آیا مردم آذربایجان هم مانند روشنفکرانش می اندیشند؟





آیا مردم آذربایجان هم مانند روشنفکرانش می اندیشند؟
جناب عسگری در فیس بوک پرسیده است:
آقای هدایت آیا مردم تبریز و اردبیل و زنجان و ... با این مطلب شما موافق هستند ؟
آیا موافق هستند مردم فارس زبان ضد بشری هستند ؟!

جناب عسگری، می دانید که در حکومت های استبدادی و حتی در جوامع دموکراتیک، صدای مردم کوچه و بازار شنیده نمی شود.
در جوامع دموکراتیک، احزاب و نهادهای غیر دولتی: کامیونی تی ها و اتحادیه ها، گروهای مردمی و خواست های آنان را نمایندگی می کنند.
در جوامع استعمارزده ای ماننده آذربایجان، نه احزاب وجود دارند و نه نهادهای یا کامیونی تی های اجتماعی و نه اتحادیه ها تا خواست و صدای ملت را نمایندگی کنند.
در این صورت، صدای این ملل استعمار زده را چه کسانی نمایندگی خواهند کرد؟
طبیعی است، در جوامع دموکراتیک، الیت ها یا نخبگان جامعه در راه پیشرفت انسانی یا اقتصادی و یا ... حرکت می کنند و بنام همه بخش های جامعه خود و گاهی بنام جامعه بشری (بدون مرز) سخن می گویند.

مثلن همه زنان در غرب فمنیست نیستند بلکه تعدادی از خانم ها، این بخش از جامعه (همه زنان و دختران) را مدافعه می کنند و از طرف همه زنان و دختران فریاد می زنند.
یا همه مردان جوامع دموکراتیک همجنسباز نیستند اما چند مرد، همجنسبازان را نمایندگی می کنند.
همان طور که همه مردان یا زنان آن جوامع هم معلول نیستند اما چند مرد و زن سالم یا معلول اما آگاه به دردها و مسایل معلولان، دردها و منافع این گروه اجتماعی را فریاد می زنند.
در جوامع استعمار زده ای مانند آذربایجان هم، این الیت و روشنفکر آذربایجانی است که صدای همه اقشار و طبقات جامعه اش است و البته که الیت های آذربایجانی و تورک هم درد و راه چاره دردهای همه مردم و گروها و طبقات مردم آذربایجان را فریاد می زنند
و صد البته که هزینه این پیشرو بودن و دفاع از وطن و ملتشان را هم با جان، مال و ویرانی آینده خود می دهند.
الیت و روشنفکر آذربایجانی مانند سیاهفکران فارس در پی تامین منافع شخصی خود و تامین منافع زندگی فردی و خانوادگی خود نیستند.
روشنفکر و الیت آذربایجان، چه بسا کار و تحصیلش را هم از دست می دهد. زندگیش فلج می شود. چرا؟ چون صدای ملت در زنجیر و استعمار زده اش است و صد البته که استعمار فارس آنان را مجازات می کند.
 اما آیا مردم تبریز و دیگر شهرها هم مانند الیت و روشنفکر آذربایجانی می اندیشند؟ یا من و دیگر روشنفکران آذربایجان چند تن بیشتر نیستیم؟
سوال اساسی همین است.
دقت بفرمایید که با وجود نبود تشکیلات و نهادهای مدنی و رسانه های آذربایجانی در آذربایجان، فقط در عرض 3-4 روز، میلیون ها مرد، زن، پیر و جوان آذربایجانی در تمامی شهرهای آذربایجان؛ نه تنها در تبریز، اورومیه، اردبیل، زنجان، و دیگر شهرهای تابع این پایتخت های ایلات بلکه در تهران، در قم، در کرج، در اصفهان و ... به خیابان ها آمدند. به مدت 10 روز، اعتراض های خیابانی به توهین تلویزیون فارس به ملت تورک آذربایجان دوام یافت.
آیا در اعتراض به این آن توهین شنیع، روشنفکر آذربایجان، تنها مانده بود؟
آیا حکومت و استعمار فارس که همه دستگاه های تبلیغاتی را در اختیار دارد و زور و اجبار برای راهپیمایی را هم دارد و استفاده می کند، می توانند در یک هفته، این همه شهروند را به خیابان ها بیاورد؟
آیا روز قدس یک هزارم این شکوه و عظمت را دارد؟
 آیا حضور میلیون ها مرد و زن در خیابان ها نشان آن نیست که مردم آذربایجان (نه همه بلکه اکثریت آذربایجان) مانند من و دیگر روشنفکران می اندیشند؟
 صحیح تر آن خواهد بود که بگویم، من و دیگر دوستان روشنفکرم، بلندگوی و صدای ملت آذربایجان هستیم و ما مانند مردم آذربایجان فکر کرده و رفتار می کنیم

بله، آذربایجان، ایران و فارس را استعمارگر می داند و برای رهایی و استقلال و بدست گرفتن قدرت در سرزمین های خود، فریاد می زند. ما همه با هم برای آزادی آذربایجان و استقلالش فریاد می زنیم و در پی آنیم که قدرت و حاکمیت آذربایجان را به دست بگیریم!






Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر