پبشنهادی برای برون رفت آذربایجان ایران از بحران کنونی
پبشنهادی برای برون رفت آذربایجان ایران از بحران کنونی
انصافعلی هدایت
روزنامه نگار آزاد و مستقل
کانادا – تورنتو
+ 1 – 416 – 497 – 80709
هر فرد انسانی، هر خانواده، هر گروه، هر جمعیت و هر ملتی، آرزوهایی دارند. همه آرزها، دست یافتنی هستند اما باید برای تبدیل آن ها به عمل، کارهایی را به طور جدی انجام داد. اگر هر فرد حقیقی یا حقوقی و هر ملتی، زیباترین و شیرین ترین آرزوها را برای خود و جامعه اش داشته باشد، تا آن زمان که در راه رسیدن به آن خواست ها، قدم های جدی و عملی برنداشته اند، آن آرزوها در حد یک فکر و ایده جالب و شیرین، باقی خواهند ماند.
من، از عمق جان، ایمان دارم که بیش از نود درصد آذربایجانیان و ترک های ایران، آرزوهای شیرین و خوشی را برای وطنشان و مردم سرزمین شان در ایران دارند. اغلب آنان خواست ها و آرزوهایی برای خوشبختی و سعادت این دنیایی هم وطنانشان دارند.
همه آن ایده ها، آرزوهای شیرینی هستند. ولی ما در عمل و واقعیت، به نزدیک شدن به آن ها امید زیادی - در کوتاه مدت - نداریم. برای همین هم بحث های زیادی را با هم می کنیم و همه – اغلب - یک دیگر را به کوتاهی در حرکت در راه تحقق آرزوهایمان متهم می کنیم.
هم دیگر را متهم می کنیم. دریغ از این که یک اصل ساده که باعث در آغوش گرفتن عملی آن آرمان ها خواهد بود را فراموش کرده ایم و آن "قدرت و تشکیلات مالی و اقتصادی" است که همه ما برای دستیابی با آن آمال و آرزوهایمان برای مردم و سرزمین مان لازم داریم. چه کسی باید آن منابع را در اختیار ما بگذارد؟
به عقیده من، تا زمانی که ما نتوانسته ایم، منابع مالی خودمان را خودمان تامین کنیم که بتوانیم برای جامه عمل پوشاندن به آرزوهایمان، از آن ها استفاده کنیم، در رویاهایمان هم، به آرزوهایمان نخواهیم رسید و جز خودمان، همه را هم متهم خواهیم کرد.
هیچ مردمی، به ملت و کشور مرفهی تبدیل نشده است، مگر این که منابع مالی خودش را داشته و به آن ها تکیه کرده است.
برای نمونه، به مردم اسرائیل بنگریم. باید از آنان درس بگیریم. تعداد عددی آنان در مقابل ما ترک های ایران، ناچیز است. اما مگر آن ها یک ملت مسلط بر دنیا نیستند؟ مگر همان چند میلیون یهودی، با تکیه بر منابع مالی خود در گوشه و کنار دنیا، در مقابل چند صد میلیون عرب و یک میلیارد مسلمان نایستاده اند؟ مگر اغلب انسان های سیاسی، معتقد نیستند که یهودی ها با پول و ثروتشان، اقتصاد و سیاست دنیا را اداره می کنند؟
ما ترک های ایران – از نظر عددی - چهار پنج برابر آنان هستیم اما آیا تشکیلاتی داریم که بتوانیم از منافع خودمان دفاع کنیم؟ آیا می توانیم، یک جمعیت سیاسی یا غیر سیاسی گسترده با ده ها هزار عضو را تشکیل داده و اداره کنیم؟
البته که به صورت نادر و در مقیاس های کوچک و محلی، موفق بوده ایم اما در مقیاس های بزرگ، چه؟
به عقیده من، ما ترک های ایران در جایی از این کار و تلاش، مشکل داریم. چرا که نمی توانیم با هم کار کنیم. منافع جمعی خود مان را هم به درستی نمی شناسیم و احساس مشترکمان، به همکاری های مشترک در میان ما نمی انجامد. برای همین هم در میان ما، تشکل های بزرگی پا نمی گیرند.
در مسایل مالی، چگونه هستیم؟ برای به دست آوردن مبلغ اندکی پول برای گذران زندگیمان، زحمت زیادی می کشیم. نمی خواهیم آن را به سادگی بر باد بدهیم. برای افزایش مقدار آن مبلغ، برنامه ریزی می کنیم یا آن را در کار تولیدی، بانک، بورس یا دلالی یا ... ، سرمایه گذاری می کنیم تا از ارزش آن کاسته نشود.
این اندوخته های (کم یا زیاد) ما در بانک می ماند و منافع آن، به جیب دولت در ایران یا سرمایه داران در خارج از خاک خودمان می رود. ملت ما سودی از پول فرزندانش نمی برد. چرا؟ چون بانک یا موسسات مالی که متعلق به خودمان باشد، نداریم تا پول هایمان را در آن گذاشته و از درآمد و سود آن، نه تنها خودمان که ملتمان هم بهره مند شوند.
تا زمانی که ما مردم آذربایجان، موسسات مالی مخصوص خودمان را تاسیس نکرده ایم، به ملتی منسجم و متحد بدل نخواهیم شد. صاحب تشکیلات قدرتمند نخواهیم شد. منتظر خواهیم ماند تا دیگران برای ما کاری بکنند که جرات علنی ابراز و درخواست آن را هم نداریم.
اسرائیلی ها، فلسطینی ها، ایرلندی ها، ارمنی ها، احزاب و سازمان های سیاسی در اغلب کشورها، الگوهای خوبی در این مورد برای ما هستند تا به اهمیت موضوع، پی ببریم.
همه احزاب و سازمان های سیاسی، باید منابع مالی مستقل و قابل اتکای خودشان را داشته باشند تا بتوانند، نیازهای مالی مبارزاتی خودشان را تامین کنند. وگر نه، در حد حرف و شعار باقی خواهند ماند و کاری صورت نخواهد گرفت.
در میان افراد سرشناس آذربایحان و ترک ایران، افراد سرمایه دار، دلسوز، وطن پرست و خیراه کم نیستند. اما من آنان را نمی شناسم. در این میان، مردی را می شناسم که سال هاست که در آمریکا ساکن است. میلیاردها دلار مردم آمریکا و ایران در دستان اقتصادی اوست. او یکی از بزرگترین موسسات مالی آمریکا را اداره می کند و به صاحبان پس انداز و سهام در آن، سود می دهد.
در کنار همه این ها، او مردی معقول و آشنا با دنیای سیاست، سیاست پشت پرده آمریکا و مشاور اقتصادی سنای آمریکا است. هیچ ایرانی؛ ترک، فارس، کرد، عرب، لر، بلوچ، بختیاری، ترکمن، و ...نیست که در میان آمریکائیان، چنان جایگاه مالی و سیاسی را داشته باشد. آمریکایی ها به او، دانش و تجربه اش اعتماد کامل کرده اند و فایده دیده اند و از آن اعتمادشان، پشیمان نیستند. چرا ما به او اعتماد نکنیم.
او جناب آقای دکتر "علیرضا نظمی افشار" است که در آذربایجان غربی به دنیا آمده است. دکترایش را در "فاینانس" گرفته است. سپس در کنار غول های مالی آمریکا، تجربه اندوخته و به قدرت اقتصادی غیر قابل چشم پوشی در خود امریکا، تبدیل شده است. در عین حال که در سیاست هم یک ترک ایرانی میانه رو است.
من به همه آنانی که دل در گروه منافع آذربایجان ایران دارند، پیشنهاد می کنم تا با امضای طومار یا راسال ایمیل، از او بخواهیم که این ماموریت را برای مردم ترک ایران به عهده بگیرد. یک موسسه مالی برای آذربایجان و برای سرمایه گذاری در راه توسعه و ترقی آذربایجان ایران، تاسیس کند.
بیایید از او بخواهیم تا با سرمایه های مالی، تجربی، اعتباری و آبروی خودش و سرمایه کسانی که تا کنون به وی اعتماد کرده و میلیاردها دلارشان را در اختیار او قرار داده اند، به کمک مردم ترک ایران بیاید.
بیایید از او خواهش کنیم تا پس اندازهای اندک ما در هر روز، هفته، ماه، فصل یا سال را به روی هم انباشته و مرحمی برای یک زخم آذربایجان بکند. در عین حالی که اصل پول و سود ما را هم برای مان حفظ کند.
این، تنها یک پیشنهاد است اما نمی دانم که دکتر علیرضا نظمی افشار فرصت و مجال دارد تا وقت خود و بخشی از زندگیش را به عملی کردن این پیشنهاد اختصاص بدهد یا نه؟
با این حال، تصور نمی کنم که او به خواست های مردم شریف ترک و آذربایجان ایران، جواب منفی بدهد. تصور می کنم که او هم برای آذربایجان رویاهای خوشی دارد و می تواند همه ما را در رسیدن به رویای آذربایجانی سربلند و مرفه، یاری کند. مدیرانی را برای ما تربیت کند. ما را به اعتماد به هم ترغیب کرده و راه های اعتماد به هم را نشانمان بدهد. می تواند برای ما راه اتحاد تشکیلاتی، برای تامین منافع بزرگتر را نشان دهد.
اگر ما مردم ترک ایران - چه در ایران و چه در خارج از کشورمان - از وی تقاضا کنیم، شاید بپذیرد و ما را گامی بسیار بزرگ، به پیش ببرد تا شاید، روزی مردم ما به قدرتی غیر قابل انکار در ایران و دنیا تبدیل شوند ولی کارها و آرزوهای بزرگ را با گام های کوچک می توان عملی کرد.
راه ترک های ایران برای اتحاد و پیشرفت، از کوچه موسسات مالی و دیگر نهادها و تشکیلات خودمان، خواهد گذشت. هر آن زمان که این کوچه ها را باز کردیم، راهمان به سوی آینده روشن هم باز خواهد شد.
ایمیل نویسنده:
ایمیل دکتر علیرضا نظمی افشار:
Comments
Post a Comment