آیا در دوره قاجاریه دختران را می فروختند؟



دوستی در فیس بوک پیامی را برای من ارسال کرده و به نقل از ناظم الاسلام کرمانی نوشته است که در دوره قاجار سیصد دختر تورکمن را از والدینشان گرفته و هر دختر را به قیمت سی و هشت کیلوگرم گندم فروخته اند.

و اما جواب من (انصافعلی هدایت) به قرار زیر است

 دوست من

همین الآن در ایران شما و در سایه حاکمیت یکصد ساله پانفارسیسم، نه تنها دختران را می فروشند، بلکه مردمانی در قبرها زندگی می کنند، مردمانی اعضای بدنشان را می فروشند و دولت پانفارس برای ایجاد درآمد ارزی، زنان و دختران ایرانی را به کشورهای دیگر برای بردگی سکس و فاحشگی ارسال می دارد . 

یعنی پانفارسیسم خودفروشی و فاحشگی در ایران را به یک شغل تمام وقت (فاحشگی در خارج) و پاره وقت (صیغه در داخل) بدل کرده است. 

شهرهای مهم ایران از جمله تهران، قم، مشهد و شیراز به مرکز فاحشگی بدل شده است. در حدود سه-چهار هزار فاحشی شیدایی در شهر "دنیزلی" تورکیه به عنوان‌پناهنده اجتماعی زندگی می کنند و پرونده آن ها فاحشگی، برای گرفتن پناهندگی از دیگر کشورهاست.

فروش بچه ها و جنین در شکم مادران هم به یک نرم و رفتار اجتماعی بدل شده است.

انسان ها بخاطر فقر، به دزدی روی آورده اند. بخاطر دزدیدن یک گوشواره، دخترکان کوچک را بقتل می رسانند. زباله گردی برای بدست آوردن یک لقمه نان در قرن بیست و یکم، به یک رفتار عادی بدل شده است. 

خودکشی، فرزند کشی و خانوادگی کشی یا خودکشی دسته جمعی در دوران حاکمیت پانفارسیسم بسیار رایج شده است.

حاکمیت پانفارسیسم با کار کردن طبقات فقیر به عنوان دستفروش و کسب درآمد اندک مردم در کوچه و بازار مخالفت می کند. دستفروشانی را که در تلاش  بدست آوردن لقمه نان و جلوگیری از فاحشگی در خانواده، یا دزدی، یا فروش اعضای بدن و .... هستند را بطو علنی مجازات می کند. بساط و اندک اجناس آن ها را از بین می برند یا آن ها را مصادره می کنند. 

بسیاری از مردمان در نقاط مختلف ایران، در کوچه ها و خیابان ها و بدون سرپناه زندگی می کنند.

اگر برگردیم به آن چه از تاریخ و از ناظم الاسلام‌کرمانی نقل می کنید. شاید دروغ باشد و شاید هم راست باشد. نمی دانم ولی باید بدانیم که همه آن تواریخ را یا در دوره رضا و محمدرضا پهلوی و در ضدیت با تورک ها و قاجارها نوشته اند یا در دوره ملاها که همگی پروپاگاندا هستند و یا  مراکز و افراد پانفارس به اصلاح و تغییر متون نوشته شده اقدام‌کرده و آن ها را به نفع پهلوی ها و پانفارسیسم تحریف کرده اند.

 این کتاب هایی که در صد سال گذشته نوشته شده یا تنقیح و تصحیح شده یا در متون آن ها بازنگری شده و اصلاحاتی اعمال شده است، همه این اعمال در راستای پروپاگاندا بر علیه تورک ها و قاجارها و مشروعیت بخشیدن به پانفارسیسم، کودتای رضا میرپنج، از بین بردن مشروطیت، توجیح دیکتاتوری و برای تقلیل ارج و قیمت دموکراسی و آزادی های اجتماعی و سیاسی دوره قاجار طراحی و اجرا شده است.

اگر به آن‌پروپاگانداها باور داشته باشید، یا شما روشنفکر نیستید و از توانایی نگرش و قرائت انتقادی کتاب های تاریخی پر از پروپاگاندا بی بهره هستید و یا قربانی پروپاگانداهای حکومتی یک صد ساله هستید.

طبیعی است که یک صد سال پروپاگاندا اذهان همه اقشار و سطوح تحصیلی، آموزشی و تحقیقی و همچنین ‌همه سطوح مشاغل و کارکنان دولتی یا وابسته به دولت را بطور کامل تسخیر کرده و به نوع نگرش و نگاه مردم، رسانه ها، آموزش های عمومی و تخصصی سمت و سوی ضد تورک و ضد عرب و پانفارسیسم داده است. 

در همین راستا تمامی کتاب ها و نوشته ها و آثار هنری هم پروپاگاندایی طراحی، نوشته و تصحیح شده اند تا مردم را به زشتی و غیر قابل قبول و افتخار به تورکها و عربها و قاجاریه قانع بکنند. 

شما جزو منتقدان هستید یا جزو قربانیان پروپاگانداهایی یک ضد ساله؟

ممکن است بپرسید که همه این منابع و اطلاعات در کتاب ها آمده اند و نویسندگان هم یا تورک هستند و یا احتمالا از خانواده قاجار هستند و نمی بایستی ضد تورک و قاجار نوشته باشند. 

باید بدانیم‌که رضا شاه بعد از کودتا، اغلب روشنفکران را به اشکال مختلف بقتل رساند و جامعه را از وجود روشنفکر و سنت روشنفکری و نویسندگان و فعالان سیاسی مستقل خالی کرد. جامعه از وجود روشنفکر و متفکر و نویسنده مستقل سترون و نازا شد.

عین همان سیاست در سال های بعد از انقلاب 1357 در ایران بده افتاد. رژیم جدید که نوعی انقلاب و کودتا بود (چون رژیم را تغییر داده بود) ده ها هزار نویسنده، روزنامه نگار، دانشجو، فعال سیاسی، اعضای تحصیل کرده و مدیران طبقه متوسط و طبقه سرمایه دار و ثروتمندان و مدیران را یا اعدام کرد یا به فرار از ایران مجبور کرد و یا به زندان ها افکند و نوعی از حکومت نظامی را استوار ساخت. هیچ کس، فرد و حزبی توان تنفس و سخن گفتن از سیاست را نداشت. اگر کسی جرات می کرد، مجازات می شد. تا جایی که صحبت های عامه در قهوه خانه ها هم‌ممنوع شد و همه از ترس تابلوها و نوشته آیی زا عنوان "بحث سیاسی ممنوع" را نوشته و در محل کار و اجتماع خود نسب کردند تا در امان‌بمانند.

در نتیجه، هر کسی که سوادی و قلمی در دست داشت، درک کرد که اگر می خواهد زنده بماند و درآمدی هم داشته باشد، باید با دیکتاتوری و سیاست های او همراهی بکند. نمی توانست بر سر درست نویسی و مرگ یا فقر شدید ریسک کرده یا قمار بکند. آن ها مجبور بودند تا دولت و ملل مقهور پانفارسیسم در ایران را تحقیر و زشتی ها و بدی ها و نا ممکن ها را به آن ها منتسب بکند.

 چرا این کار را کردند؟

 چون نه حکومتی بود که از قاجاریه دفاع کرده و دروغ ها را آشکار کند و نه کسی جرات می کرد که بر خلاف رضا و محمدرضا و خمینی و خامنه ای بنویسد. 

همان دم و دستگاه های پروپاگاندایی که در دوره رضا و محمدرضا پهلوی قاجارها را تخریب می کردند و تمامی زشتی ها و بدی ها را به قاجارها نسبت می دادند، همان‌ پروپاگاندا و سیاست های تخریبی را در دوره خمینی و خامنه ای به دوره پهلوی ها نسبت دادند. به همان سیاهی و به همان سبک و سیاق.

 آیا کسی در داخل و تا این اواخر می توانست در باره تاریخ واقعی و بدون پروپاگاندای پهلوی چیزی بنویسد و مجازات نشود؟

خودتان را از سیطره پروپاگانداهایی دو سلسله پهلوی و ملت های پانفارس رها کنید تا افکارتان پرواز بگیرد.


انصافعلی هدایت

یازدهم (11) اکتبر 2020

hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر