اذهانی پر از پروپاگاندای دو رژیم

آغا مجید گرامی، (نوشته شما در فیس بوک را در زیر نوشته خوم خواهم آورد)
بطور خلاصه:
1. بین "خودگردانی" و "خودمختاری" تفاوت بسیار زیاد است. خودگرادانی بیشتر جنبه مالی دارد و در زوایای دیگر، به مرکز وابسته است. تقریبا چیزی کمی بیشتر از شوراهای شهری کنونی.
خودمختاری، شبه کشور، در دل کشور دیگر است. تنها ممکن است دارای پرچم، پول، ارتش و روابط بین المللی مستقلی نداشته باشد.
من با هیچ کدام این دو گزینه مخالفت نکرده ام بلکه گفته ام که امضاء کنندکان بیانیه، از دو احتمالی که خودشان مطرح کرده اند، یکی را هم حذف کرده اند.
از طرف دیگر، به دیگر گزینه های احتمالی موجود در جوامع بشری و یا گزینه هایی که خود ما به عنوان ملل ساکن در ایران کنونی، می توانیم ایجاد و تاسیس کنیم، التفاتی نکرده است.
2. در مورد منابع از ایران باستان هم باید عرض شود که تخصصی در ایران باستان یا تاریخ ندارم اما تعدادی از محققیان معتقدند که از تاریخ باستان ایران آثار زیادی در دست نیست.
مثلا در صحت استوانه منتسب به کوروش تشکیک شده است. اگر هم صحت داشته باشد و اگردرست ترجمه شده باشد، نمی توان از چند صد کلمه روی آن ده ها و صد ها کتاب نوشت.
اگر کسی بر تعداد کلمات آن استوانه، یک کلمه بیفزاید، آن یک کلمه، نظر و برداشت و فهم شخصی آن فرد است، نه گزارسی از تاریخ در آن استوانه.
در مورد بقیه آثار هم تشکیک فراوان است. مثلا، نه فردوسی، نه حافظ، نه سعدی که جهانگری (!) کرده است، نه مولانا، نه ... در باره کوروش و تخت جمشید و پایتخت آن در نزدیکی شیراز سخنی نگفته اند. یا نام هیچ کس در 1400 قرن گذشته کوروش نبوده است. می توانید به پور پیرار و محققان جدیدی که در اروپا تحصیل کرده اند مراجعه بفرمایید.
3. نوعی از فدرالیسم در دوران باستان و دوران حاکمیت تورکان:
در مورد ایران باستان خبر چندانی نیست جز این که پان ایرانیست ها بر اساس ذهن خلاق خود، داستان هایی ثبت و ضبط کرده اند. اگر هم نوشته ای و تاریخی مانده است، نوشته مسلمانان، صدها سال بعد از خود اسلام جمع آوری شده اند که "شعوبیه" در آن ها دست زیادی داشته و طرفدارانه بوده اند و معلوم هم نیست که چقدر از آن حکایت واقعی و چه مقدار تخیلی و آرمانی و دلبخواهی ایرانیان قصه گو باشد.
4. از دوران تورکان، بخاطر رواج کتابت و نوشتار و آموزش های مدرسه ای و حوزه ای، ده ها کتاب تاریخی موجود است که نوع حاکمیت در این دوران را بسیار ریز و در حزئیات ثبت و صبط کرده اند.
5. در باره نوع فدرالیسم ممالک محروسه در دوران قاجار هم اسناد بسیار زیادی هست.
اولا در دوران تورکان و قاجار، ممالک بر اساس زبان و دین و نژاد افرادی که در یک جامعه زندگی می کرده اند، می چرخیده است. کافی است که به اسامی کشورها توجه بفرمایید: هندوستان، تخارستان، افغانستان، ازبکستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، و قزاقستان. ارمنستان، بلوچستان، ترکستان، تاتارستان، مغولستان، یونانستان، عربستان (الاحواز) ترکمنستان جنوبی، لرستان، کردستان، گلستان و ...
در همه این اسامی، به نوعی از ویژگی های ملی-جمعی مردمانی اشاره می شود که دارای نوعی از استقلال از دیگر ملل بر اساس نژاد، دین، زبان، جغرافیای زندگی و ... هستند. حتی اگر مستعمره بوده باشند، ملتی مستقل شناخته شده اند.
6. در دوران قاجاریه، هر مملکتی استقلال نسبی داشته است. دارای ارتش و نیروی نظامی مستقل، پول مستقل، پرچم مستقل، زبان مستقل (جز استفاده از زبان اداری مرکز در مراودات با مرکز)، اقتصاد مستقل و دین و مراجع دینی مستقل و ...بوده اند و این ها چیزی نیست که قابل انکار باشند.
در فدرالیسم آمریکایی هم بخشی از این مزایا دیده نمی شوند. البته شاید یکی از دلایل لزوم برقراری آن نوع از فدرالیسم و استقلال نسبی، در نبود ارتباطات سریع بوده است.
من هم عرض کردم که "نوعی از فدرالیسم" که گاهی شاهان، افراد وفادار بخودشان را منسوب می کردند. همان طور هم که نوشته ام، انتخابی نبوده است.
7. مسئله "ایالت و ولایت" و مطرح شدن آن در قانون اساسی مشروطه، نشان می دهد که نمایندگان ملت می خواسته اند، سیستم موجود را قانونی بکنند تا این حق، نابود نشود. همچنین آنان می خواسته اند تا "بخشی" از سیستم قانونگذاری را از دست مرکز گرفته و به ایالت ها هم منتقل بکنند. در اصل، دعوا بر سر "ایالت و مرکز" بوده است.
علاوه بر این که در دوران قاجار، تکنولوژی ها و رسانه ها و بخصوص تلگراف و تلفن در حال گسترش بودند. مسئله زبان و آموزش آن هم مطرح شده بود. دولت وارد سیستم آموزش عمومی شده بود.
برای همین هم، ایالت ها و ولایت ها استقلال بیشتری می خواستند. کافی است که استقلال آن ها را در داشتن پول مخصوص ایالت خراسان، یا ایالت آزربایجان، یا ایالت عراق عجم و ... را ببینید.
در آن دوران، دین، زبان رسمی، پرچم و ... که علامت تسلط مرکز بر پیرامون است، در قانون اساسی مشروطه هم دیده نمی شود. مرکزگرایان و پان فارس ها و پان ایرانیست ها، برخی از این موارد را در متمم وارد قانون اساسی می کنند.
8. این که تا زمان قاجار، فاقد قانون بوده ایم، چیزی جز یک دروغ و اشتباه عمدی نبوده و نیست.
از صدر اسلام تا کنون، در اغلب کشورها و از جمله در ایران فعلی، بیش از 99 درصد قوانین اسلامی هستند. این قوانین در دوران پس از مشروطه مدون نشده اند. همیشه هم عدلیه وجود داشته است.
مثلا، وقتی ناصرالدین شاه را ترور کرده و بشهادت می رسانند، همین فرزندانی که شما آنان را به استبداد متهم می کنید، قاتل را بلافاصله اعدام نمی کنند. بلکه نگه می دارند تا توسط محکمه محاکمه شود.
این هم درست است که قانون اساسی مدونی وجود نداشته است که در آن "قدرت شاه" محدود شده و "قدرت" به ملت منتقل شده باشد.
همچنین در دوران قبل از جنبش اصلاحی مشروطه، در ممالک محروسه، چندین شورا برای مشورت و اداره کشور، قانونگذاری های جدید، و ... همچنین محکمه ها وجود داشته است.
بسیاری از این مورادی که ذکر می فرمایید، پروپاگاندای رژیم پهلوی بوده است که تا هنوز هم در اذهان مردم باقی مانده است.
خوشبختان، چندین کتاب تحقیقی جدید در ایران چاپ شده است که بطور غیر مستقیم، پروپاگانداهای دو رژیم را برملا می کنند.
9. این که قاجارها هم حکومت می کرده اند و حکومت ها هم ظلم می کرده اند، شکی در آن ها نیست و ادعا هم نمی کنیم که قاجاریه بهشت ساخته بوده است اما باید حقایق را از پروپاگانداهایی که دو رژیم بعد از قاجارها ساخته و اذهان شما و من را آلوده کرده اند، آگاه کرد تا تاریخ را خوب بفهمیم.
مثلا کتاب سه جلدی و تحقیقی در عین حالی پان ایرانیستی "دکتر مهدی محسنیان راد" با عنوان "ایران در چهار کهکشان ارتباطی" یا کتاب "28000 روز تاریخ ایران و جهان" که روزنامه اطلاعات از اخبار رسانه های نوشتاری بین المللی و ایرانی تدوین کرده است، اخبار روز و مظالم و خدمات قاجار و پالانی ها را نشان می دهد.
من، شاگرد دکتر محسنیان راد بوده ام و ایمان دارم که کارهای تحقیقی ایشان بسیار زمان بر و اما همه جانبه است. کتاب ایشان را خریده ام اما اگر کتاب دوم (سی دی) را برای من بفرستید (با تقدیم هزینه ها) خیلی خوشحالم می فرمایید.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم مارچ 2018
hedayat222@yahoo.com

آغا مجید در زیر مقاله من "تنها راه جلوگیری از باز تولید استبداد در ایران"
http://ensafali.blogspot.ca/2018/03/blog-post.html
چنین مطلبی را به عنوان کامنت منتشر کرده اند:

سلام آقای هدایت، من متن شما را خواندم چند نکته اینجا بگویم. اولا از نظر شما فرق خودگردانی با خودمختاری چیست؟ که شما در این متن خودت خودگردانی را قبول نداری ولی خودمختاری را آری قبول داری. ثانیا من مثل همیشه تعصب را در این متن شما دیدم، شما یک جا نظام فدرال در ایران باستان را افسانه می دانی ولی نظام فدرال در تاریخ ایران عصر ترکان را حقیقی چرا؟ شما می گویی از تاریخ ایران باستان آثاری جز در ذهن نویسندگان معاصر نیست پس این همه آثار باستانی از ایران باستان داریم از نظر شما اینها چیستند؟ ثالثا ما در عهد قاجار دارای یک نظام فدرال نبودیم این یک دروغ و مغلطه در تاریخ است. عنوان ممالک محروسه ی ایران نباید شما را به اشتباه بیاندازد. این عنوان مملکت در زمان قاجار در معنای یک سرزمین و کشور مستقل یا شبه مستقل به کار نمی رفت و واژه ی مملکت در زمان قدیم خصوصا قاجاریه مانند زبان فارسی امروز به معنای کشور یا سرزمین مستقل یا شبه مستقل نبود بلکه همان معنای استان و ایالت و ولایت امروزی را افاده می کرد و مترادف با این کلمات بود نه چیز دیگری. این واژه ی مملکت از دوران قاجار یعنی از فارسی زمان قاجار تا به امروز دچار تحول معنایی شده است. اصولا تقسیمات استانی، اداری و سیاسی ایران در زمان قاجار به این شکل بود که به استانها و یا ایالاتی که دارای مساحت و جمعیت زیاد بود مملکت می گفتند مانند مملکت خراسان و استانهایی که از نظر مساحت و جمعیت در مقایسه با مملکت کمتر بود را ولایت می گفتند مثل ولایت خمسه یا زنجان یا ولایت مازندران و.... بنابراین اساس تقسیمات اداری عصر قاجار بر مبنای مملکت و ولایت بود منتها پس از روی کارآمدن دولت پهلوی و اتخاذ سیاست کاربرد واژگان پارسی به جای واژگان غیرفارسی خصوصا عربی استفاده ی کلمات عربی مملکت و ولایت منسوخ شد و واژه ی فارسی استان جایگزین آنها گردید که تا امروز این واژه برای تقسیمات استانی و اداری داخلی ایران به کار می رود. آقای هدایت ایران هیچ گاه در دوران قاجار فدرال نبوده است مثلا همین آذربایجان در دوران قاجار ولیعهد نشین بوده و ولیعهد تابع شاه قاجار در مرکز ایران و تهران بوده است و والی تبریز و کل آذربایجان هم مستقیما از طرف شاه قاجار تعیین می شد خوب این کجایش فدرالیسم بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمام حکام ایالات و ولایات مهم در دوران قاجار اعم از آذربایجان خراسان اصفهان کرمان فارس و..... مستقیما توسط شاه قاجار که عموما از میان شاهزادگان قاجاری بودند انتخاب می شدند این کجایش فدرالیسم بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مثلا حاکم ولایت اصفهان در عصر ناصرالدین شاه قاجار پسرش ظل السلطان بوده که توسط خود شاه تعیین شد یا حاکم خراسان احتشام السلطنه شاهزاده ی دیگر قاجاری بوده یا حاکم فارس و کرمان هم فلان شاهزادگان قاجار بودند که توسط شاه قاجار در تهران و مرکز به حکومت آن نواحی منصوب شدند این کجایش فدرالیسم سنتی در عهد قاجار بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمام این شاهزادگان قاجاری، حکام ولایات مختلف ایران بودند و تابع و وفادار به شاه قاجار در مرکز این کجایش معنای فدرالیسم می دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ البته این حاکمان و شاهزادگان قجری در آن نواحی به صورت مستبدانه و مطلق العنان حکومت می کردند چون اساسا آن زمان ما هنوز دارای قوانین مدونی نبودیم پس از مشروطه دارای قانون شدیم و اساس حکمرانی بر قانون قرار گرفت. این درست بر عکس حرف و ادعای شماست، در عصر قاجار هم ایران دارای ساختار متمرکز سیاسی بوده و هیچ وقت فدرال نبوده است و فدرالیسم در ایران عصر قاجاری یک سخن فاقد حقیقت و اعتبار تاریخی است و نوعی تحریف و مغلطه در تاریخ است. شما دچار سوء تفاهم و سوء برداشت از برخی مفاهیم و کلمات و متون تاریخی دوره ی قاجار شده اید. حالا این که در مقاطعی از تاریخ به دلائل متعددی مانند انقلاب مشروطه یا جنگ اول جهانی و... دولت قاجار دچار ضعف شده و برخی امیران مناطق مختلف مانند شیخ خزعل و... از این وضعیت سوء استفاده کردند و راه جداسری پیمودند این به معنای فدرالیسم در طول دوره ی قاجار نبوده و نباید از این موضوع برداشت و تفسیر اشتباه در تاریخ کرد. این یک بحث دیگر است. بنابراین وجود ساختار فدرال در ایران قاجاری حقیقت تاریخی ندارد و چنین چیزی مورد تایید مورخان ایرانی نیست. ضمنا آقای هدایت این قدر هم تبلیغ دوره ی قاجار را نکن و سنگ قاجارها را به سینه نزن آن زمان قاجار مثلا وضع مملکت خیلی خوب بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه چی گل و بلبل بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قاجارها هم بی عیب و نقص نبودند در زمانه ی آنها هم ضعف و سستی و ظلم و ستم فراوان بوده که نمونه هایش در تاریخ فراوان است. اگر آنها بی عیب و نقص بودند که برعلیه آنان انقلاب مشروطه صورت نمی گرفت و یا دچار سقوط و اضمحلال نمی شدند. متشکرم.



Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر