فارسها چقدر فاشیست هستند؟
فارسها چقدر فاشیست هستند؟
با نوعی اتهام زنی، نوشت:
"پس در نظر شما فقط فارسیست که بی ارزش است."
نوشتم:
من انسانها، تودهها، نوع کار، جوامع، فرهنگها، زبانها، نژادها و مذاهب را ارزشگذاری نمیکنم.
من، به تمه حقوق مساوی افراد، توده ها، اقوام، ملل، جوامع و ملتها سر تعظیم فرود می آورم.
سخن و موضعگیری من در باره تفکر و عمل فاشیستی و غیر انسانی "توده فارس"، حاکمیت، پانفارسها و پانایرانیستها بود.
به عقیده من: فارسیستها، نه تنها نژادپرست هستند و خودشان را برتر و بالاتر از دیگر ملل، اقوام، جوامع و توده ها می دانند، بلکه افکار فاشیستیشان را در یکصد سال گذشته، در ممالک محروسه عملی کرده اند.
برای فاشیست بودن تنها تفکر فاشیستی کافی نیست و فرد یا ملتی به صرف داشتن تفکری، فاشیست حساب نمیشود. چرا که تفکر فاشیستی، یکی از مشخصه های فاشیسم است.
اما فاشیسم و فاشیستها مشخصههای بسیار دیگر هم دارند که تعدادی از آن مشخصهها عبارتند از:
مهمترین مشخصه سیستم فاشیستی و فاشیستها، همکاری سیتماتیک دستههای مافیایی در اداره تمامی ارکانها و سازمانهای سیستمهای اداری واحد سیاسی است.
فاشیستها، حاکمیت، دولت، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی را بطور کامل قبضه میکنند.
فاشیستها دارای سلاح و نیروهای مسلح بوده، حق انحصاری استفاده از سلاح را در اختیار دارند.
فاشیستها دارای حق انحصاری و قانونی کشتن انسانها و مخالفان هستند و پاسخگو در قبال کشتارهایشان نیستند.
فاشیستها، پلیس و نیروهای اطلاعاتی-امنیتی را در راستای اهداف، سیاستها و ایدئولوژی خود بخدمت میگیرند.
فاشیستها به تفکیک قوا اعتقادی ندارند. لذا دادگاهها و قضات را تحت امر خود گرفتهاند و بخشی از منویاتشان را به آنها حواله میدهند.
فاشیستها حاضر به مشارکت با رقیب یا رقبا در بخشیهایی از سیستم اداری-سیاسی، حقوقی و حاکمیتی نیستند و بطور مطلق، بر قانون و دستگاههای قانونگذاری و تصویباندن قوانین مورد نیاز مستولی هستند.
فاشیستها مخالف انتخابات آزاد بوده، نمی خواهند در اداره سیستم با رقبا شراکت داشته باشند. لذا انتخابات را در هر سطحی که باشد، مهندسی میکنند.
فاشیستها با تنوع فکری در میان ملل مخالفند. آنها می خواهند تمامی انسانها را شبیه به انسان مورد نظر خودشان بکنند. لذا برای مهندسی اذهان و افکار عمومی تلاش میکنند.
فاشیستها با آزادی اطلاعات و دسترسی عموم مردم به منابع مختلف اطلاعاتی مخالف هستند. لذا به مهندسی کانالهای دسترسی افراد به منابع اطلاعاتی دست میزنند تا جامعه را در سطحی از اطلاعات که می خواهند مدیریت بکنند.
فاشیستها، دستگاههای تبلیغاتی و شستشوی مغزی گستردهای دارند که از یک مرکز و با خواستهای معیین، برای شبیه سازی اذهان فعالیت میکنند.
فاشیستها، تمرکز انحصاری سیستم آموزشهای رسمی، غیر رسمی و هدفمند و برنامهریزی شده را در اختیار دارند. آنها مواد آموزشی را در راستای ایدئولوژی فاشیستی حاکم تهیه و به اجرا میسپارند.
فاشیستها بر تمامی رسانهها، تمرکز انحصاری دارند و تمامی رسانهها و مدیریت مستقیم و غیر مستقیم محتوای آنها را کنترل و اداره میکنند.
فاشیسم، بطور نامحدودی به بودجههای سنگین، منابع مالی و توزیع آنها در راستای اهداف خود و بسود خودیها (رانتی) دسترسی دارد.
فاشیستها میتوانند صدها هزار، بلکه میلیونها خودی را بدون نظارت بر چگونگی و چرایی استخدام و اخراجها آنها، استخدام یا اخراج بکنند و آنها را در راستای اهداف فاشیستی خودشان بسیج بکنند.
فاشیستها غیرخودیها را از محل زندگی خودشان، با استفاده از زور، به کوچ اجباری به دیگر نقاط مجبور میکنند تا خودیها را به آنجا منتقل بکنند.
فاشیستها ملل غیر خودی را در راستای منافع و رانت خودیها (در ظاهر) به کوچ داوطلبانه مجبور میکنند. در حقیقت، فاشیستها با مهندسی مشاغل، سرمایهگذاریها، افزایش میزان بیکاری، تورم و عدم سرمایه گذاری در مناطق غیر خودیها، آنها را مجبور به انتخاب مهاحرت از وطنشان میکنند.
فاشیستها برای توسعه و رفاه بیشتر خودیها، مهاجران دارای تخصص، نیروی کار ارزان و سرمایه را در مناطق تحت کنترل خودیها مهندسی و جذب میکنند.
فاشیست با با اعمال انواع تبغیضها، سرمایه گذاریها، صنایع و امکانات توسعه یابی را در جغرافیای خودیها تجمیع میکنند.
فاشیستها، فقر و عقب ماندگی بیشتر و عمیقتر ملل و مناطق غیر خودی را مهندسی میکنند.
فاشیستهای ایرانی-پانفارس، با ملل تورک آزربایجان، تورک قشقایی، تورکمن، عرب، بلوچ، لور، کرد، و ... در همه زمینهها دشمنی و ستیزجویی میکنند.
فاشیستها با زبانها، فرهنگها، هنرها، تاریخ، آثار تاریخی و تمدنهای ملل غیر خودی دشمنی دایمی آشکار و پنهان دارند.
تمرکز فاشیستها بر حذف و نابودی هویتهای ملی تورکها، عربها، بلوچها و ... استوار شده است.
فاشیستها برحذف و تغییر نامهای جغرافیای غیر خودی و فارسیزه کردن نام افراد، خانوادهها و پدیدههای جغرافیایی تاکید میکنند و آن سیاستها را بدون وقفه و با وجود مخالفت ملل تورک، عرب، بلوچ و ... به اجرا میگذارند.
فاشیستها با اجرای سیاست تحقیر درمانی، مصادره تاریخ و شخصیتهای معروف تاریخی ملل غیر خودی به نفع خودیها، در پی سیاست "غیرخودی زدایی" هستند.
فاشیستها در پی تاریخسازی مصنوعی و دروغین برای خودیها و اغراق در بزرگنمایی جایگاه تاریخ و آثار تاریخی هستند.
فاشیستها در اقدام به قتلعامهای گسترده پیشقدم هستند و به پاکسازی ملی-انسانی غیرخودیها افتخار کرده و آنها را جشن میگیرند.
فاشیستها در نابود کردن حکومتهای ملی غیر خودی، از هیچ کوششی خوداری نمیکنند.
فاشیستها، در باره قتلعامهای ملل غیر خودی که توسط فاشیستها یا اعقاب و متحدان بالقوه و بالفعل آنها صورت گرفته باشد، بطور مطلق سکوت میکنند.
یکی از اقدامهای فاشیستها اغراق و افراط در اتهام تراشی و اتهام زنی به غیرخودیها است
فاشیستها، مرزهای تاریخی ایالتی، روستاها و شهرهای وطن ملل غیرخودیها را دستکاری میکنند.
تخصص فاشیستها در ایجاد دشمنی در میان ملل همسایه، ایجاد اختلاف در مرزهای تاریخی، ادعاهای سرزمینی و مسلح کردن یکی بر ضد دیگری است.
یکی از اقدامات فاشیستها غارت تمامی منابع مالی، فکری، نیروی کار ارزان، پتانسیلهای تولید و اختراع ملل غیرخودی است.
فاشیستها در تلاش دایمی برای غارت و استعمار منابع زیر زمینی غیرخودیها بسر میبرند.
فاشیستها دستی در آتش اشغال نظامی، استقرار مراکز نظامی-امنیتی در وطن غیرخودیها، به بهانه جلوگیری از هر نوع شورش احتمالی غیر خودیها دارند.
فاشیستها، ملل غیرخودی تحت اشغالشان را به "قوم" مهاجم، مهاجر، اشغالگر و قتل عام کننده متهم میکنند تا دست بالا را داشته باشند.
فاشیستها، واقعیت وطن بودگی سرزمینهای ملل غیر خودی را انکار می کنند و چنان نشان میدهند که غیر خودیها برای صدها، بلکه هزاران سال در آن مناطق ساکن نبودهاند
فاشیستها، بطور دایم، ملل غیرخودی را به اخراج از وطن تاریخیشان تهدید میکنند.
اقدامات فاشیستها، با استعمار ذهنی غیرخودیها، قبل از استعمار منابع مختلف ملل تحت اشغال آغاز می شود.
هدف فاشیستها، نابودی محیط زیست ملل تحت اشغال و تحویل سرزمین سوخته است.
فاشیستها، زبانهای غیر خودی را دشمن انگاشته، بی وقفه، برلی تضعیف، حذف و نابودی آن زبانها تلاش میکنند.
فاشیستها در کشتار، اعدام و مجازات غیرخودیها و مخالفان، بطور بیسابقهای بیرحم هستند.
فاشیستها، مخالف آزادی افکار و عقاید، بخصوص برای غیر خودیها هستند.
فاشیستها، بخشی از ملل تحت اشغال را تربیت کرده، به مزدور، جاسوس، وفادار به فاشیستها، جهت استفاده از آنها بعنوان سرباز و مامور، برای مقابله با حرکتهای فکری و اجتماعی ملل تحت اشغال تبدیل کرده اند.
فاشیستها در اعمال شدید سانسور در تمامی سطوح اجتماعی و تشدید آن در مواجهه با ملل تحت اشغال بسیار جدی هستتد.
فاشیستها به ایجاد و تعمیق بی اعتمادی اجتماعی، بخصوص در میان غیر خودیها اهتمام میورزند.
فاشیستها، در ایجاد و تعمیق فضای روانی ترس در میان مخالفان و غیر خودیها مصر هستند تا جایی که اعضای یک خانواده نتوانند به همدیگر اعتماد بکنند و از هم دیگر، در ترسی دایمی بسر ببرند و دایما احساس ناامنی کرده و امنیت را در وفاداری به فاشیستها جستجو بکنند.
فاشیستها در ایجاد و تعمیق گدایی و گدا صفتی در میان افراد، بخصوص طبقه تحصیل کرده، تا جایی که هر چیز، حق و حقوقی را از حاکمیت و فاشیستها گدایی بکنند، تلاش میکنند.
در سیستم فاشیستی، گدا صفتی، به صفتی مورد پسند و تشویق حاکمیت بدل می شود و افراد در هر زمینهای به گدا بدل میشوند.
سیستم فاشیستی، بر اساس برتری خودیها بر غیر خودیها اداره می شود. خودیها از انواع رانتها و امتیازها بهرهمند میشود.
رانت، در هر سیستمی به فساد منجر می شود و شکل مافیایی بخود می گیرد. در نتیجه، منافع فاشیستها، در فساد و مافیا بهم گره خورده، بیشتر تامین میشود.
سیستم فاشیستی در حذف احزاب مخالف ایدئولوژی فاشیسم جدیت بخرج میدهد.
فاشیسم فارسی-ایرانی، مخالف تاسیس و فعالیت احزاب غیر فارس، غیرخودی و غیر پانایرانیست است.
فاشیستها، چند برابر بیشتر از خودیها، از ملل غیر خودی تورک آزربایجان، تورک قشقایی، تورکمن، عرب بلوچ، و ... انواع مالیات می گیرند.
فاشیسم با حقوق اولیه و انسانی افراد و حقوق ملی برسمیت شناخته شده بین المللی ملل و با حقوقی که خودش مدون کرده است، مخالفت کرده، افراد و مللی که خواهان حقوق برابر با فاشیستها هستند را کشتار میکند.
فاشیستها اهمیتی به انسانیت، توسعه همه جانبه، فکری، حقوقی، خواستها و اراده ملل غیر خودی نمیدهند.
فاشیستها وجود و هستی غیرخودیها را برسمیت نمی شناسند و هستی آنها را انکار می کنند.
فاشیسم تلاش می کند تا غیر خودیها را تحقیر کرده، صفت "انسان" بودن را از مخالفان سلب بکند.
فاشیسم غیر خودی ها را با صفات حیوانی و پست تعریف میکند تا راه را برای سرکوبی و کشتار آنها باز و سهل بکند. چون کشتن حیوانها برای اغلب انسانها آسانتر از کشتن انسان است.
فاشیسم با هر حقوقی که غیر خودیها خواهانش باشند، مخالف هست و دشمنی میکند.
فاشیستها در ظاهر، حقوق بشر، قوانین بین المللی و کنوانسیونها را می پذیرند ولی در اجرا، با آنها مخالفت می کنند.
فاشیسم، حقوق ملل برای استقلال، جدایی و مبارزه برای رهایی از زیر سلطه استعمار را برسمیت نمی شناسد.
فاشیستها مبارزان راه آزادی و استقلال ملل و ملی را "تجزیه طلب" مینامند تا محملی سهل برای سرکوب و کشتارشان داشته باشند.
فاشیستها با حق تعیین سرنوشت ملی ملل مخالف هستند.
فاشیستها تنها زبان خودیها و متحدانشان را برسمیت می شناسند و با رسمی و سراسری شدن و آموزش زبانهای غیرخودی (تورکی، عربی، و ...) در امه سطوح مخالفت می کنند.
فاشیسم، آموزش و رسمیت زبان های غیر خودی را مخل و ضد امنیت ملی فاشیسم تعریف کرده و بر اساس آن، سیاستگذاری و رفتار میکند.
فاشیستها با توسعه انسانی، فکری، فرهنگی، زبانی، هنری، علمی، اقتصادی، شهرنشینی، صنعتی و ... ملل غیر خودی تحت استعمارشان، در پنهان، بشدت مخالفت کرده، سیاستگذاریهایشان در تضعیف بیشتر و روزافزون ملل غیرخودی متمرکز شده است.
فاشیستها با تاسیس رسانههای مستقل و جدی غیرخودی (غیرفارسی) بشدت مخالفت می کنند.
از منظر فاشیستها، هر واحد سیاسی (کشور) باید تنها یک زبان رسمی، مشترک، اداری و ملی داشته باشد.
فاشیستها واقعیت چند زبانه بودن بسیاری از کشورها و واحدهای سیاسی را قبول نکرده، انکار میکنند.
"انکار" یکی از راهکار های روانی، تبلیغاتی و سیاسی فاشیستها است.
فاشیسم بر اساس تحریف، انکار و بی منطقی استوار است.
فاشیستها ضد دلیل و منطق هستند. آنها تنها زمانی منطق و استدلال را می پذیرند که مواضع سیاسی، سیاستها و ایدئولوژی های خودشان را تایید بکنند، در غیر این صورت، منطقی فکر و رفتار نمی کنند
فاشیستها در ظاهر، قوانین و حقوق بین الملل را تا آنجایی قبول میکنند که منافع، خواستها، عملها و سیاستهای آنها را تایید و تصویب بکنند.
در صورتی که حقوق، قوانین و کنوانسیونهای بین المللی در مسیر تایید خواستها و اراده ملی غیرخودی باشد، فاشیستها در جریان عمل، آنها را نادیده میگیرند.
اینها، فقط بخش کوتاهی از مجموعه بسیار گستردهتر شاخصههای معرف فاشیسم ایرانی-فارسی حاکم در یکصد سال گذشته بوده و در جریان هستند.
فاشیستها می توانند، دیندار، بی دین، سئکولار، ساهچی، پهلویچی، سلطنت طلب، جمهوری خواه، ولایت فقیهچی، تحصیل کرده، بیسواد، مدیر، کارمند، سرباز، درجه دار، افسر، کارخانه دار، کارگر، بیکار، سرمایه دار، فقیر، سیاستمدار، جاهل، عامی، و … باشند ولی هر چه قدر از منافع قدرت و ثروت بهره و فایده داشته باشند، به همان میزان هم فاشیستتر هستند.
سوال قبلی شما مربوط به زبان مغولی بود. درست است که مغولها، جنگیدند، کشتند اما چنین سیستم فاشیستی-فارسی را دایر و اعمال نکردند. مغولها، با این مقیاسها، فاشیست نبودند ولی فارسها فاشیست هستند.
با احترام
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment