زیست دوگانه (نفاق)، نتیجه حاکمیت فاشیستم در ایران

 


زیست دوگانه (نفاق)، نتیجه حاکمیت فاشیستم در ایران

یکی از مشخصه های فاشیسم، تحمیل زیست دوگانه، دو رویی و نفاق به افراد در جامعه تحت حاکمیت دیکتاتوری و فاشیسم هست‌.

افراد در جامعه تحت حاکمیت فاشیسم و دیکتاتوری، مجبور هستند تا رفتار و گفتار دو گانه داشته و دارای دو استاندارد باشند. 

مثلا؛ در جامعه فاشیستی ایران، یک فرد تورک مجبور است تا خودش را همزمان "آذری" و "تورک" معرفی بکند.

 در حقیقت، آن فرد می داند که خود او و اجدادش تورک هستند اما دولت فاشیستی حاکم، از او انتظار دارد که در معرفی خودش، از ادبیات مورد قبول دولت فاشیستی استفاده بکند و خودش را "آذری" بنامد.

وقتی فرد، در جامعه‌ فاشیستی، خودش را نه "آذری" بلکه "تورک" قبول می‌کند، با تضاد در بین خودش و جامعه‌اش از یک طرف و دولت فاشیستی از طرف دیگر مواجه می‌شود.

فرد، برای پرهیز از مجازات و هزینه اضافی که سیستم فاشیستی به او تحمیل خواهد کرد یا به دیگران تحمیل کرده است، هویت طبیعی و انسانی خودش را در راستای منویات سیاسی فاشیسم انکار خواهد کرد.

 به عنوان مثال، کارمندان تورک سیستم فاشیستی مجبورند تا خودشان را "آذری" بشناسانند تا توسط سیستم فاشیستی مجازات نشود.

 افرادی با زیست دوگانه روانی (بی‌ثباتی در میان هویت خود واقعی و هویت تحمیلی دولت فاشیستی)، در موقعیت‌هایی که تصور می‌کنند گفتار و رفتارشان تحت نظر سیستم فاشیستی  است، در زیر فشار روانی، چنین جمله هایی را بر زبان‌ می‌راند: "من خودم تورکم. در خانه و با افراد خانواده به تورکی صحبت می کنم."

 بلافاصله، مجازات سیستم فاشیستی را بخاطر آورده، جمله خودشان را اصلاح کرده و اضافه می کنند: "من آذری هستم و آذری صحبت می‌کنیم."

این نوع فشار روانی و رفتار نشان می‌دهند که فرد، در میان  استاندارد تحمیلی فاشیستی و استاندارد اجتماعی، خانوادگی و فردی، مجبور به زیست دوگانه است.

 او مجبور است تا در میان آن دو هویت طبیعی و ساختگی، در رفت و برگشت پاندولی دائمی باشد. این نوع زندگی هم، امنیت روانی افراد را به خطر می‌اندازد.

دولت فاشیستی با تبلیغ گسترده ادبیات سیاسی خود، با تراشیدن انواع اتهام‌های غیرقانونی، با ایجاد ترس دایمی، توبیخ یا با اخراج کارمندان، با به زیر سوال بردن موقعیت اجتماعی و شغلی افراد، یا زهر چشم گرفتن از طریق مجازات شورشی‌ها، به دیگران پالس می‌فرستد که از میان استاندارد اجتماعی خودش و استاندارد فاشیستی دولتی، استاندارد مورد حمایت دولت را انتخاب بکنند.

 این وضعیت، یکی از بیماری‌های روانی رایج در جوامع دیکتاتور زده و فاشیستی است که باعث برهم خوردن اعتماد بنفس، ایجاد عدم تعادل روانی و نگرانی دایمی از مجازات در افراد وابسته به دولت فاشیستی می‌شود.

 چرا که درآمد و زندگی بخشی از افراد به دولت فاشیستی وابسته است. این افراد، هیچ امنیت روانی، اجتماعی، سیاسی، مالی و آرامش روحی ندارند. 

این دسته از افراد استقلال رای نداشته، دائم در  اقیانوس انواع ترس و نگرانی‌ها دست و پا می زنند و تلاش می کنند تا گلیم خودشان را از گرداب‌ها بیرون نگه بدارند.

انصافعلی هدایت











Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر