بررسی خیانت های هنری هنرمندان در ایران


اخیرا، حدود یکصد و بیست هنرمند پانفارس ضد انسان غیر فارس در ایران و یکی دو فیلسوف، بیانیه ای سیاسی و سراسر مغرضانه ای را بر علیه تورک ها و آزربایجان را صادر کرده اند. در این بیانیه آمده است: دهه‌هاست خاورمیانه جولانگاه قدرت‌های غارتگری شده است که با شیوه‌های گوناگون از آن جمله تفرقه ‌افکنی و جنگ افروزی، کشورها را چپاول می‌کنند؛ آن‌ها، همزیستی و صلح، میان ملت‌ها و اقوام را سدی در برابر طمع سیری‌ناپذیر خود می‌دانند. 

اینک، بار دیگر استثمارگران، ملت‌های قفقاز و اقوام گوناگون منطقه را که در گذر سالیان کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی می‌کردند به جنگ واداشته‌اند. جنگ‌افروزان با نقشه‌ای قدیمی و با تحریک احساسات ملی، قومی و مذهبی، میان ارمنی‌ها، آذری‌ها، کردها و دیگر اقوام، تفرقه‌افکنی می‌کنند و زمینه‌های تجزیهٔ کشورها را برای غارت منابع طبیعی و ثروت‌هایشان فراهم می‌سازند. 

سرمایه‌سالاری این‌بار آتش جنگ را میان کشورهای جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان به بهانه قره‌باغ برافروخته و می‌خواهد دامنه‌ی آن را به کشورهای پیرامون و همسایه، به‌ویژه ایران که در درازنای تاریخ، بستر همزیستی و همبستگی اقوام گوناگون بوده است، گسترش دهد. اکنون فجایع این جنگ، روز به روز فراگیر شده و گروه‌های تروریستی به منطقه گسیل شده‌اند تا با جنایت و نسل‌کشی، راه چپاول ملت‌ها هموار شود. 

ما کنشگرانِ گستره‌ی فرهنگ و هنر، از ملت و اقوام گوناگون ایرانی و کشورهای همسایه می‌خواهیم که خود را از آتش جنگ دور کرده و هوشمندانه و با اتحاد، نقشه‌ی جنگ‌افروزان را برهم زنند. از سوی دیگر لازم است دولت‌های داعیه‌دار حقوق بشر و سازمان‌های جهانی، از آن جمله سازمان ملل متحد، تنها به انتشار بیانیه‌های تکراری اکتفا نکنند و برای پایان دادن به این جنگ که بی‌گمان هزاران کودک و زن و مرد، قربانی آن خواهند شد، اقدامی عملی و فوری را در دستور کار خود قرار دهند. 

بر همه‌ی وجدان‌های بیدار است که به حرمت انسان، این جنگ را محکوم کرده و طرفین را به گفت‌وگو و صلح دعوت کنند و اجازه ندهند بار دیگر تمدن‌های با شکوه منطقه، خُرد و نابود شده و مردم این سرزمین‌ها قربانی منافع سرمایه‌داری و جنگ‌طلبان شوند.

آن ها در این بیانیه، نه به حقوق بین الملل، نه به چهار قطعنامه سازمان ملل متحد، نه به اشغال سرزمین های آزربایجانتوسط ارمنستان در 28 سال قبل، نه به حق دفاع مشروع تورک ها و آزربایجان برای آزادیبخشی سرزمین هایشان از اشغال، و ... اشاره نمی کنند. بلکه این بیانیه را صادر کرده اند تا جنگ آزادیبخش وطن تورک ها را محکوم بکنند. بدون این که اشغالگری، اشغالگران ارمنی و حامیان منطقه ای اشغالگران را محکوم بکنند.
در اصل، این جماعت هنرمند نیستند. آن ها مزدوران پولساز حاکمیت های ایرانی بوده و هستند. آن ها هم از آخور حاکمیت ها خورده اند و می خورند و هم از سفره ملل. مگر نه این که روشنفکر و هنرمند، مسئولتی هایی در قابل جامعه و مردمانش دارد؟
این به اصطلاح هنرمندان و اسلافشان چه دغدغه ای برای توسعه فرهنگ و هنر، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، رفاه عمومی، حقوق کارگران، حقوق ملل غیر فارس، احترام به حقوق انسانی و ملیی ملل و اقوام غیر فارس، دفاع از حقوق اقلیت ها و ... داشته اند و دارند؟
آیا بیش از صد سال فعالیت هنرمندان ایرانی در صحنه های تاتر و موسیقی و سینما، آگاهی و منافع جوامع مختلف در ایران را به پیش برده است؟
آیا هنرمندان ایرانی نهضتی انسانگرایانه و بر مدار حقوق انسانی راه انداخته اند یا به آن حرکت ها پیوسته اند؟ نه؟ چرا؟ اشکال در کجای کار است؟ آیا اشکال در سیستم آموزشی هنرمندان است؟ اشکال در خود هنر است؟ اشکال در سیستم فکری-هنری هنرمند ایرانی است؟ اشکال در جامعه هنرمندان ایرانی است؟ اشکال در فرهنگ و تمدن پرورش دهنده هنرمندان ایرانی است؟ اشکال در شخصیت جمعی و صنفی هنرمندان ایرانی است؟
چرا اغلب هنرمندان ایران، فاسدترین، زنباره ترین، نژادپرست ترین، توهین کننده ترین، تحقیر کننده ترین، بد دهان ترین، ضد حقوق بشری ترین، ضد حقوق انسانی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوج، لور، لیلک، مازنی و ... ترین بخش ها و اقشار و اصناف جوامع و جزو عقب مانده ترین بخش های ضد اجتماعی در ایران هستند؟
آیا هنرمندان ایرانی با معنا و مفهوم آزادگی، انسانیت، حقوق بشر و شهروندی، برابری انسان ها و ملل و اقوام آشنا نیستند؟
چرا هنرمندان ایرانی جزو عقب مانده ترین بخش های جوامع ایرانی هستند؟
چه چیزها، کدام منافع، هنرمندان ایرانی را از قافله تمدن و هنر بشری عقب نگه داشته است؟ چرا آن ها این همه نژادپرست هستند و چرا بر قبح نژادپرستی هایشان واقف نیستند؟
چرا هنرمندان در تمامی جوامع، پیشروان و پیشگامان اصلاحات جوامع و توسعه دهندگان افکار و سطح توقع و خواست حقوقی، سیاسی، اجتماعی و فکری جوامع هستند اما در ایران، هنرمندان ماموران پروپاگاندای ایدئولوژی هاکم هستند و عقب ماندگی ها را توجیه می کنند؟
چرا هنرمندان ایرانی، خودشان را از جامعه و خواست انسان ها و ملل در ایران جدا کرده و برای خود قلعه ای ضد انسانی ساخته اند؟
چرا هنرمند ایرانی برای اسکار فیلم می سازد اما برای مردمش فیلم و آثار هنری تولید نمی کند؟
آیا در ایران، گروهی، صنفی، اقشاری از جوامع هستند که به اندازه هنرمندان سینما، تاتر، انسان ها، جایگاه انسانی مخاطبانشان، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، گیلک، مازنی و کرد را تحقیر کرده باشند و تحثیر بکنند؟
چرا سطح فرهنگی هنر و هنرمندان در ایران از کمر به پایین است؟
چرا زبان هنر و هنرمندان ایرانی جز برای توهین و تحقیر، بخصوص ملل غیر فارس باز نمی شود؟
آیا هنرمندان ایرانی، هنرمندان انسان ها، ملل و جوامع در ایران هستند یا تولیدکنندگانی ضد هویت انسانی، تاریخی، فرهنگی و زبانی انسان های ساکن در ایران؟
چرا هنرمندان ایرانی، اعدام های اوایل انقلاب را محکوم نکرده اند؟
چرا هنرمندان ایرانی، اعدام های روزانه فعالان سیاسی و مدنی ملل عرب، بلوچ، کرد، و ... در ایران را محکوم نکرده اند و محکوم نمی کنند؟
آیا آن ها از اعدام های روزانه در ایران بی خبر هستند؟
چرا از فعالان مدنی، هویتی، سیاسی، زبانی، تاریخی، هنری، نویسندگان و روزنامه نگاران ملل غیر فارس دفاع نکرده اند؟ آیا آن ها در ایران و با این ملل زیست نمی کنند؟
چرا در باره جاسوسی ها و سانسورهای رسمی و علنی دولت ایران در مطبوعات و رسانه ها سخن نمی گویند؟
چرا دشمنی با زبان ملل غیر فارس از جمله، دشمنی با زبان ها تورکی و عربی در ایران را محکوم نکرده اند؟
چرا هنرمندان ایران، توهین و تحقیر زبان ها و ملل تورک و عرب را مسئولیتی تاریخی برای خودشان می دانند؟
آیا آن ها نمی دانند که ملل تورک و عرب و بقیه ملل خواهان رسمی شدن زبان های مادریشان به موازات زبان فارسی در ایران هستند؟ چرا به این گونه نهضت های انسانی نپیوسته اند؟ چرا بیانیه نداده اند؟
چرا هنرمندان، در سینما و تاتر، رها و نقش های منفی، پست و تحقیر آمیز را به ملل غیر فارس می دهند و همه نقش های پرپرستیز . کلاس بالا، به فارس ها تعلق دارد؟
نقش و جایگاه تبعیض نژادیو افکار نژادپرستانه در سینما، هنر و هنرمندان ایرانی در کجاست؟
چرا نقش های منفی و تحقیر شده و مسخره را به تورک، عرب، بلوچ و تورکمن و قشقایی و ... می دهند؟ مگر هنرمندان فارس، معلولیت هنری یا ذهنی دارند که نمی توانند آن نقش های پست و حقارت آمیز را بازی بکنند؟
چرا اکثریت مطلق آثار هنری هنرمندان ایرانی به زبانی فارسی است؟
آیا هنرمندان ایرانی، زبان های ملل غیر فارس را به عنوان زبان یک ملت در ایران برسمیت نمی شناسند؟
چرا هنرمندان پانفارس با هنرمندانی که آثارشان را در زبان های تورکی، عربی، بلوچی و ... خلق می کنند، دشمنی می کنند؟
آیا هنرمندان ایرانی، تنها هنرمندان قوم فارس هستند و یا هنرمندانی هستند که مزدوری پانفارسیسم را کرده و به نفع پانفارسیسم پروپاگاندا راه می اندازند؟
چرا هنرمندان ایرانی از تروریسم سپاه پاسداران در جهان و منطقه سخن نمی گویند و خواهان پایان تروریسم ایرانی در منطقه و جهان نیستند؟
آیا هنرمندان ایرانی نمی دانند که ایران تولیدکننده و صادر کننده همه گروه های تروریستی در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین، کشورهای همسایه و ... است؟
چرا هنرمندان ایرانی، دخالت های ایران در امور داخلی دیگر کشورها را محکوم نمی کنند؟
چرا هنرمندان ایرانی، ادامه جنگ ایران بر علیه عراق و تحمیل جنگ هشت ساله به ملل در ایران و عراق را محکوم نکرده اند؟
چرا هنرمندان ایرانی، از حقوق زنان، کارگران، معلمان، مال باختگان، و ... دفاع نمی کنند؟
چرا هنرمندان ایرانی در باره ریشه های فقر، فحشاء، رشوه، ناکارآمدی سیستم سیاسی در ایران سکوت کرده اند؟
چرا هنرمندان ایرانی در باره اشغال سرزمین های تورک ها در 30 سال گذشته از طرف ارمنی ها بیانیه ای نداده اند؟
چرا در باره عدم اجازه به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور و ... برای داشتن احزاب مستقل و ملی خودشان بیانیه نداده اند؟
چرا از غارت منابع و ذخایر ملل غیر فارس توسط پانفارسیسم سخن نمی گویند و تبعیض های اقتصادی بر علیه تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب، بلوچ ها و .... را محکوم نمی کنند؟
چرا از نبودن روزنامه و نشریات به زبان مادری ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، ورد و ... سخن نگفته اند و دولت های شاه و ملا را به خاطر تبعیض زبانی محکوم نکرده اند؟
اگر قوانین ایران، اعتراف به تجاوز را، جرم علیه قربانیان تجاوز اعلام نمی کرد و اگر قوانین ایران از قربانیان تجاوز هنرمندان حمایت می کردند و اگر زنان عرصه هنر، زبان به افشای هنرمندان متجاوز به ناموس مردمان در ایران باز می گشودند، معلوم می شد که شما هنرمندان، از کدام قماش هستید و با نوامیس مردمان چه می کنید؟ چه دغدغه های هنری، مالی و هوسرانی دارید؟
آزربایجان، تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، لورها، گیلک ها و مازنی ها و ... شما را هنرمند نمی شناسند. شما هنرمندان این جوامع و این ملل نیستید. شما نوکران سیستم های پروپاگاندا در ایران هستید و زمینه را برای حفقان، نابودی آزادی ها، نابودی دموکراسی، نابودی حقوق بشر، محو تساوی حقوقی و شهروندی و سیاسی و اقتصادی در میان ملل در ایران آماده می کنید.
ملل غیر فارس و انسان های آزاد اندیش فارس، از شما متنفر هستند. وقتی شیرها در قفس و زنجیر هستند، شغال های هنری و هنرمند، در میدان ها، قدر خواهند دید اما آن روزی که دهان های قربانیان هنر و هنرمندان در ایران باز و آرشیوها آشکار شوند، ارزش واقعی شخصیتی، انسانی و هنری شما خودش را نشان خواهد داد و معلوم خواهد شد که مردم چقدر شما را می شناخته اند. در زمانی که مردم در تاریکی قرار دارند که شما آن را تورپزدازی کرده اید، شما به عنواتن هنرمند و قهرمان دیده خواهید شد اما اگر پرده ها کنار بروند، چه خواهید کرد؟

برای پاسخ به این گونه سوال ها و بررسی وضعیت فکری، سیاسی و هنری هنرمندان در ایران، سه مهمان از سه ملت، در برنامه این هفته دیالوگ حضور خواهد داشت.

جناب مجید رحیمی؛ نویسنده، شاعر، آهنگساز و بنیانگذار مجموعه آشنا - فارس

جناب مهیم سرخوش؛ نویسنده و مسئول روابط خارجی و عضو شورای مرکزی حزب بلوچستان راجی تِپاکی یا حزب ھمبستگی ملی بلوچستان - بلوچ

جناب احمد هاشمی؛ تحلیلگر مسایل سیاسی و کارشناس سابق وزارتخارجه ایران - تورک

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
ششم (06) اکتبر 2020
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر