گرسنگی مزمن روشنفکری در ایران

حالا مجبورم، چند مرد گردن کلفت بیاورم تا بجای زن سخن بگویند. و چنین است که حقوق زن، رنگ مردانه خواهد گرفت. چون مردها، آرزوها و حقوق زنان را تعریف و تصویر و نقاشی می کنند.
چنین است که می گویم؛ در جامعه ما، روشنفکر وجود ندارد. جوامع ایرانی، از قحطی روشنفکر درد می کشند. یک نوع گرسنگی روشنفکری داریم. چون خیلی گرسنه روشنفکری هستیم، هر چیز شبیه روشنفکر را "روشنفکر" تصور کرده، میل می کنیم اما کاری پیش نمی بریم و هنوز هم گرسنه ایم. گرسنگی مزمن روشنفکری. 
عصر قاجاریه 150 سال قبل، بیشتر از ایران قرن بیست و یکم روشنفکر واقعی داشت.
حالا روشنفکر کیست و چه مشخصاتی دارد؟
چرا دوران قاجار بیش از قرن بیست و یکم، روشنفکر به جامعه داد؟
علایم وجود روشنفکر واقعی و شبه روشنفکر در جامعه چه چیزهایی هستند؟

لطفا بدون توجه به گفته های من، نتایج و عوامل . شرایط "جنبش" مشروطه را با وضعیت کنونی ایران و ایرانیان و سطح درک و اندیشه آدم های این دو دوره را با هم مقایسه بفرمایید.
آیا یکی از علل توسعه جامعه و اصلاح آن، داشتن افکار مترقی، توسعه گرا و داشتن روشنفکر نیست؟
اگر هست، چرا روشنفکر عصر قبل از مشروطه، جنبشی چنان تولید کرد و روشنفکر ایرانی بعد از قاجار، هم رضا قلدر، هم در دوره محمدرضا، هم در انقلاب 1357، اعدام ها، جنگ، فساد مالی و اخلاقی، و ...
لطفا این را هم بخاطر داشته باشید که در دوره قاجار، تعداد فارغ التحصیلان از فرنگ، نسبت به اکنون، بسیار اندک و غیر قابل مقایسه بودند.
تنها چند دانشگاه که دارالفنون نامیده می شدند، وجود داشت ولی از 1300 تا کنون، تعداد دانشگاه ها نزدیک به تعداد دبیرستان ها رسیده است(!؟)
انصافعلی هدایت

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر