آشنایی با سازمان ها، موسسات و نهادهای رسمی و علنی شستشوی مغزی در ایران

 تا حدودی آشنا شدیم که تک تک افراد و جوامع و ملل در ایران، تحت شستشوی مغزی هستند. 

همچنین متوجه شده ایم که شستشوی مغزی از طریق راه ها و شیوه های تشویقی و تنبهی اعمال می شود.

متوجه شده ایم که شستشوی مغزی در ایران، بسیار آرام وبا حوصله به پیش می رود.

متوجه شده ایم که هیچ فردی در ایران در هیچ برهه ای از زندگیش نمی تواند از زیر سیستم های رنگارنگ شستشوی مغزی در ایران جان بدر ببرد و تحت تاثیر یکی از سیستم های شستشوی مغزی قرار نگیرد.

پس باید از خود بپرسیم: کدام سازمان ها، موسسات، نهادها در ایران در حال عملی کردن طرح های شستشوی مغزی تک تک افراد، جوامع و ملل هستند؟

تصور می کنم که شستشوی مغزی، حداقل در پنج مرحله به اجرا در می آید.

الف - طراحان و مراکز تحقیقاتی و مطالعات استراتژیکی مانند مرکز مطالعات  استراتژیک ریاست جمهوری، مرکز مطالعات و پژوهش های مجلس، مرکز مطالعات و تحقیقات مصلحت نظام، مرکز مطالعاتی وابسته به رهبر و نهادهای زیر نظر رهبر، مراکز مطالعات وابسته به سپاه پاسداران، مراکز مطالعات و تحقیقات وابسته به وزارت اطلاعات، مراکز تحقیقات و مطالعات وابسته به نیروهای مسلح

باید یادآوری بکنم؛ اگرهر کدام از این مراکز تحقیقاتی، در هر شهرستان، شهر و استان دارای یک نمایندگی باشند، با بیش از هزار واحد تحقیقاتی در سراسرا ایران روبرو خواهیم شد. لازم به گفتن است که این مراکز، در اغلب وارد، بخش مهمی از کارهای تحقیقاتی خودشان را به نهادها یخصوصی و افراد ارجاع می دهند.

برای این که تصور نشود دارم اغراق می کنم، شما را به مقاله منتشر شده در مجله "نامه قم" شماره مربوط به پاییز و زمستان 1380 در زیر عنوان "بررسی ساختار مراکز تحقیقاتی و پژوهشی" نوشته شده به قلم "عباسعلی رستگار" ارجاع می دهم.

بنا به نوشته "پایگاه اطلاعرسانی حوزه" به نقل از همان مجله، تنها در شهر قم، و در سال 1379 بیش از 150 موسسه، سازمان و نهاد تحقیقاتی ثبت شده بوده است که حدافل از یکصد (100) تا یکصد و ده (110) واحد از آن ها فعالیت رسمی داشته اند. بنا به نوشته این محقق، فقط درهشتاد (80) موسسه و سازمان تحقیقاتی فعال در شهر قم، بیش  دو هزار و چهارصد (2400) نفر مشغول تحقیق بوده اند.

اگر فرض بر این باشد که حقوق هر کدام از این محققان سه میلیون تومان در هر ماه است، باید به این افراد در هر ماه هفت میلیارد و دویست میلیون تومان پول پرداخت بشود که در هر سال، با عیدی که معادل حقوق دو ماه است، در حدود صد میلیارد و هفت صد میلیون تومان می شود.

واقعی خواهد بود که یک چهارم همین تعداد از موسسات و افراد و بودجه را برای هر استان و بخصوص برای استان های غیر فارس زبان و در حاشیه فرض بکنیم.

این موسسات و سازمان ها، آگاهانه و یا غیر آگاهانه در حال برنامه ریزی برای شستشوی مغزی افراد، بخصوص مردمان غیر فارس و تبدیل زبان و مذهب آن ها به زبان و مذهب فارس ها هستند. واقعیت ها و جهان پیرامون را برای آن مردمان تعریف کرده و نشان می دهند. ذهن و باورهای آن ها را می سازند و آن چه بر خلاف خواست آن ها است را تخریب می کنند.

ب - سازمان ها و نهادهای تحقیقاتی که در باره آموزش و گسترش زبان فارسی، هم در ایران و هم در دیگر کشورها فعالیت می کنند.

این سازمان ها، از مهمترین بنیادها و سازمان های شستشوی مغزی هستند که تمامی دست اندرکاران آن می دانند که در حال شستشوی مغزهای مردم هستند. گروه های اصلی هدف آن سازمان ها، نهادها، بنیادها و ... هم در اغلب موارد، طبقه تحصیل کرده و اهل مطالعه هستند.

یکی از اصلی ترین مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی استراتژیک شستشوی مغزی در ایران "شورای عالی انقلاب فرهنگی است. هدف این سازمان، گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی است.

اگر نگاهی به زیر مجموعه های این نهاد شستشوی مغزی بیندازیم، به وحشت خواهیم افتاد که چگونه در جان و روح فرهنگی جامعه رخنه کرده و شستشوی مغزی را به پیش می برد:

علاوه بر همه این ها، این سازمان عریض و طویل، دارای شوراهای اقماری برای پیشبرد اهداف شستشوی مغزی خودش است که عبارتند از:

شوراهای اقماری مرتبط


بنوشته وبسایت "تابناک" بودجه این نهاد شستشوی مغزی، در هر سال در حدود 150 میلیارد تومان بوده است ولی هیچ آمار و ارقامی از تعداد شعب رسمی و غیر رسمی آن در استان ها و همچنین از تعداد افرادی که با این بنیاد و برای شستشوی مغزی ایرانی ها همکاری می کنند، در دست نیست.

 یکی دیگر از بنیادهای شستشوی آگاهانه مغزی در ایران "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" است. وبسایت "تابناک" در مقاله ای با عنوان "سازمان‌هایی که برای زبان فارسی بودجه می‌گیرند" نوشته است: در هر سال، 350 استاد دانشگاه فقط در بخش واژه سازی برای زبان فارسی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی کار می کنند و برای هر واژه جدید فارسی که می سازند، حدود چهار میلیون تومان هزینه می شود.

بودجه رسمی و علنی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال 1398 عبارت از 224560 میلیارد توان بوده است.

سومین سازمانی که در حال شستشوی مغزی افراد تحصیل کرده نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر است، "بنیاد سعدی" نام دارد. بنوشته تابناک: "در سال 2012 به‌منظور تقویت و گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور و بهره‌گیری بهینه از ظرفیت­‌های موجود داخل و خارج از کشور، بنیادی به‌نام «بنیاد سعدی» تاسیس شد تا مدیریت راهبردی و اجرای فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و رسانه‌ای را در حوزه زبان و ادبیات فارسی در سطح بین‌المللی عهده‌دار شوند."

می بینیم که این سازمان ها هم فعالیت های آموزشی، هم پژوهشی، هم فرهنگی و هم رسانه ای دارند تا در هر سه زمینه، مخاطبان را هم در ایران و هم در دیگر کشورها شستشوی مغزی بدهند. آن ها در دانشگاه های مختلف بورسیه داده و تحصیل رایگان خارجی ها را تسهیل می کنند. طبیعتا، بورسیه گیران در آینده به شستشوگران، مدافعان و حتی به مهاجمان زبان فارسی بدل خواهند شد. چرا که منبع مالی درآمد و پرستیژ یکی از عوامل بسیار موثر در شیستشوی مغزی هستند.

بودجه رسمی و علنی بنیاد سعدی در سال 1398 عبارت از 127600 میلیارد توان بوده است.

وزارت ارشاد اسلامی، علنی ترین و در عین حال وقیح ترین سازمان عریض و طویل شستشوی مغزی و سانسور در ایران است که در همه استان ها و شهرها دارای همان سیستم پیچیده در تهران است. این وزارتخانه بسیار حجیم است و از هزاران نفر کارشناس رسمی و ده ها هزار کارشناسان غیر رسمی دانشگاهی و غیر دانشگاهی برای پیشبرد سیاست های مغزشویانه سیستم حاکم بهره می برد.

وازت ارشاد اسلامی، مانند یک لیویاتان و اوختاپوس، بر شاخ و برگ همه رشته های هنری مانند سینما، تاتر، موسیقی، رقص، نقاشی، مجسمه سازی، چاپ و نشر کتاب ها تاریخی، رمان، تحقیقی، زبان، حرفه و ...، تمامی روزنامه ها، مجلات، هفته نامه ها، ماهنامه ها، فصلنامه ها و سالنامه ها، تاسیس و فعالیت موسسات ادبی، نشریات و وبسایت های حزبی مسلط است. 

این وازتخانه و توابع آن در استان ها و شهرها هستند که تصمیم می گیرند، مردمان چه نوع مطالبی را باید بخوانند و چه ئنوع مطالبی را نباید بنوانند. کدام کتاب ها باید چاپ شده و منتشر بشوند و کدام کتاب ها نباید چاپ و منشر بشوند. یا اگر هم منتشر شده اند، جمع آوری شده و نابود بشوند. 

این وازتخانه است که در هر سال، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران مورد نظر خود را تشویق کرده و افراد دلخواه خود را به عنوان شخصیت های ماندگار و الگو، به مردمان معرفی کرده و برای تشویق آن ها، جوایزی به آن ها هدیه می دهند.

همچنین همین سازمان در راستای شستشوی ذهنی افراد و جامعه، تمامی روزنامه نگاران، نویسندگان، هنرمندان، نشریات احزاب و جمعیت ها را توقیف کرده و برای مجازات به دادگاه معرفی می کند.

بودجه رسمی و علنی وزارت ارساد در سال 1398 عبارت از 14862160 میلیارد تومان بوده است.

بودجه رسمی و علنی اختصاص یافته به حمایت از نشر کتاب و مطبوعات در همان سال برابر با 2855000 میلیارد تومان بوده است.

بودجه علنی اختصاص یافته به حوزه هنری سازمان تبلیغات هم در همان سال معادل 875000 میلیارد تومان بوده است.

 به نظر شما، کدام یک از نهادها و زیامان های شستشوی مغزی در ایران از همه این سازمان ها و نهادها و بنیادهای شستشوی مغزی مهمتر است و هدف آن نه تنها افراد تحصیل کرده بلکه افراد بیسواد هم است و همه را با برنامه های متنوع شستشوی مغزی می دهد؟

بله، این صدا و سیمامی یا رادیو و تلویزیون ایران است که در هر شبانه روز و بدون یک دقیقه در هر سال، به ذهن، زبان، چشم و گوش هر شخصی در ایران دستری دایمی و آزاد دارد. این سازمان، هیچ رقیبی برای خودش را برسمیت نمی شناسد. در نتیجه، به تنهایی، هر خواسته مغزشویان را برآورده می کند. 

صدا و سیما خود دارای یکی از بزرگترین دستگاه های تحقیقی، نظر سنجی، مطالعاتی استراتژیک در همه زمینه ها و در ایران و حتی در بعضی از کشورهای دیگر است. این سازمان نه تنها خود طراح سیستم ها و اهداف شستشوی مغزی است بلکه مجری طرح های شستشوی مغزی خود و همه دیگر سازمان ها و نهاد و بنیادهای شستشوی مغزی است.

این سازمان، به تنهایی بیشتر از اغلب وزارتخانه ها دارای کارشناسانی در همه حوزه های فکری، فلسفی، سیاسی، اجتماعی، علمی، خانواده، کودک، زن، پیر و جوان، موافق و مخالفان، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد و ... صنعتی و کشاورزی، دامداری و ... است. بودجه آن هم از اغلب وزارتخانه ها بیشتر است. 

این سازمان شستشوی مغزی، هم کتاب و و مطبوعات منتشر می کند. هم کتاب های مورد نظرش را به خورد مردمان می دهد. هم تاریخ را در فیلم ها و سریال ها و میزگردها، و پرسش و پاسخ ها می سازد و هم تاریخ ملل غیر فارس را در همان فیلم ها و سریال ها و پرسش و پاسخ ها  و از زبان متخصصان موجه شده و رسانه ای، تخریب می کند. هم فارسی را پاس می دارد و هم به زبان های دیگر حمله کرده و آن زبان ها را زبان های افراد بیکلاس، بیسواد، روستایی عقب مانده معرفی می کند. هم افکار مورد نظرش را تولید کرده و با تکرار مکرر آن افکار، آن ها را به مردمان و همه گروه های مخاطب تحمیل می کند و هم با اعمال سانسور و حذف دیگر عقاید و نگرش ها و ملل، وجود زبان و ملل غیر فارس، خواست ها و هویت ها و تاریخ ها و ... ملل غیر فارس را انکار و یا سانسور می کند. 

هم فیلم و سریال برای تولید شخصیت، هویت، ذهنیت، فکر مورد نظرش را می سازد و هم همان سریال ها، شخصیت های منفی، ضد اجتماعی، بد زبان، قاچاقچی، قاتل، ضد زن، ضد کودک، متجاوز، دروغگو، دغل، پست، بیسواد، بی تربیت، عقب مانده را از میان ملل غیر فارس انتخاب کرده وآن ها را سرکوب کرده و از شخصیت انسانی ملل غیر فارس می کاهد و آن ها را غیر انسان و قابل نابودی معرفی می کند. جوک می سازد و هم مردم را می خنداند، هم می گریاند. هم به راهپیمایی می کشاند و هم در خانه نگهشان می دارد. به زبان و هویت ملل غیر فارس حمله کرده و تحقیر می کند و هم برطبل ارج و قیمت زبان فارسی می نوازد.

رادیو و تلویزیون ایران نه تنها ایستگاه های رادیوها و تلویزیونی در همه شهرها و استان ها را در انحصار خود دارد بلکه رادیو و تلویون های ماهواره ای را هم در اختیار دارد. رادیو و تلویزیون های ایرانیان خارج کشور و همچنین کشورهایی که برای ایرانیان برنامه پخش می کنند هم به زبان فارسی است. رایو و تلویزیون های اینترنتی در داخل و خارج هم به زبان فارسی است و ملل غیر فارس دیده و شنیده نمی شوند. چرا که آن ها چنان شستشوی مغزی شده اند که نباید حقیقت تلخی مانند وجود و حضور ملل غیر فارس در ایران را دیده و شهادت بدهند که آن ها غیر فارس زبان هستند. 

این در حالی است که بیش از 53 تلویزیون ماهواره ای به زبان فارسی از خارج از ایران برای فارس ها و ملل غیر فارسی که زبان فارسی را یاد گرفته اند، برنامه های شستشوی مغزی پخش می کنند.

بودجه رسمی و علنی صدا و سیما در سال 1398 بیش از 19905100 میلیارد تومان بوده است.

وزارتخانه بعدی که در شستشوی مستقیم مغزی بیش از پانزده میلیون انسان جوان و بدون سواد و تجربه دخیل است، وزارت آموزش و پرورش است. این وزارتخانه بدون مستقیم، با والدین و اعضای کم سن و سال و هم چنین با اعضای سالخورده این دانش آموزان در ارتباط است و ذهن آن ها را دستکاری می کند. 

می دانیم که دانش آموزان، بیش از آن که به آن چه در خانواده گفته و تعلیم داده می شود، باور داشته باشند، به مدرسه و معلمانشان ایمان دارند و آن ها را باور می کنند. در صورت تضاد در میان آن چه در خانواده می شوند و آن چه در مدرسه ردیافت می کند، به آن چه در مدرسه به او آموزش داده یم شود، باور می کند. چرا که او در سیستم مدرسه از طریق نمره، و روش های تنبیهی و تشویقی، سر  و کار دارد. همسن سیستم تشویق و تنبیه است که پایه و اساس شستشوی مغزی افراد بخصوص در مدارس و دانشگاه ها است.

آموزش . پرورش در سال 1398 بیش پانزده میلیون دانش آموزش را تحت آموزش و شستشوی مغزی خود داشت و برای آن ها، ایران، زبان فارسی، ایرانیان، کشورهای همسایه، دنیا، رابطه انسان ها با هم، دوست، دشمن، مرگ بر چه کسی، درود بر چه کشور و کسی، رابطه انسان و ادیان، مرگ و زندگی، دنیا و آخرت، توسعه و عقب ماندگی، زن و مرد، انسان الگو و ضد الگو، را را معنی و تعریف کرده و بر ذهن خالی آن ها تحمیل می کرد. و هیچ رقیبی هم نداشت.

آموزش و پرورش برای شستشوی مغزی این کودکان، نوجوانان و جوانان، از بیش از یک میلیون سیزده هزار معلم، کارشناس و کارمند بهره می گیرد. اغلب این معلمان و کارشناسان بخش تحقیقات و مطالعات استراتژیک، کارشناسان بخش تالیف و تدوین کتاب ها درسی و کمک آموزشی و نوع ومحتوای مطالب برای هر سنی و هر جنسی و هر استانی و هر زبان و هرمذهبی در ایران را تهیه، چاپ و منتشر کرده و توزیع می کند و از این طریق نسل جدیدی را بر اساس سفارش و خواست و اراده سازمان ها، بنیادها، مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی مختلف شستشوی مغزی می کند.

این وزارت انسان ایدآل، و مورد نظر خود و سازمان های سفارش دهنده را می سازد. آن ها همه کودکانف نوجوانان و جوانان را محصولات اولیه ای می دانند که از خانواده ها تحویل گرفته اند که باید بر اساس خواست و نیاز مشتری هایی که بودجه اش را می دهند، پر و تکمیل کرده و به آن ها بدهند تا در راه آن ها فداکاری بکنند و در صورت نیاز آن ها، به دشمنی با اعضای خانواده خود و ملت خود برخیزند.

بودجه رسمی و علنی وزارت آموزش و پرورس در سال 1398 برابر با 458313339 میلیارد تومان بوده است.

سازمان دیگری که نقش بسیار مهمی در شستشوی مغزی بخصوص نسل تحصیل کرده و دانشگاهی دارد، وزارت آموزش و عالی و بهداشت و درمان است.

در سال 1398 در حدود سه میلیون و چهارصد هزار (3.400.000) دانشجو در دانشگاه ها شستشوی مغزی می شده اند. در سال های قبلی هم، تا پنج میلیون دانشجو پذیرش شده و در دانشگاها شستشوی مغزی می شده اند. برای شستشوی ذهنی این تعداد دانشجو، بیش از هفتاد و پنج هزار (75000) هیات علمی در تلاش هستند.

بنا به گفته "مجتبی شریعتی نیاسر": دو هزار و هشتصد و پنجاه (2850)  مرکز دانشگاهی در کشور فعالیت می کنند که ۷۱ درصد این مراکز، دولتی و ۲۹ درصد غیر دولتی هستند.

وی تایید کرده است که طی ۸ ماه گذشته ششصد (600) برنامه درسی که عمر آنها بیش از ۳۰ سال بود، مورد بازنگری قرار گرفته است. وی افزوده است که باید دو هزار و دویست (2200) برنامه درسی هم عوض بشود.

تعویض برنامه های درسی دانشجویان کار بسیار مهمی است که باید سالانه هم رخ بدهد ولی آیا تغییراتی که آن ها در موراد درسی ایجاد کرده اند، در راستای تعمیق و تسریع شستشوی مغزی دانشجویان نوبده است؟

اگر هر واحد دانشگاهی، فقط یک مرکز اتاق فکر یا واحد مطالعات و تحقیقات داشته باشد که در آن برای شستشوی مغزی انسان ها در هر سطحی، تحقیق و مطالعه بکنند، در این صورت، 2850 واحد تحقیقات و مطالعات استراتژیک در دانشگاه ها مشغول برنامه ریزی آگاهانه یا غیر آگاهانه برای شستشوی مغزی انسان ها در جامعه هستند. اگر فرض را بر هر دانشکده و رشته های تخصصی بگذاریم، مراکز تحقیقات برای شستشوی مغزی به ده ها هزار واحد در دانشگاه ها خواهند رسید.

این در حالی است که دانشجویان فوق لیسانس و دکتری مجبور به انجام تحقیقات بر اساس منابع و بودجه های شخصی خودشان هستند و بسیاری از این تحقیقات علمی یا شبهه علمی هم در راستای شستشوی ذهنی هستند. گر چه خود دانشجویان متوجه موضوع نباشند ولی اساتید راهنما به این موضوعات واقف هستند.

ج - سازمان های لقالایز یا قانونگذار

وقتی تحقیقات و برنامه های سازمان ها و بنیادهای مطالعاتی و تحقیقاتی، به پیشنهادهایی برای انجام عملی طرح هایشان ارائه شدند، سیستم قانونگذاری  وارد میدان می شود تا آن پیشنهادها را قانونی کرده و برای شستشوی مغزی افراد و ملل به بخش اجرا بفرستند.

مجلس یکی از این سیستم قانونگذاری است که تصمیمات سازمان ها، بنیادها و مراکز تحقیقاتی قانونی کرده و برای اعمال آن ها راه را باز می کند. چرا نمایندگان مجلس پیشنهادهای مراکز تحقیقاتی را قانونی می کنند، موضوع مجزایی و قابل توجهی است.

تا مادامی که پیشنهادهای اجرایی آن مراکز و بنیادها به شکل قانون درنیامده و لازم الاجرا نیست، اهمین چندانی ندارند ولی زمانی مهم و سرنوشت ساز می شوند که بدست نمایندگان ملل به قانونی برای شستشوی مغزی بدل می شوند.

یکی دیگر از مرکز قانونی کردن نتایج مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی، "دستورالعمل ها"ی وازارتخانه ها و سازمان هاست. آن ها از مجلس این حق را کسب کرده اند که برای اجرای پیشنهادهای مراکز تحقیقاتی برای شستشوی مغزی، از مجلس اجازه نگیرند بلکه خودشان با صدور دستورالعمل هایی، قوانین و دستورات لازم برای اجرای چنان مواردی را بدهند.

بسیاری از امور جاری در ادارت و سازمان ها، استخدام ها و رد صلاحیت های استخدامی و علمی و تخصصی دانشجویان، اساتید، کاندیداها، متقاضیان شغلی در ادارات، تسویه و تصفیه شوندگان ادارات و سازمان ها، و ... بر اساس قانون نیستند بلکه بر اساس خواست و سلیقه وزیر یا یکی از مافیاهای شستشوی مغزی هست که در آن مورد دستوری را صادر و برای اجرا داده است. 

مانند عدم استخدام معلمانی که دارای لهجه زبان مادری خودشان در هنگام سخن گقتن به زبان فارسی هستند یا اخراج آن ها از آموزش و پرورش به همان گناه.

چ - دستگاه ها و سیستم های نظارتی و تنبیهی

سیستم های امنیتی، بخش های مختلف وزارت اطلاعات، بخش های متخلف پلیس و سپاه پاسداران، بسیج در ادارات، سازمان ها، مدارس، دانشگاه ها، کارخانه ها و ...، زندان ها و سیستم قضایی یا بیدادگستری ها، قضات، دادگاه ها، دادستان ها و ... مجموعه عوامل دخیل در نظارت بر اجرای بی کم و کاست قوانین شستشوی مغزی در این سیستم پیچیده هستند. آن ها بازوان جرایی سیستم شستشوی مغزی هستند.

همان طور که گفته شد، بخش مهم درونی کردن شستشوی مغزی، ترس و نگرانی از مجازات شدن توسط این دستگاه ها است. مردمان نمی خواهند سیستم های امنیتی و نظارتی بر علیه آن ها پرونده سازی بکنند. یا از پیشرفت شغلی آن ها جلوگیری بکنند. یا آن ها را از کارشان اخراج شده و با سختی معیشت روبرو بکنند. یا دستگیر شده و زندانی بشوند. در نتیجه، تن به شستشوی مغزی می دهند و حتی با سیستم شستشوی مغزی همکاری می کنند تا مورد تشویق قرار بگیرند. حقوق آن ها افزایش بیابد.. پاداش بگیرند. ترقی اداری و شغلی داشته باشند.

خ - سیستم دین فروشان و بازاریان دینفروش

در آخرین مرحله سلسله سازمان ها و نهادهای شستشوی مغزی در ایران، نهاد دین و دین فروشان حرفه ای قرار دارند. منظور از نهاد دین، حوزه های دینی است که خودشان را مسولان حفظ  حراست از دین می دانند. آما آن ها دینداران صادقی نیستند بلکه دیفروشان حرفه ای هستند که بجای فروختن ماتیک و الکل و اتومبیل و ... دین می فروشند. آن ها در پشت نام الله پنهان شده و به نام الله جنایتهای مقدس را سازماندهی می کنند. آن ها بخش مهمی از سلسله شستشوی مغزی هستند که بر اساس پانفارسیسم و دفاع از ایران و زبان فارسی و شیعه گری پانفارسیسم تربیت می شوند تا همان سیستم را تداوم ببخشند. آن هابه نام دین زبان و مذهب و هویت غیر فارس ها را لگدمال می کنند. بر طبل راست و دروغ پانفارسیسم می کوبند. خودشان بخشی از سیستم مراکز تحقیقاتی و مطالعات استراتژیک هستند. بخشی از سیستم رائه دهنده پیشنهادهای شستشوی مغزی به دولت و سیستم قانونگذاری، خودشان بخشی از همان شیستم قانونگذاری و خودشان بخشی از سیستم نظارت و خودشان بخشی از =سیستم مجازات و تنبیه هستند.

برای بررسی این مسایل و سازمان ها، دو مهمان در برنامه این هفته و احتمالا هفته آینده حضور خواهند داشت.

دکتر محمدحسین یحیایی، محقق و نویسنده تورک

 جناب جناب محمد المدحجی نیسی؛ محقق و روشنفکر عرب


انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

09 جولای 2021

hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر