دسته یافته‌اند که برای زنده ماندن و در امان ماندن از سیل ها، در گذشته، در کوه‌ها و غازها زندگی می کردند، چرا وقتی رشد کرده و به مرحله روستا و شهر نشینی رسیده‌اند، نمی فهمیدند که فلان نقطه از زمینی که می‌خواهند در آنجا روستا، شهر، ساختمان، عبادت‌گاه یا کاخ بسازند، دره و مسیل است و ساختمان آن‌ها در زیر خروارها تن خاک گل و لای دفن خواهد شد؟

آیا آن‌ جوامع با آن همه تجربه، پیشرفت، دانش ساخت و ساز شهری، معماری و هنری، نمی‌فهمیده‌اند که اماکن مهم خودشان را نباید در عمیق‌ترین نقاط زمین بسازند تا باران و سیل، گل و لای و .‌‌‌..‌ اماکن مقدس و مجسمه‌های خدایانشان را دفن نکند؟

واقعا تحلیل و نگاه جالبی است. نمی‌گویم‌ که احتمال چنین اتفاقی اصلا وجود ندارد. بلکه ممکن است که یک در صد میلیون، یک احتمالی مثل احتمال طوفان نوح وجود داشته باشد که همه یک منطقه را آب بگیرد و همه یک شهر را دفن بکند.

ولی این که همه آثار تاریخی، در مناطق دور از آبراه‌ها و مسیل‌ها و در چند متری زیر زمین دفن شده‌اند، جای سوال است و به خاطر احتمال نیست، بلکه برنامه ریزی شده دیده می شوند.

یعنی چرا همه آثار تاریخی، کاخ‌ها، معابد، مجسمه‌های هنری، شهرها و روستا ها و .... به خاطر چنین احتمال اندکی از بین رفته‌اند؟

آیا محل این شهرها، عبادتگاه‌ها، کاخ‌ها، روستا‌ها و شهرها، در مصعب دریا قرار گرفته اند که باران، آب، سیل و ... در آنجا آرام شده و گل و لای، به تدریج بر روی هم انباشته بشوند و یک شهر با ارتفاع چند متر را دفن کرده و در طول زمان، خاک و گل و لای چند متر هم در بالاتر از آثار تاریخی انباشته بشوند؟

چند میلیون سال لازم است تا یک شهر با ارتفاع شش هفت متری، در اثر هزاران سیل و به تدریج دفن بشوند؟

اگر این فرضیه‌ها درست هستند، پس چرا و احمقانه با طوفان نوح مخالفت می کنند؟ اما در عمل نشان‌می‌دهند که در کره زمین، هزاران طوفان نوح آمده و همه این آثار تاریخی در همه جای کره خاکی را در زیر چندی متری خاک دفن کرده است؟

من، تصور می کردم که انسان‌ها، با تجربه آموخته بوده‌اند که نه تنها خانه‌ها بلکه اماکن مهم و مقدس را هم در محل های دور از گذرگاه‌ها سیل و در ارتفاعات بسازند تا خسارت نبینند.

تصور می‌کردم که آن‌ جوانع با تجربه یاد گرفته بوده‌اند که خانه‌ها، شهرها، معابد و کاخ هایشان را در ارتفاعات بسازند تا از آسیب‌ها در امان بمانند.

اگر آن قدر توسعه شهرنشینی، سنگ‌تراشی، هنری و فلزکاری داشته‌اند، باید حداقل شاهان، فرمانروایان و معماران، این اصل اولیه شهرسازی را هم ادراک کرده بودند.

نمی توان باور کرد که آن‌ها می توانسته‌اند کاخ‌های بلند و زیبا و مجسمه های ظریف بسازند اما از درک این که نباید شهر و اماکنشان را در مسیر رودخانه‌ها بسازند، عاجز بوده‌اند.

از طرف دیگر، آیا در محلی که آثار تاریخی را از زیر هزاران تن خاک در می‌آورند، نشانی از سیل، مسیل، و "آبرفتی" که به ما در مدارس درس داده‌اند، وجود دارد؟

چرا در گذشته، جریان سیل در جاهایی وجود داشته که صدها بلکه هزاران سال دیگر، از آنجا سیل نمی‌آید و خاک‌ها را شسته، با خود نمی برد؟
در حالی که وظیفه سیل، کندن مسیر و بردن خاک و ظاهر کردن آنچه در دل خاک خفته بوده، است نه پوشاندن آن‌ها.

آیا و معمولا، نباید با آمد و رفت باران و سیل به دریا، اگر هم آثاری در زمین دفن شده باشند، باید از دل خاک بیرون بیایند؟

چرا شاهان و معماران و ..‌. کاخ و مجسمه‌هایشان را در مسیر سیل و ویرانی می ساخته‌اند؟

آیا نباید این کارشان دلیلی منتج به فایده و سود داشته باشد؟

نتیجه:
اگر چنین آثاری را دیدید که در عمق چند متری زمین دفن شده اند، باید بدانید که تعدادی حقه باز دغل کار سودجو، بر قوه عقلانی شما مسلط شده‌اند.

آن‌ شارلاتان‌های حقه‌باز، با سیاستمداران و دانشگاهیان دست به دست هم داده اند و چیزی را به شما می فروشند تا زندگی بهتری برای خودشان تهیه بکنند.

آن‌ها، به جای دین فروشان و خدافروشان قدیم، به شما چیزهای جدیدی را می فروشند و فریبتان می دهند.

در چنین وضعیتی بدانید که با جامعه ای دروغ و جعلی و با دروغگویان حرفه‌ای طرف هستید و جامعه خالی از اندیشمندان و سوال کنندگان شده است.

در پایان با یک مثال، به موضوع خاتمه می‌دهم.

قاعده طبیعت بر این است که آب، باران و سیل از جاهای بلند جاری بشوند. در مسیر خود، نسبت به شتاب جریان، خاک را ساییده، با خود تا گودالی بزرگ که اکنون پر آب شده و به دریاچه و دریا معروف هستند، بریزند.

در حقیقت، جریان رود و آب تا آنجا آرام نمی گیرند و گل و لای آن‌ها در بین راه، چندان هم ته‌نشین نمی شوند.

سوال انتهایی این است که چرا روستاها، شهرها، آثار باستانی و ... در جاهایی از چند متری زیر سطح خاک بیرون آورده می شوند که امکان ته‌نشین شدن سیل در آن مناطق وجود ندارد.

اگر هم چنان احتمالی در گذشته‌های دور بوده است، چرا به غیر از ساختمان و مجسمه و فلزات مختلف، اثری از موجودات آبزی در آن‌ها پیدا نمی شوند؟

با احترام
انصافعلی هدایت


24 آگوست 2024

Comments