آیا نباید آیت‌الله خلخالی را طور دیگری دید؟

 

آیا نباید آیت‌الله خلخالی را طور دیگری دید؟


سلام دوست عزیز؛ جناب آیدین مارالانلی


 نقد حضرتعالی را در تورک-مقاله‌لر خواندم و خوشحال شدم. 


اما می خواهم چند نکته را یاد آور بشوم: 


1. من (انصافعلی هدایت)، هیچ مطلبی را به نام حرکت ملی و یا عضو حرکت ملی ننوشته ام که شما به نام حرکت ملی پاسخ داده‌اید.


آیا شما حرکت ملی یا سخنگوی آن هستید؟


این نوع رفتار، بازی با شعور فعالان حرکت ملی و تحریک احساسات آن‌ها است تا از شما حمایت بکنند. 

من فکر می کنم؛ ما نباید افکار و تحلیل‌های شخصی خودمان را به عموم مردم، بخصوص به حرکت ملی نسبت بدهیم. 


حرکت ملی، مسئول اعمال، رفتار، بینش و نوع تحلیل های شخصی من و شما نیست و نباید حرکت ملی را با افراد اشتباه بگیریم.


 2. نگاه به تاریخ و تحلیل نوین از شخصیت‌ها، افکار و رفتار آن ها، نتایج عملکرد آن‌ها و ... دایما تغییر می کند و تاریخ و زمان، نیازمند تحلیل‌های جدیدی است.


3. خلخالی، شریعتمداری، ستارخان، باقرخان، بابک، خیابانی، پیشه وری، و ... شخصیت های تاریخی هستند. 


رژیم‌ها، حاکمیت‌ها، ایدیولوژی ها، منافع، تعلق خاطر ملی، عرق ملی، و ... دشمنی و احساس تنفر نسبت به ملتی، سیستم‌های شستشوی مغزی و ... در اطراف آن‌ افراد پیله هایی را بافته اند و به اذهان ما سمت و سو داده اند.


ستار خان و باقر خان را ناجی ایران تعریف کرده و مصادره به مطلوب فارس ها کرده اند و تاریخ ساختگی و نوع تحلیلی که داده اند، قابل قبول جلوه گر شده است.


مثلا؛ اگر ما بخواهیم با نوعی دیگر از تحلیل، آن افراد را نه در خدمت سیستم فارسیسم که در خدمت ملت تورک نشان بدهیم و یکی از سلاح‌های فارس ها برای سرکوب تورک ها را از دستشان بگیریم، کار اشتباهی کرده‌ایم؟


چرا نباید تحلیلی متفاوت از آنچه دستگاه تبلیغاتی تمامی نحله های فکری پانفارسیسم ارائه داده اند، ارائه بدهیم؟ 


4. من از اعدام ها حمایت نکرده ام. بلکه گفته ام، خلخالی انتقام بخشی از قتل‌عام شدگان تورک توسط پانفارسیسم را گرفته است. یعنی ق۱اوتی در درستی یا اشتباه بودن احکام او نداشته‌ام.


5. راستی، «عدالت» چیست؟ منشأ عدالت کجاست؟ تا بتوان بر آن تکیه کرد. 


عدالت، مفهومی بر خواسته از مجموعه آداب، رسوم، شرعیات، نوع بینش ملی، منافع ملی-قومی، دوستی‌ها و دشمنی ها، قوانین و ... جاری در یک جامعه در طول زمان است که حتما بخشی از آن نوع عدالت رایج در فلان جامعه و ملت، با عدالت در دیگر جوامع و ملل در تضاد یا تقابل خواهد بود. 


چرا که مفهوم عدالت در نزد یک ملت، از تاریخ متفاوت، دین متفاوت، آداب و رسوم متفاوت، تجربه های متفاوت، منافع متفاوت و ... دشمنی‌ها و ... ریشه گرفته اند.


پس نمی توان مفهوم مجردی از عدالت در ذهن ساخت و آن عدالت را به همه انسان هایی که در روی بخش‌هایی از کره زمین زیست می‌کنند، نسبت داد.


 چرا این همه در مفهوم عدالت و حقوق تفاوت دیده می شود؟ 


چرا جنایت‌ها، اشغال‌ها، استعمار، نابرابری‌ها و ... در جریان است؟ 


پس مفهومی مشترک از عدالت وجود خارجی و جاری ندارد.


