قتلعام تبریزیها، داستانی برای ایجاد دشمنی در بین ملت تورک
داستانهای هیجانانگیز جنگ بین تورک های عثمانی - تورک های صفوی و قتل عام تورک ها در آذربایجان جنوبی (تبریز)، بخشی از داستانهای شستشوی مغزی است.
در حالیکه در آن تاریخ، تنها یک تا سه درصد جمعیت در شهرها متمرکز بوده اند و بقیه در روستاها زندگی می کرده اند.
داستان های دروغین قتل عام تورکهای تبریز، مانند داستان های هزار و یکشب است که پانفارس ها و پان ایرانیست ها، برای ایجاد جنگ روانی و دشمنی در میان یک ملت تورک نوشتهاند و به نام تاریخ بخورد همه دادهاند.
با چنین داستانهایی، ملت تورک را مهاجرانی از شمال نشان داده و ملت تورک را به چند دسته و دولت تقسیم شده اند و ما به عنوان قربانیان آن تبلیغات، آن ها را به عنوان واقعیات تاریخی قبول کرده ایم؟
در پی از نوع تبلیغاتها، بخشی از ملت تورک، زیر نام خاک یا طایفه خود، دولت خود را تاسیس کرده و از هم جدا شده اند.
این دولت های تحت تاثیر سیستمهای شستشوی مغزی استعمارگران، تورکیت خودشان را فراموش کرده اند و اتحاد تورکها از هم گسسته است تا براحتی اشغال شده و تحت کنترل جهان مسیحی بمانند.
چرا چنین شده است؟
به همین منظور، تمامی کتاب هایی که در اثبات این داستان های خیالی و برای ایجاد نفرت در بین بخشهای مختلف ملت تورک نوشته شده اند، دروغ بوده و پر از تحریف هستند.
هدف از کتاب های پر از دروغ و تحریف، شستشوی مغزی خوانندگان و بخصوص خود تورکها بوده است.
سوال: چگونه ممکن است که ایرانیها نویسندگان در کشورهای مختلف را وادار کرده باشند، تا در این راستا داستانهای خیالی و تاریخی نوشته و نام آن کتاب هارا تاریخ ایران یا پرشیا یا تورکیه و ... بگذارند؟
اگر چه باور کردن آن دشوار است، اما همه نویسندگان به درآمد و پول خوب نیاز دارند تا زندگی راحتتری داشته باشند.
سیاستمداران فراماسون در اروپا، آمریکا، پانایرانیستها و پانفارس های (بخصوص نسل اول آن ها که همگی فراماسون بوده اند) به پشتوانه پول نفت ملل غیر فارس در ایران، آن نویسندگان و محققان را خریده اند و نوشتن یکموضوع تاریخی را بسان یک پروژه، به آن ها سفارش داده اند.
سپس، پول نفت ایران، توانسته است، آن کتاب ها را به عنوان منابع درسی و دانشگاهی به کشورها و دانشگاه ها در همه کشورها بپذیراند.
ما می دانیم که پول نفت، به دولت های پهلوی و ملاها این امکان را مهیا کرده که در اغلب دانشگاههای دیگر کشورها، دانشکده ای برای ایرانشناسی یا زبان فارسی تاسیس بکنند.
هزینه و بودجه اندها را تامین بکنند. کتاب ها، منابع درسی، حقوق استادان و حتی هزینه دانشجویان را از طریق اعطای بورسیه تامین می کردهاند و تامین می کنند. دانشگاهها هم سود کلانی از پول نفت، از طریق آن دانشکده ها به جیب می زدهاند و می زنند.
شما، قدرت پول و تبلیغات نهادهای علمی را صدها برابر بیشتر از رادیوها و تلویزیون ها بدانید.
چرا که هر کسی با هر سطحی از درک، دانش و تجربه می تواند آنچه در رادیو و تلویزیون می بیند یا می شنود را رد کرده و به نقد بکشد.
اما زمانی که همان دروغ ها را به نام تحقیقات علمی و دانشگاهی معتبر می شنود یا ان ها را در دانشگاه ها به خورد تحصیل کردگان بدهید و آن ها مجال و امکان نقد آن کتاب ها را نداشته باشند و این سلسله تبلیغ دروغها تکرار بشود، از حالت داستان و دروغ درآمده، به واقعیت تاریخی بدل گشته و به انسان ها باورانده شده اند و می شوند.
برای همین و مطمئنا، تمامی کتابهایی که پانفارس ها و پان ایرانیست ها، چه در ایران و چه در دیگر کشورها نوشته اند، پر از تحریف و داستانهای دروغ و خیالی هستند.
اگر می خواهید با عمق دروغها، تحریف ها، حذفها و افزودنی ها در آن کتاب ها آشنا بشوید، به تماشای سی و چهار برنامه تلویزیونی که من (انصافعلی هدایت) در باره شستشوی مغزی در گوناز تیوی و بطور زنده و با حضور دهها متخصص و متفکر اجرا کرده ام، بنشینید و ببینید که پانفارسیسم و پانایرانیسم برای شستشوی مغزی همه ملل در ایران، چه جنایتهای فرهنگی، فکری، نوشتاری کرده اند.
برای این منظور می توانید در یوتویوب «شستشوی مغزی ... - انصافعلی هدایت» را جستجو کرده و با عمق فاجعه در ایران آشنا بشوید.
Comments
Post a Comment