اگر ارتش فارسیستان استعمارگر به آذربایجان حمله نکرده بود، اکنون شاهد چه تغییراتی بودیم؟



اگر نیروهای استعمارگر اقلیت قومی فارس، آذربایجان را به خاک و خون نمی کشیدند، ما صاحب سرنوشت خود نوشته یمان بودیم: خوب و بد سرنوشتمان را خودمان نوشته بودیم آن چه خودمان می خواستیم، به سرمان آمده بود و  

اول این که زبان خودمان را داشتیم و به آموزش زبان اجنبی و بیگانه قوم استعمارگر فارس مجبور نبودیم
ننگ نادانی زبان خودمان بر پیشانیمان حک نشده بود
تاریخ و فرهنگ خودمان را داشتیم و غرق دروغ های افسانه ای قوم ضد بشری فارس نشده بودیم  
پاسپورت و هویت خودمان را داشتیم و با هویت قوم استعمارگر فارس خودمان را نمی شناختیم و به دیگران نمی شناساندیم  
قوم اقلیت فارس مجبور بود، تساوی ما تورکان با خودشان را بپذیرد و از توهین و تحقیر ما خودداری کند
اکنون هفتاد سال می شد که به خاطر خطاهایی که کرده و ما را مجبور به استقلالخواهی کرده بود و سرزمین تاریخی تورکان را باز هم کوچکتر کرده بود، بر پدرانشان نفرین می کردند
استعمارگران فارس را مجبور کرده بودیم که به خاطر یک قرن توهین و تحقیر تورکان، سوزاندن کتاب های درسی، ادبی و علمی تورکان، از ملت تورک آذربایجان عذر بخواهند  
استعمارگر فارس را مجبور کرده بودیم تا غرامت یکصد سال استعمار ما را بپردازند
قوم اقلیت فارس استعمارگر ضد انسانیت، پذیرفته بود که آگاهانه و با برنامه ریزی عمدی، باعث عقب ماندگی ملت و سرزمین تورکان آذربایجان شده است  

ملت تورک آذربایجان، به خودشناسی ملی رسیده بود
ملت تورک آذربایجان دارای صنعت و تکنولوژی ملی شده بود
کشاورزی ملی آذربایجان توسعه یافته بود
در مراکز علمی و آموزشی آذربایجان، صنعتی و تجاری، اجتماعی و فرهنگی، و ...  برنامه های جبرانی عقب افتادگی های ناشی از یک قرن مستعمره فراس بودن  به اجرا در آمده بود
بنیان های آموزش علمی ملی پایه گذاری شده بود
ارتش دفاع ملی آذربایجان تشکیل شده بود
سرزمین آباد پدرانمان را آباد کرده بودیم
انسان تورک آذربایجانی، به خاطر تور و آذربایجانی بودنش و تلاش هایش برای اثبات آن، خوشبخت تر و ... شده بود  
سرزمینمان آذربایجان تحت اشغال قوم استعمارگر فارس ضد انسان قرار نداشت  

متخصصان تورک آذربایجان، همه واژه ها، علوم سیاسی، اجتماعی، اداری، حقوقی، برنامه ها و ... را برای خودمان و از نو تعریف کرده بودیم.
بجای خوردن تبلیغات رادیو تلویزیون و رسانه های استعمارگر فارس، مدیای مستقل تورک آذربایجان را داشتیم
در این هفتاد سال، خودمان را از تمامی ریشه های فراسیسم، ایرانیت، استعمار، استحمار و مستعمرگی فارس رها کرده بودیم
اکنون یکی از ملل آزاد بودیم  
دارای احزاب و جمعیت های خودمان بودیم
دموکراسی و آزادی در وجب به وجب کشورمان ریشه دوانده بود
حال و آینده خودمان را همان طور رقم می زدیم که می خواستیم و اراده کرده بودیم
مالیاتمان به نفع استعمار فارس و به ضرر خودمان خرج نمی شد
منابع زیر زمینی مان برای آبادانی اقتصاد استعمارگر فارس غارت نمی شد
همان طور که پدرانمان سرزمین "آزادیستان" روی کره خاکی را بنا کرده بودند، آزاد بودیم
 اگر برادران تورکمان در شمال رود آراز و در تورکیه هم مثل ما مایل به اتحاد بودند، متحد شده و کشوری فدرال تشکیل داده بودیم
 منافع مالی و اقتصادیمان بسیار گسترده تر شده بود
اقتصادی آزاد اما انسانی و نه افسار گسیخته، داشتیم که در خدمت منافع احاد شهروندان آذربایجان قرار داشت
بیکاری در کمترین حد ممکنش بود
چوانانمان به خاطر بیکاری خود کشی نمی کردند
زمینه ها و امکانات کار برای همه، نان برای همه، امکانات رفاهی برای همه، بیمه و درمان برای همه، آموزش علمی در سطح دنیای مدرن و پیشرفته اما رایگان برای همه، آزادی سرمایه گذاری برای همه، و ... را برای سرزمین و ملت مان مهیا کرده بودیم
 زنانمان نگران قوانین ضد انسانی استعمارگر فارس ها نبودند
نیازهای بچه یمان و پیرانمان، معلولانمان را در حد اعلا تامین می کردیم
دریاچه اورمیه و سرزمین آذربایجان در اثر سیاست های عامدانه و ضد تورک و ضد آذربایجانی فارس استعمارگر از بین نرفته بود
میلیون ها انسانی که مجبور به مهاجرت به فارسیستان و دیگر نواحی برای یافتن کار شده بودند، این خفت و خواری را تحمل نمی کردند و آنانی که در پی لقمه نانی مجبور به کوچ شده بودند، به مام میهنشان بر گشته بودند

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر