بررسی چرایی انکار قوم یا ملتی به نام فارس
خیلی ها ایران را کشوری کثیر المله، موزائیکی و رنگارنگ تعریف می کنند. آنان معتقدند که در این مجموعه از سرزمین ها، ملل، اقوام، قبایل و ادیان یا اعتقادات زیادی زیست می کنند و باید همه آن ها از حقوق مساوی برخوردار باشند.
در مقابل، اما، عده ای به برتری یک ملت، یک قوم، یک زبان، یک دین و یک اعتقادی بر دیگران پای فشاری می کنند و آن را به "گروه غالب" یا گروه حاکم ودیگران را به "اقلیت" یا گروه های "مغلوب" کاهش می دهند تا بتوانند اقلیت ها را از حقوق برابر و مساوی با گروه غالب و حاکم محروم کنند.
در کتاب "مدیریت منازعات قومی در ایران" که با حمایت سه رئیس جمهور اخیر در ایران منتشر شده و سیاست های ایران را نشان می دهد، می نویسد: "تضادهاي قومي و نژادي ناشـي از رقابـت ميـان گـروه هـاي مختلف بر سر منابع كمياب مانند ثروت، قدرت و مقام است. گروهی که در این رقابت و تضاد پیروز می شود، گروه غالب و سایر مدعیان، گروه های اقلیت نامیده می شوند."
این دو دیدگاه، دو نوع نگرش به انسان و حقوق انسانی را به دنبال دارد که تاثیرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، حقوقی، و ... خواهد داشت.
قانون اساسی، به عنوان یک میثاق عمومی، از "ملت"، "قوم"، "قبیله"، "مردم" و "اقلیت" سخن می گوید. با این حال، از گروه یا از ملت غالب و حاکم، سخنی به میان نمی آورد. چرا؟
چرا قانون اساسی هم یکی از موزائیک های و رنگ های ایران یعنی فارس ها را نادیده گرفته است؟
قانون
اساسی،
ملل
غیر
فارس ها را نادیده گرفته است.
چرا
که
همه حقوق و امتیازات اقتصادی، اجتماعی،
زبانی، فرهنگی، دینی، و ...
را
به طرف پیروز در میدان جنگ،
یعنی فارس داده
و بقیه را به منزله شکست خوردگان و اسیر،
در نظرگرفته است.
وقتی در متون آموزشی-مدرسه ای-دانشگاهی، تحقیقی، خبری، تحلیلی، نویسندگان و مولفان، گروه های قومی ساکن در ایران را می شمارند، به چنین نام هایی بر می خوریم: تورک ها (آذری ها)، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لر، گیلکی ها و ... 1.
اگر دقت کرده باشیم، هیچ وقت، قوم، جمعیت یا ملتی به نام "فارس" در بین ملل یا اقوام ساکن در ایران دیده و شمرده نمی شود.
چرا؟
آیا فارس، همان روح پیروز، و دیگران، شکست خوردگان در ایران هستند؟
وقتی از ایران، از ایرانی، از زبان، از موسیقی، از رقص، از هنر، از فرهنگ، از تمدن، از تاریخ، از دین، از فلسفه و .. سخن می گویند، فارس، به عنوان روح ایران و ایرانی جلوه گر می شود.
نمی توان انکار کرد که دراین گونه از مباحث، از موسیقی تورکی، رقص عربی، کشتی لری، لباس شمالی، تاریخ تورکمنی، و ... سخن می گویند و با افزودن صفاتی بر موضوعات، آن ملل را را از ایرانی بودن خالی می کنند.
بنا بر این، می بینیم که در "ایرانی" و "ایرانیت" و هر چه با این دو اسم همراه باشد، فقط فارس و فارسی می آید و همه دیگر ملل و اقوام، ادیان، زبان ها و فرهنگ ها در ایرانی و ایرانیت غایب هستند.
چرا قبیله، قوم، ملت یا جمعیتی به نام فارس، از مباحث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، آموزشی، هنری، تاریخی، ادبی، و غیره غایب است و نام او در هیچ کجا به میان نمی آید؟
آیا ملتی به نام "پرس"، "فرس"، "پارس" و "فارس" وجود نداشته و در این سرزمین ها نزیسته است؟ و نمی زیید؟
پس زبان فارسی متعلق به کدام جمعیت، قبیله، قوم، یا ملت است که بخش اصلی سرمایه های مادی و معنوی بیش از هشتاد میلیون ساکنان ایرانی از ملل مختلف غیر فارس، صرف تقویت زبان آن کس، قوم یا ملت می شود؟
اگر ایل، تبار، قبیله، قوم یا ملتی به نام فارس نیست، چرا بر سر خلیجی در جنوب کشور و در کنار دریای عمان و در محاصره کشورهای عربی، رگ غیرت خیلی ها سرخ و متورم می شود تا جنگ با همسایه های می روند؟
این روح و ملت سرگردان کیست که بقول شهریار بزرگ شعر و سخن؛ جوانمردان آذربایجان را ترک خر، به رشتی کله ماهی خور، به طوسی کله خر، و ... می گوید؟
این فارس، تنها کس، ایل، طایفه، قبیله، قوم یا ملتی است که بطور سیستیماتیک بر علیه او تبلیغات نمی شود و مورد هجوم توهین ها و جوک های تحقیر آمیز نیست؟
اگر قوم یا ملتی به نام فارس وجود ندارد، چرا با رسمی شدن زبان هایی که صاحبان و مدعیانی دارند، مخالفت می کنند؟
اگر قوم و ملتی به نام فارس وجود ندارد، چرا و چگونه کارخانه های مهمی چون فولاد سازی ها، مس ، آلومینیوم، طلا، و ده ها نوع کارخانه های مهم و اساسی، در مناطقی متمرکز شده اند که ساکنان آن سرزمین ها به زبان فارسی سخن می گویند و سرزمین هایشان کویری است و آب لازم برای استفاده در آن صنایع را ندارند؟
اگر ملتی به نام فارس وجود خارجی ندارد، سرزمین هایی که فارس زبان ها در آن ها اسکان دارند، به کدام ملت یا قوم تعلق دارند؟
مرزهای آن ها را کدام ملل مشخص می کنند؟
اگر فارس وجود ندارد، آیا می تواند در آینده ایران، نقش و سهمی داشته باشد؟
ما به این گونه سوال ها، در برنامه دیالوگ و با حضور آقایان:
دکتر محمد امینی، از محققان، تاریخ شناسان، نویسندگان فارس
دکتر ضیاء صدرالاشرافی، از محققان، تاریخشناسان و نویسندگان تورک
جناب یوسف عزیزی بنی طرف، از نویسندگان و محققان عرب
جناب ناصر کرمی از محققان و نویسندگان فارس
پاسخ خواهیم داد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و ششم اکتبر 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment