چرا بنام امام حسین، در باره ایران و ایرانیان حدیث جعل میکنند؟ و تشریح ایران
چرا بنام امام حسین، در باره ایران و ایرانیان حدیث جعل میکنند؟
حدیتی را نقل می کنند که امام حسین (امام سوم شیعیان) "ایرانیان را پست تر از عرب ها و بخصوص قریش می داند که باید آن ها را اسیر کرده، زنهایشان را به کنیزی و مردانشان را به غلامی واداشت."
من (انصافعلی هدایت) هم، نه تنها این حدیث دروغین را خوانده ام، بلکه در "گوناز تی وی" به تشریحدحدیث جعلی از امام حسین در باره ایران و ایرانیان نیز پرداخته ام.
اما بعدها متوجه شده ام که این حدیث جعلی و ساخته ایرانیان صد سال اخیر بوده است.
چرا که در آن مقطعی که امام حسین می زیسته است، کشور یا واحد سیاسی بنام ایران وجود خارجی نداشته است.
کشور به مفهوم امروزی و به نامهایی که امروزه در مدارس به ما آموزش می دهند، در تا دویست یا سیصد سال قبل در اروپا و تا صد سال قبل در آسیا و آفریقا و اغلب نقاط آمریکا وجود نداشت.
چرا که در آن زمانها، سیستم سیاسی، حاکمیت و مفاهیم آنها با معنی و مفاهیم امروزشان بسیار متفاوت بوده است.۰
در آن زمانها یک فرد، یا فرمانده یا رئیس قوم یا قبیله و ... خاک دیگری یا دیگران را اشغال کرده و مالک آن سرزمین یا سرزمینها می شد. مردم هم به ناچار، حاکمیت و مالکیت او بر زمینهایشان را برسمیت می شناختند.
اگر او شاه می شد یا خان می بود و ... سرزمینها و ملتهای ساکن در آن مناطق، به نام آن فرد یا خاندان نامیده می شد. نه تنها زمین که ساکنانشان هم ملک او می شدند.
اگر آن فرد یا خاندان از فرد یا حکومت دیگری شکست می خورد و طرف پیروز در جنگ، سرزمین تحت مالکیت او را اشغال می کرد، نام حاکم یا سلسله قبلی از آن سرزمین ها خذف شده و به مالکیت و نام فرد یا شاه جدید بر آن سرزمین و ملت نهاده میشد.
اگر ما در کتاب ها از مصر، روم، یونان، چین و ... سخن می گوییم، اینها، تاریخ و نامهای جدیدی هستند که نویسندگان برای آن سرزمینها و مردمان می گذارند تا هم خوانندگان را شستشوی مغزی کرده و هم تاریخسازی بکنند و هم تاریخ جدید را به تاریخ گذشته پیوند بزنند. و تاریخ، سیلست، حاکمیت، مالکیت بر سرزمبنها را یک مسیر مستقیم و بدون زیر و بم و تغییر و تحول نشان بدهند.
اگر ما در کتاب ها از مصر، روم، یونان، چین و ... سخن می گوییم، اینها، تاریخ و نامهای جدیدی هستند که نویسندگان برای آن سرزمینها و مردمان می گذارند تا هم خوانندگان را شستشوی مغزی کرده و هم تاریخسازی بکنند و هم تاریخ جدید را به تاریخ گذشته پیوند بزنند. و تاریخ، سیلست، حاکمیت، مالکیت بر سرزمبنها را یک مسیر مستقیم و بدون زیر و بم و تغییر و تحول نشان بدهند.
آنها، بدین ترتیب، تاریخ را جامد می کنند و از منظر همین امروز، به تاریخ و گذشته نگاه کرده و تاریخنویسی و ساریخسازی می کنند. مفاهیم اکنونی را به گذشته نسبت می دهند.
در حالی که در تاریخ چنان واقعیتی نبوده است.
مثلا همین ایران سیاسی و به مفهوم سیاسی جدید است و در 1314 ساخته شد. قبل از آن ایرانی وجود نداشت و جغرافیایی که امروزه ایران و یک کشور نامیده می شود، در قبل از آن تاریخ، چند کشور نیمه مستقل بود که تحت مالکیت و حاکمیت خاندان قاجار اداره می شدند.
مفهوم و وجود خارجی همین ایران جدید هم، در جنگ جهانی دوم از بین رفت و تحت اشغال انگلستان و روسیه درآمد. در آن مقطع از تاریخ، مفهومی تحت عنوان حاکمیت سیاسی و ایران مستقل با دولت مستقل وجود نداشت۰
مفهوم و وجود خارجی همین ایران جدید هم، در جنگ جهانی دوم از بین رفت و تحت اشغال انگلستان و روسیه درآمد. در آن مقطع از تاریخ، مفهومی تحت عنوان حاکمیت سیاسی و ایران مستقل با دولت مستقل وجود نداشت۰
چند سال بعد از اشغال، روسیه و انگلستان از این منطقه رفتند ولی باز هم در منطقه آزربایجان، ایرانی وجود نداشت و حکومت ملی آزربایجان به رهبری پیشه وری در جریان بود. همچنین حکومت ملی آزربایجان به کردها هم اجازه و مجال داد تا حکومتی وابسته به آزربایجان در مهاباد تاسیس بکنند.
وقتی فارس ها دوباره این سرزمین ها را اشغال و مردم را قتل عام کردتد، دوباره ایران جدیدی ساختند اما وقتی قطر از این ایران جدا شد، باز هم ایران، همان ایران قبلی نبود و باز هم تغییر کرده بود.
حتی وقتی در سال 1357 انقلاب شد، نام "ایران" سابق تغییر کرد و شد "جمهوری اسلامی ایران" که در گذشته تاریخ، چنین کشوری و واحد سیاسی وجود خارجی نداشت.
با توجه به این نکتهها، متوجه می شویم که خاک تغییر نمی کند. خاک در همان جا بوده و است اما حاکمیت بر آن ها و نامی که بر آن ها گذاشته می شود، در زمره علم سیاست قرار می گیرد و سیاسی هستند و تغییر می کنند. چرا که سیاست، نوع مدیریتی است که تلاش می کند تا نوع نگاه خود بر اداره این سرزمین، منابع و منابع انسانی را مدیریت کرده و رابطه آنها را با دیگر واحدهای سیاسی کنترل و اداره بکند.
با توجه به این نکتهها، متوجه می شویم که خاک تغییر نمی کند. خاک در همان جا بوده و است اما حاکمیت بر آن ها و نامی که بر آن ها گذاشته می شود، در زمره علم سیاست قرار می گیرد و سیاسی هستند و تغییر می کنند. چرا که سیاست، نوع مدیریتی است که تلاش می کند تا نوع نگاه خود بر اداره این سرزمین، منابع و منابع انسانی را مدیریت کرده و رابطه آنها را با دیگر واحدهای سیاسی کنترل و اداره بکند.
حال سوال این است که چه کسانی، با کدامین اهداف، چنین احادیثی را جعل کرده و به امامان نسبت داده اند؟
پانفارسها و پان ایرلنیست ها که در پی دست و پا کردن تاریخ برای خودشان هستند، حدیث هم جعل می کنند تا برای ایران جعلی و جدید، و از طریق قدسیت احادیث، تاریخی قدیمی بسازند.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
20.06.2023
ضمنا آنچه در باره "ایران" و "انیران" در اوستا آمده است، در دوره اسلامی و سالها بعد از آن که خط اسلامی به شکوفایی رسید، نوشته شده است. اگر واژه ایران و انیرانی در اوستا دیده می شود، کلمات جدیدی هستند که در این دوره نوشته شده است، البته اگر در دوره بعد از رضاخان و پیدایش زرتشگری و باستانگرایی، وارد این کتاب بسیار جدید نشده باشند.
Comments
Post a Comment