دو موضع سیاسی: دو زلزله، دو ملت
هر نوع حقوق این اثر به گوناز تی وی متعلق است
دست طبیعت یا خدا، دوباره زمین را لرزاند. سقف و دیوارهای سست خانه های آجری، کاه و گلی را فرو ریخت. انسان هایی را کشت. بر تن بسیاری داغ جراحت گذاشت. کودکانی را یتیم کرد و سالمندانی را بی حامی رها ساخت. دار و ندار سال ها کار و تلاش عده ای را زیر آوارها برد و آنان را به قعر فلاکت کشاند. و زلزله در "بوشهر" خاک بر دهان مردم ریخت.
آذربایجان جنوبی هنوز از زیر داغ زلزله قره داغ بیرون نیامده و بیش از همه از درد بوشهری ها آگاه است. آذربایجان جنوبی نان برای شبش ندارد اما درد زلزله را می فهمد و آن چه در سفره اش دارد را با بوشهری ها تقسیم خواهد کرد. بوشهر، نان و تجربه آذربایجانیان را مزه خواهی کرد.
چند ساعت بعد از زلزله، شب، چادر سیاهش را بر سر مردم مصیبت دیده کشید و چه شانسی که زلزله در تاریکی شب و دزدانه نیامد. وگر نه، از کشته ها پشته ها می ساخت و با انبان پر می رفت.
شب و تاریکی پرده ای شد تا دولتیان ارائه آمار و ارقام را به فردای روشن حواله دهند. اما مقام های سیاسی، مذهبی و امنیتی بر عکس مورد آذربایجان جنوبی، کارهای اولیه را برای بوشهر انجام دادند.
استاندار بوشهر از کشته شدن 32 تن و زخمی شدن بیش از 850 تن خبر داد.
محمود احمدی نژاد برای مردم بوشهر پیام "تسلیت" فرستاد و از همه سازمان ها و نهادهای زیر امر دولتش خواست تا تمامی توان خود را برای"امداد، نجات، درمان، رسیدگی به مردم و بازسازی سریع منطقه" بکار گیرند.
علی خامنه ای هم اعلام کرد:" با تاسف و اندوه خبر زلزله در استان بوشهر و تلفات و خسارتهای انسانی آن را دریافت کردم."
رهبر ایران برای کشته شدگان "رحمت و مغفرت الهی" و برای بازماندگان "شفا" خواست. آنگاه از نماینده خود و مسئولان استان و مسئولان ذیربط در مرکزخواست: "همه ی کوشش خود را برای نجات آسیب دیدگان و پشتیبانی خسارت یافتگان بکار برند و امیدوارم مردم عزیز از همه جای کشور نیز مانند همیشه نقش درخشان خود را در کاستن از رنج مصیبت دیدگان ایفا کنند. " گفت.
خبر اعلام سه روز عزای عمومی هم در شبکه های خبری پیچیده است. خامنه ای و دولتش نه تنها از رفتن مردم به کمک آسیب دیدگان زلزله بوشهر جلوگیری نکرده اند، بلکه مردم را برای کمک تشویق کرده اند. از کشورهای خارجی هم کمک های جنسی و مالی را با دیده منت خواهند پذیرفت. تعدادی از کشورها هم آمادگی خود برای کمک به آسیب دیدگان زلزله را اعلام کرده اند.
این را با زلزله چند ماه قبل در قره داغ مقایسه بفرمایید. تبعیض را آشکارا و لخت خواهید دید.
یکم: هر دو زلزله، در عصر هنگام رخ داد.
دوم: قره داغی ها تورک ولی بوشهری ها فارس هستند.
سوم: در چند ساعت بعد از زلزله، رئیس جمهور و رهبر فارس به بوشهری های هموطن، تسلیت گفته و به دولت فرمان یاری و بازسازی دادند.
چهارم: تا روزها، نه رهبر و نه رئیس جمهور بر سر ایران (آذربایجان جنوبی) تسلیت نگفتند.
پنجم: کسی برای صدها جان باخته آذربایجانی عزای عمومی اعلام نکرد.
ششم: برای بازسازی هر چه سریع بوشهر فرمان ها صادر شد.
هفتم: برای بازسازی قره داغ، دهان رهبرهای ایران پوزه بند داشتند.
هشتم: برای چند روز، خبر زلزله آذربایجان به رسانه ها راه نیافت.
نهم: خبر زلزله بوشهر، چند دقیقه بعد در بوق و کرنا دمیده شد.
دهم: مردان و زنانی که برای کمک به زلزله زدگان قره داغ می رفتند، دستگیر و زندانی شدند.
یازدهم: رهبران فارس ها با زبان و قلم خودشان از مردم ایران و جهان خواستند تا برای بازسازی بوشهر برپا خیزند.
دوازدهم: دولت فارس ها، کمک های مردمی و دولت های خارجی به زلزله زدگان قره داغ را نپذیرفت و پس برستاد.
سیزدهم: دولت فارس ها، کمک های کشورهای خارجی برای بوشهر را خواهد پذیرفت. حتی اگر غیر مستقیم باشد تا جاسوس های احتمالی در باره فعالیت های هسته ای در منطقه، سر و گوش نجنبانند.
از همه این شواهد چه نتیجه می توان گرفت؟
نتیجه این است:
اول: آذربایجان جنوبی جزو ایران نیست!
دیم: آذربایجان جنوبی سر ایران نیست!!
سیم: آذربایجان جنوبی اشغال شده و مستعمره است.
چهارم: جان و مال ملت آذربایجان جنوبی برای ایران مهم نیست!!
پنجم: مستعمره (آذربایجان جنوبی ) نباید از استعمارگرش (ایران) انتظار حق و حقوقی داشته باشد!!
ششم: آذربایجان جنوبی نباید منتظر بماند. باید برای گرفتن استقلالش حرکت کند.
شما چه نتایجی می گیرید؟
نتایجی که می گیرید را در زیر این نوشته برای گوناز تی وی بنویسید تا شنوندگان و خوانندگان این رسانه با نتیجه گیری های شما آشنا شوند.
Comments
Post a Comment