جناب دکتر هوشنگ امیراحمدی، آیا مسئولیت فعال سیاسی و استاد دانشگاه، تولید سوال و پاسخ به آن ها نیست؟ پس چرا عوامگرا می شوید؟

در یکی از پاسخ هایی که دکتر هوشنگ امیراحمدی به نوشته من در فیس بوکش
داده که من آن را در لینک زیر منتشر رکده ام، چنین نوشته است: 1
 این انصافعلی گرامی ما جدا بهترین مصداق آن شوخی است که میگوید زلفعلی کچله، یدالله دست نداره و عینعلی هم کور است."1
https://www.facebook.com/hooshang.amirahmadi/posts/10155882200147507?comment_id=10155882487102507&notif_id=1538005153938976&notif_t=feedback_reaction_generic
البته این پاسخ در جواب و همدردی به فرد دیگر به نام کوروش گلچین
Korosch Golchin 
نوشته شده است.
من دوباره برای ایشان چنین نوشتم و سوال های زیر را مطرح رکدم. بخصوص سوال مربوط به بیماری روانی-تاریخی و شخصیتی ایرانیان برایم بسیار جدی است.
دکتر هوشنگ امیراحمدی، دوست گرامی، یک چنین پاسخی از طرف شما هم پوپولیستی هست و هم بسیار غیر حرفه ای و غیر سیاسی و به دور از شان یک استاد دانشگاه در آمریکا.

 شما، کوروش گلچین (در کامنت های سطح پایین و لایق خودش، با موضوعی به این مهمی برخورد کرده است)  نیستی که.

شما دکتر هوشنگ امیراحمدی(!) هستی که می خواهی رئیس جمهور ایران 85 میلیون نفری بشوی. در غرب بزرگ شده و دموکراسی و حقوق بشر را درک کرده ای. مسئولیت را می فهمی. سوال را می فهمی و می فهمی که باید به سوال، پاسخ داد.
پس چرا این رفتار دوگانه از شما سر می زند و عوام می شوید و می خواهید با من روزنامه نگار هم عوامانه برخورد بکنید؟

به نظرم، این یک بیماری روانی-تاریخی-شخصیتی متعلق به ایرانیان است. وقتی که ایرانیان در کلاس درس یا در مدیا خارجی (اروپایی-امریکایی) ظاهر می شوند، دموکراسی و حقوق بشر و حقوق انسان ها را به مانند آنچه در غرب فهمیده و اجرا می شود، با رفتار و گفتاری دموکراتیک توضیح می دهند اما به محض این که زبان و  لیت مخاطب آن ها تغییر می کند و آسیایی یا ایرانی می شود، حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، مسئولیت پاسخگوی منطقی و ... را از یاد می برند و به یک دیکتاتور عصر پهلوی و خمینی بدل می شوند. همان رفتار زا آن ها سر می زند که از خمینی و شاه و ... و عجیب این که این ها مدعی و مخالف شاه و خمینی و خامنه ای و احمدی نژاد شده اند.

فرقی در بین این آدمی که 40-50 سال در غرب زندگی، تحصیل و کار کرده، با رهبران ایران که مزایای آشنایی با غرب و زندگی در دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، مدیا و رسانه های غربی را نداشته اند، با غرب و دموکراسی، آزادی و  ... آشنا نبوده اند، از بین می رود.

این دوستانی که اروپا و آمریکا را درک کرده اند، به سطح یک لمپن سیاسی (احمدی نژاد یا رئیسی، جنتی، محسن رضایی، روحانی و ... ) سقوط می کنند.

از این بیماری ایرانی خارج نشین های روشنفکر و استاد دانشگاه و ... بگذریم.

بحث شما و من، در اینجا مشخص است. 
http://ensafali.blogspot.com/2018/09/25-2018.html
ممکن است با هم در تضاد تفکر و راه حل باشیم ولی این موضوع، یک مسئله بسیار جدی و این دو نظریه در بین شما و من، به عنوان دو چهره علمی،  سیاسی و رسانه ای مطرح است.

چرا که شما یک تحلیلی در باره "امپریالیسم فرهنگی" ایران داشتید. من هم یک تحلیل دیگر در باره "امپریالیسم" در معنای عام کلمه از ایران شما داشتم.

بدون این که غوغاسالاری بکنم، عوامگرایانه عمل و رفتار بکنم، از شما پاسخی برای سوال های خودم خواسته ام.

می توانید با نظریه من مخالف باشید و حق هم دارید اما به خاطر جایگاه دانشگاهی، سیاسی و اجتماعی شما و من، شایسته نیست که به سوال های من در انتهای تحلیل کوتاهمن، پاسخ لمپنیستی و پوپولیستی بدهید تا فلان کس ها را که توهین می کنند، از خودتان راضی بکنید. این رفتاری روشنفکرانه نیست. کاری است که احمدی نژاد هم انجام می داد

می دانید که روزانه، ده ها لمپن، حرف و حدیث (توهین و تحقیر) می زنند اما من، به عنوان روزنامه نگار، پرسشگر، روشنفکر، فعال سیاسی اپوزیسیون شما و ایران، با آن ها طرف نیستم و از آن ها در رابطه با سوال هایی که ایجاد می کنند، پاسخ نمی خواهم.
من با شما طرف هستم. نمی توانم تصور بکنم که شما حرکتی لمپنیستی و پوپولیستی بکنید.
گر چه هر از گاهی شوخی هایی در سطح پایین انجام می دهید اما من و امثال من، از شما شوخی نمی خواهیم. 

من و ماها، از شما به عنوان یک متفکری که برای آینده این منطقه می اندیشد و رفتار و منش سیاسی تولید می کند، سوال تولید می کند، جواب می خواهم.

چرا که باید افکار و اندیشه های امپریالیستی و ایرانی را نقد کرد وگرنه، چه فرقی در بین شما و خامنه ای؟
 با احترام
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
اول اکتیر 2018
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر