حقوق شهروندان بر حقوق شهری مقدم است

 دوستی مقاله ای را نوشته و در آن بر ترجیح حقوق شهر یا شهرداری و قوانین آن بر حقوق طبیعی و زیستی شهروندان شهر تاکید کرده است. من (انصافعلی هدایت) متفاوت فکر می کنم.

سد معبر، یک معضل اجتماعی و شهرسازی است که ریشه در اقتصاد و معیشت مردم دارد. یعنی سد معبر زمانی بروز و ظهور می یابد که در ساختار نهادهای لازم و موجود شهری ناتوانی دیده و حس می شود و انسان‌هایی با مشاغلی برای پاسخ دادن به نیازهای طبیعی و زیستی خودشان، به شغل هایی با سرمایه کم رو می آورند که شهر و سرداری به عنوان نهاد اداره شهری از آن به عنوان سد معبر یاد می کند ولی آن ها در کاهش قیمت محصولات به مصرف کننده و پاسخ بهدنیازهای شهروندان نقش مهمی بازی می کنند. اغلب شهروندان با خریدشان از آن ها، فعالیتهای سدمعبر کنندگان را به رسمیت می شناسند. در اینجا در بین شهروندان و نهادهای شهری تنش و شکاف ایجاد می شود. شهروندان همدیگر و نیازهای همدیگر را حس می کنند و از هم حمایت می کنند اما شهرداری به عنوان نهاد مدیریت شهری، شهروندان را درک و احساس نمی کند. روش های آسان تامین زندگی آن ها را مهیا نمی کند. کار و درآمد مکفی برای شهروندان جهت تامین نیازهایشان را تامین نمی کند.

 اساس سد معبر نیست. اساس توان و امکان زیستن و زیستن شایسته و انسانی در شهر است. زیستن شایسته انسانی حق طبیعی هر شهروند و انسانی است.

شهروند موجود زنده و نیازمند تامین نیازهای زیستی خودش است و باید راه های تامین زندگیش را جستجو بکند. او باید قادر به پاسخگویی به نیازهای خود و اهل و عیالش باشد تا شهر معنی بشود.

گرچه شهروند می تواند مهاجرت بکند ولی زمانی مهاجرت معنا دارد که امکان زیستن و شرایط تامین نیازها در جای دیگر و در شهر دیگر راحت تر و ارزان تر از شهر اولیه باشد ولی اگر آسمان‌ برای شهروند (ان) همان رنگی است که در شهر اولیه است، چرا باید هزینه‌های مهاجرت را هم‌متحمل بشود.

 باید شهر و شهرسازی و نهادهای شهری طوری طراحی و ساخته شوند که بتوانند به تامین معیشت مردمان‌ساکن در آن یاری برسانند و معیشت انسان ها را سهل کرده و تامین بکند.

نمی توان‌ شهر و نهادهای شهری را ساخت و به تامین نیازهای زیستی ساکنان شهر بی توجه بوده و سد معبر را به عنوان سنتز نادرست مدیریت شهری،  عمده کرد.

به نظر می آید که نویسنده محترم مطلب، کارمند شهرداری یا نهاد شهری است یا به مانند کارمند یک‌نهاد شهری فکر و رفتار می کند. او به مانند کارمند یک‌نهاد، از فلسفه وجودی یک‌نهاد به جای فلسفه وجودی سهر و شهروند دفاع می کند. یعنی، از فلسفه شهرداری و کارمندان شهرداری دفاع می کند.

در حالی که نهاد شهری شهرداری و کارمندان شهرداری اس و اساس شهرنشینی هر شهری نیستند بلکه روابط انسانی و حقوقی و اقتصادی شهروندان اس و اساس شهرنشینی و تاسیس نهادهای شهری هستند. فلسفه وجودی آنوها پاسخ مناسب و سهل به نیازهای شهروندان است.

 در راس هرم ‌شهر نشینی، تامین آسان و سهل نیازهای زیستی شهروندان قرار دارد. یعنی تامین کار برای شهرنوندان و ایجاد درآمد برای آنان جهت  زیست در شهر، از مهمترین عوامل توجه به توسعه شهر نشینی بوده و است.

 به عنوان مثال: شهر "دیرویت" در ایالت "میشیقان" در آمریکا، یکی از بزرگترین و مدرن‌ترین شهرهای دنیا بود که در آن میلیون ها انسان به عنوان شهروندان زیست می کردند و شهر دارای نهادهای بسیار پیشرفته و توسعه یافته بود. این شهر برای چندین دهه با نیازهای شهروندان پاسخ های مناسب را می داد و زندگی را برای شهروندان سهل و روان می کرد.. ولی از حدود سال های 2000 به بعد و در زمانی که شهرداری و کارمندان این‌نهاد و دیگر نهادهای مدرن شهری نتوانستند به نیازهای زیستی شهروندان پاسخ لازم، سریع و سهل را بدهند تا شهروندان زیستی راحت داشته و زندگیشان را تامین بکنند، در عرض چند ده ماه و کمتر از ده سال، شهر و شهروندان سقوط گردند. 

ارزش خانه ها و کاشانه ها و ... از میلیون ها دلار برای هر واحد، به زیر هزارها دلار سقوط کرد و مردمان برای تامین زندگی خود و زیست و با حقوق شهروندی (تامین راحت و آسان نیازهای خود و خانواده‌یشان) به دیگر شهرها کوچیدند. شهر ورشکسته شد.

سقوط شهر و نهادها چنان طریع بود که شهروندان داشته های غیر منقولشان را ترک کرده و مهاجرت کردند.

گاهی هم برخی از خانه ها و مایملک غیر منظورشان  را در مقابل دریافت یک موبایل "اپل" معاوضه کردند. و شهر را با همه نهادهای ناتوانی ترک‌کردند.

 چرا؟ 

چون شهر و مدیران شهری و مجموعه نهادهایش  نتوانسته بودند به نیازهای شهروندان پاسخ مناسب و شایسته را بدهند. سیاست های نهادهای شهری، به مفلس شدن شهروندان و ناتوانی از پاسخ سهل به نیازهایشان انجامیده بود. مجموعه نهادهای شهری در دیترویت، اجرای قوانین موضوعه شهری را بر آسایش و زندگی راحت انسان شهروند در شهر ترجیح داده بودند.

انسان مقدم‌برنهادهای و هر قانون موضوعه است و باید باشد.

انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا 

ششم (6) دسامبر 2020 

hedayat222@yahoo.com 


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر