Posts

Showing posts from December, 2015

رابطه میان تعداد متفکران و میزان پیشرفت در غرب در قرون مختلف

در میان تعداد متفکران هر عصر و قرنی با میزان پیشرفت و توصعه اقتصادی، رفاهی، ،موزشی، علمی، اجتماعی همان عصر و قرن رابطه مستقیم و مثت وجود دارد. یعنی هر چه قدر در یک قرن خاص، تعداد متفکران و فیلسوفان بیشتر بوده است، ترقی و توسعه در آن عصر و قرن هم رشد و سرعت بیشتری داشته است. از طرف دیگر، در هر عصری و قرنی اگر تعداد متفکران و فیلسوفان کم بوده است، اثر توسعه و پیشرفت هم کمتر بوده است.  به طوری که در لیست ویکی پدیا ملاحظه می فرمایید، در قرون اول تا چهارم میلادی تعداد متفکران بسیار اندک است. نتیجتن، در تاریخ هم توسعه و رفاه اندکی در آن جوامع و در اپپن قرون و اعصار دیده می شود و آزادی های اندکی هم وجود داشته است در بین 400 میلادی تا 1700 میلادی تعداد متفکران در غرب مسیحی، از انگشتان یک دست هم کمتر دیده می شود. برای همین هم هست که ممالک و ملل غربی در قرون تاریک و غیر علمی و در ظلمت و تاریکی و ظلم و ستم زندگی می کرده ند. در حالی که از قرن  تا قرن 19 و 20 بر تعداد متفکران بسیار افزوده شده است و برای همین هم میزان توسعه و پیشرفت در جوامع مسیحی غربی بسیار پرسرعت و  آزادی ها هم بسیا...

کاست سوالگران و پاسخ نگویان

باید به انبوه سوال های روشنفکران و مردم عادی تورک از سیاهفکر فارس جواب داده شود ولی تجربه من، می گوید که فارس ها و ایرانچی ها خودشان را کر و کور خواهند کرد تا این گونه سوال ها را ندیده و پاسخ ندهند.  بدین گونه تلاش خواهند کرد تا صورت مسئله را پاک کنند. غافل از آن که، هر سوالی که جواب نگیرد، با ده ها سوال دیگر، تقویت و تشدید خواهند شد و به اندازه ای از رشد و تنوع و تکثر و تزاید خواهند رسید که بین سوال کنندگان و پاسخ نگویان فرضی، فاصله ای نه بر حسب تعداد سوال ها که بر حسب میزان و عمق بی توجهی به سوالگران و سوال ها، ایجاد خواهد شد. این بی توجهی به سوال و سوالگر، به همه و بخصوص به سوالگر نشان خواهد داد که پاسخ دهندگان مفروض، سوال گنندگان را لایق همنشینی، هموطنی، همفکری، همشهری، همریشه ای، همنژادی، همخاکی، و ... نمی دانند.  چرا؟  در پاسخ، علل و ریشه ها را باید در نژادپرستی و تعلق به طبقه و نژاد برتر آنان که پاسخ نمی دهند، جستجو کرد.  پاسخ نگویان، خودشان را در کاست و طبقه ای می بینند که نمی توانند با نجس های سوالگر همکلام شوند.  نجس هم تو (!) ...

مقایسه حقوق بشر و وضعیت اضطراری در اروپا و تورکیه

پیمان عارف در فیس بوکش با شادی فراوان از کشف یک خبر رسانه های تورکیه، نوشته است : كمال كيليچ داراوغلو امروز در سخنانى بى سابقه در نشست فراكسيون نمايندگان حزب جمهوريخواه خلق در مجلس ،  رجب طيب اردوغان رئيس جمهور تركيه را ديكتاتور فساد و "آك ساراى" -كاخ رياست جمهورى تركيه- را  "كاخ فساد" خواند! و من: انصافعلی هدایت در پاسخ نوشته ام : طوری می نویسید و حرف می زنید که انگار در اروپا و آمریکا این قدر از آزادی وجود دارد. طبیعی است که در زمان صلح و آرامش و امنیت، همه کشورها حرف های قشنگ می زنندو از هم نقد می کنند.  ولی شما توجه بفرمایید به فرانسه؛ مهد آزادی و دموکراسی در دنیا که تنها با یکی دو انفجار و کشتار 129 نفر، در حقیقت حکومت نظامی اعلام کرده است. با فقط یکی دو عملیات تروریستی، مقام های سیاسی و حقوقی آن خواستار تغییر قانون اساسی شده اند تا بتوانند آزادی های اجتماعی و سیاسی و حتی حقوق شهروندی افراد را محدود سازند.  به کشورهای پیشرفته ((اتحادیه اروپا)) توجه کنید که آن همه از حقوق بشر سخن می گفتند اما تنها با هجوم دسته محدودی از آوارگان و پناهندگا...

