من نظرم را در باره فعالیت های انتخاباتی فعالان ملی از گونآذ تی وی اعلام کرده ام. همه می دانیم که جمهوری اسلامی فارسیستان به فعالان ملی آجازه نخواد داد که "صلاحیت" این آقایان و خانوم های تورک آذربایجانی از طرف سورای نگهبان تایید شود ولی چه تایید شوند یا نه، ملت تورک و فرزندان مام میهن باید از این فرصت استفاده کرده و مباحث هویت، آموزش زبان تورکی، رسمی شدن این زبان به عنوان زبان دوم آموزشی، اداری و استخدامی و حقوقی در تمامی سطوح، جبران عقب ماندگی های تحمیلی به مناطق تورک نشین، نجات دریاچه اورومیه، تاسیس رادیوها، تلویزیون ها و رسانه های مکتوب مستقل برای تورکان، نه تنها در شهرها و مناطقی که تورکان در اکثریت هستند بلکه برای تورکانی در همه شهرها و ایالت هایی که تورکان در اقلیت هم دیده می شوند. بحث های توسعه انسانی، سیاسی، آموزشی، حرفه ای، تشکیلاتی و حزبی، تغییر قانون اساسی و تدوین مجدد آن بر اساس حقوق بشر و خواست های ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، لر، بندری، گیلانی، مازندرانی، و ... اقلیت فارس نوشته شود. یکی از مباحثی که باید به رای عمومی گذاشته شود، اراده هر کدام از این مللی که فعلن در واحد سیاسی با نام عیران=ایران زندگی می کنند است. این اراده باید به این شکل تجلی یابد که با اراده و خواست هر ملتی، رفراندم تعیین حق سرنوشت برای آن ملت برسمیت شناخته و عملی شود تا هر ملتی با توجه به منافع خود تصمیم بگیرد که می خواهد در قالب عیران فعلی بماند یا می خواهد از آن جدا شده و کشوری مستقل شود. ولایت فقیه، رهبری یا شورای رهبری، شورای نگهبان و به طبع آن ها اختیارات شورای رهبری باید از قانون اساسی حذف شوند. برتری زبانی، نژادی، دینی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی فارس زبانان باید از بین رفته و حقوق بیشتری (حقوق جبرانی) برای جبران ظلم های یک قرنی قوم فارس به ملل غیر فاری در عیران به آن ملل داده شود.
راه برون رفت از باتلاقهای عقب ماندگی و استعمار
راه برون رفت از باتلاقهای عقب ماندگی و استعمار ملل تورک آزربایجان، تورک قشقایی، تورک تورکمن، عرب، بلوچ و... باید از گذشته و از شکستهای دور و نزدیکشان، از مستعمره شدنشان، از عقب نگه داشته شدنشان، از فقر تحمیلیشان، از دست دادن حاکمیت ملی خودشان و ... درس عبرت گرفته، به آینده بیاندیشند و راهی برای آینده متفاوت و حتی بسیار متفاوت از اکنون و گذشته باز بکنند. این ملل باید بدانند که شکست و از دست دادن حاکمیت، در تاریخ بشر و برای همه ملتها اتفاق افتاده است. همه ملتها، در تاریخی معین از رشد، حاکمیت ملی و امپراطوریهای خودشان شکست خوردهاند. امپراطوریهای کنونی هم در آینده شکست خواهند خورد. این طبیعت گردش قدرت، قدرت تخیل، ایدهآل سازی و آرمانشهر سازی ملل است که تا وقتی قدرت تخیلی آنها قدرتمند است، مرزهای سرزمینی، نظامی، زبانی، فکری، ایدئولوژیکی و منافع ملی آنها هم با همان قدرت پیش می رود و زنده میماند. اما از وقتی که قدرت تخیل، آرزوها، ایدهآلهایش در یک نقطهای ایستاد و محافظه کار شد و نتوانست تخیل و رویا بیافریند، شکست آن هم آغاز میشود. از این لحظه به بعد، آن ...
Comments
Post a Comment