اگر عدالت را با پیشفرض شما ببینیم، کار امثال آیت‌الله خلخالی عادلانه بوده است. چرا که او، در مقطع خاصی از تاریخ و بر اساس رژیم حقوقی خاصی که مورد قبول بخش بزرگی از ملل در ایران استعمارگر بوده، احکام اعدام را صادر کرده و بخش بسیار بزرگی از ملل در ایران آن زمان، به آن‌ اعدام‌ها اعتراض نکرده و غیر عادلانه ننامیده اند. 


پس، مفهوم عدالت، در طول زمان و مکان و شرایط حاکم، تغییر می کند.


6. من با آنچه شما به عنوان اصول (مدرن) حرکت ملی نام نهاده‌اید، مخالفت نکرده‌ام که آن‌ها را در زنجیره انتقاد نسبت به من می آورده‌اید. گویا که من با آن‌ها مخالفت کرده‌ام.


در عین حالی که باید اعتراف بکنیم: حقوق بشر، دموکراسی، آزادی‌ها، اعتقاد درونی به برابری ملل و حق تعیین سرنوشت ملل، حقوق زنان و کودکان، مخالفت تورک‌ها با اعدام، مخالفت با اشغال وطنشان، و ... باعث استقلال تورک‌ها از ایران فارسزده نخواهند شد.

 

همان طور که محکومیت حدود سی ساله ارمنی‌های اشغالگر در سازمان‌های بین المللی هم باعث آزادی قره باغ نشد.


باید واقعیات سیاسی، نظامی، کشتار و ... ساری و جاری و سخت و دردناک در منطقه را پذیرفت.


 شما نمی توانید رژیم ملایان پانفارس را با چنین مفاهیمی به برکناری راضی بکنید تا حقوق فردی و ملی افراد و ملل را برسمیت بشناسند.


در تعریف من از عدالت، قدرت همه جانبه شما، در تحقق حقوق ملی ملت تورک نقش دارد. هر طرف که قدرت بازدارندگی و کشتار بیشتری داشته باشد، حرف و خواست خودش را بر کرسی می نشاند و هیچ قدرتی نمی تواند او را به بیعدالتی متهم بکند.


این دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و عدالت نیست که شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی-آموزشی، اقتصادی و ... را به نفع یک ملت تحت ستم و مستعمره تغییر می‌دهد. بلکه توان و قدرت بازدارندگی و کشتار (نظامی) او است که دشمن را به تسلیم وامی‌دارد.


7. باید این واقعیت را هم بپذیریم که ما تورک‌ها، یک ملت هستیم. تک تک افراد این ملت، عضو جدایی ناپذیر این ملت هستند.


 شما می توانید تعدادی از اعضای ملت را خائن، جاسوس، عامل دشمن، ضد وطن و ملت تورک، مانقورد، خود فروخته و ... بنامید. بخشی از حقوق و آزادی های آن ها را بر اساس قانون و روش‌های قانونی محدود بسازید اما حق ندارید صفت «عضویت ملی تورک» را از او بگیرید و بگویید او تورک نیست.


سوال: 

چرا خلخالی نمی تواند انتقام کشته شدگان در قتل عام های دوران خیابانی، پیشه‌وری و پنجاه و هفت را از عوامل رژیم پهلوی و فارس‌ها بگیرد؟ 


چرا نباید تفسیری جدید از رفتار سیاسی امثال خلخالی بدست بدهیم؟


آیا بخش مهمی از ما، تسلیم تبلیغات ضد آیت الله حسنی؛ امام‌جمعه ارومیه نشده بودیم و از چشم فارس‌ها و کردها او را محاکمه و محکوم نمی کردیم؟ 


چرا امثال خلخالی‌ها، مورد غضب رژیم‌واقع شده، خانه نشین شدند و در تنهایی و (احتمالا) در فقر جان دادند؟


انصافعلی هدایت

تورنتو-کانادا

21.12.2022

















Comments

Popular posts from this blog

جنگ یا همزیستی تمدن‌ها و پمپاژ دشمنی با عرب‌ها، تورک‌ها، مغول‌ها و تاتارها