برنامه ای برای انتخابات

من نظرم را در باره فعالیت های انتخاباتی فعالان ملی از گونآذ تی وی اعلام کرده ام. همه می دانیم که جمهوری اسلامی فارسیستان، به فعالان ملی آذربایجان اجازه نخواد داد که "صلاحیت" این آقایان و خانوم های تورک آذربایجانی از طرف شورای نگهبان، تایید شود ولی چه تایید شوند یا نه، ملت تورک و فرزندان مام میهن، باید از این فرصت بدست آمده نهایت استفاده را کرده و به مباحث: 1- هویتی، 2- آموزش زبان تورکی، 3- رسمی شدن زبان تورکی به عنوان زبان دوم آموزشی، اداری و استخدامی و حقوقی در تمامی سطوح، 4- جبران عقب ماندگی های تحمیلی به مناطق تورک نشین، 5- نجات دریاچه اورومیه، 6- تاسیس رادیوها، تلویزیون ها و رسانه های مکتوب مستقل برای تورکان، نه تنها در شهرها و مناطقی که تورکان در اکثریت هستند بلکه برای تورکان در همه شهرها و ایالت هایی که تورکان در اقلیت هم دیده می شوند، 7- راه اندازی بحث های مربوط به توسعه انسانی، سیاسی، آموزشی، حرفه ای تورکان 8- تاسیس تشکیلات و احزاب بدون نیاز به اجازه دولت یا سلب هر نوع اختیار یا اجازه دولت در دخالت و یا نظارت به تاسیس هر نوع احزاب و تشکیلات،...
من نظرم را در باره فعالیت های انتخاباتی فعالان ملی از گونآذ تی وی اعلام کرده ام. همه می دانیم که جمهوری اسلامی فارسیستان به فعالان ملی آجازه نخواد داد که "صلاحیت" این آقایان و خانوم های تورک آذربایجانی از طرف سورای نگهبان تایید شود ولی چه تایید شوند یا نه، ملت تورک و فرزندان مام میهن باید از این فرصت استفاده کرده و مباحث هویت، آموزش زبان تورکی، رسمی شدن این زبان به عنوان زبان دوم آموزشی، اداری و استخدامی و حقوقی در تمامی سطوح، جبران عقب ماندگی های تحمیلی به مناطق تورک نشین، نجات دریاچه اورومیه، تاسیس رادیوها، تلویزیون ها و رسانه های مکتوب مستقل برای تورکان، نه تنها در شهرها و مناطقی که تورکان در اکثریت هستند بلکه برای تورکانی در همه شهرها و ایالت هایی که تورکان در اقلیت هم دیده می شوند. بحث های توسعه انسانی، سیاسی، آموزشی، حرفه ای، تشکیلاتی و حزبی، تغییر قانون اساسی و تدوین مجدد آن بر اساس حقوق بشر و خواست های ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، لر، بندری، گیلانی، مازندرانی، و ... اقلیت فارس نوشته شود. یکی از مباحثی که باید به رای عمومی گذاشته شود، اراده هر کدام از این مللی که فعل...

اگر فارس ها در مقابل استعمارگر خوانده شدنشان "مرگ بر تورک" بگویند، چه خواهید کرد؟

دوست من !   من و تو نه تنها تاریخ دور ملل خودمان را نمی دانیم بلکه همین تاریخ 38 سال اخیر را هم نمی دانیم .   این فارس ها در 38 سال گذشته در همه جا فریاد می زنند، "مرگ بر ضد ولایت فقیه ".   منظور فارس ها از این شعار چه کسانی هستند؟   هااااا. منظور فارس ها، تورکان آذربایجان هستند. هدف این شعار تنها ملت آإربایجان است . چرا متوجه نشدید و نشدیم؟   برای این که بازی خوردیم. فریبمان دادند .   حالا، سوال را به این شکل بپرسیم که چه کسانی ضد ولایت فقیه هستند؟   برای پاسخ، باید به اول انقلاب 1357 برگردید، و به مراحل تصویب قانون اساسی توجه فرمایید .   خواهید دید که در آن زمان، تنها نیرویی ک با تصویب قانون اساسی مخالت کرد، آذربایجان بود . تنها ملت، گروه، حزب و جمعیتی که با اصل 110 قانون اساسی مخالفت کرد، و آن را دیکتاتوری نامید و به خیابان ها آمدند و برای ده ها روز فریاد زدند: "عمامه دن تاج اولماز، خمینی دن شاه اولماز "   ( عامه تاج نمی شه، خمینی شاه نمی شه ) یا فریاد زدند :   " قانون اساسی ده اولان اصل 110 ضد بشردی / اصلاح اگ...

آیا مردم آذربایجان هم مانند روشنفکرانش می اندیشند؟

آیا مردم آذربایجان هم مانند روشنفکرانش می اندیشند؟ جناب عسگری در فیس بوک پرسیده است: آقای هدایت آیا مردم تبریز و اردبیل و زنجان و ... با این مطلب شما موافق هستند ؟ آیا موافق هستند مردم فارس زبان ضد بشری هستند ؟! جناب عسگری، می دانید که در حکومت های استبدادی و حتی در جوامع دموکراتیک، صدای مردم کوچه و بازار شنیده نمی شود. در جوامع دموکراتیک، احزاب و نهادهای غیر دولتی: کامیونی تی ها و اتحادیه ها، گروهای مردمی و خواست های آنان را نمایندگی می کنند. در جوامع استعمارزده ای ماننده آذربایجان، نه احزاب وجود دارند و نه نهادهای یا کامیونی تی های اجتماعی و نه اتحادیه ها تا خواست و صدای ملت را نمایندگی کنند. در این صورت، صدای این ملل استعمار زده را چه کسانی نمایندگی خواهند کرد؟ طبیعی است، در جوامع دموکراتیک، الیت ها یا نخبگان جامعه در راه پیشرفت انسانی یا اقتصادی و یا ... حرکت می کنند و بنام همه بخش های جامعه خود و گاهی بنام جامعه بشری (بدون مرز) سخن می گویند. مثلن همه زنان در غرب فمنیست نیستند بلکه تعدادی از خانم ها، این بخش از جامعه (همه زنان و دختران) را مدافعه می کنند ...