Wednesday, July 23, 2025

مهندسی جهل 120

مهندسی جهل  120


مهندسی جهل  120


در جلسه یکصد و بیستم مهندسی جهل، به تورق کتابی از نوعی دیگر همت گماشتیم. گر چه این کتاب به زبان فارسی است اما برای شناخت خودمان به عنوان تورک، رهبران تورکمان، انقلاب فکری-دینی ما تورک ها بسیار مهم است. مهم نیست که زبان کتاب چیستف مهم آن است که این کتاب را رهبران تورک با روحیه ای و عملگرایی انقلابی و در جهت اتحاد جهان تورک نوشته اند. 

از آن مهمتر هم این است که این کتاب را فارس ها در طول تاریخ از دید ما تورکان مخفی کرده اند و از متن آن ها هم سخن نگفته و در مراکز شبهه علمی و شبهه تحقیقاتی هم برای روی آن ها تزها و تحقیق ها انجام نداده اند.

عدم تمرکز ایدئولوژیک فارس ها بر این کتاب، جای شکر دارد. چرا که ما نمی دانیم که فارس ها، درباره محتوای این کتاب، یعنی نامه های نادرشاه افشار به خاقان عثمانی و وزراء و علمای آن در دسترس ایرانیان پانفارس دور بوده است یا نه. اگر آن را چاپ می و منتشر می کردند، در متن آن دست برده، تحریف ایجاد می کردند.

دوست بسیار ارجمندم؛ جناب یوسف کر؛ متخصص تاریخ و علاقه مند به بررسی متون تاریخی مرتبط با تورک ها در ایران کنونی، آدرس اینترنتی کتابی را برایم فرستاده بوده که به دانلود کتابی درباره "نامه های نگاری های نادرشاه افشار و سلطان محمود عثمانی به هم"، در سال 2014 و به دو زبان تورکی (با الفبای لاتین) و فارسی (با الفبای تورکی-عربی) چاپ شده است.

علاقه زیادی به خواندن این کتاب نداشتیم. چون نمی خواستیم در برنامه ای که برای  خواندن و آشنایی با کتاب ها و افکار تورک ها پیش می رود، کتاب فارسی بخوانیم و تحت تاثیر افکار ضد انسانی فارسی و فارس ها قرار بگیرم.

اما وقتی کتاب را تورق می کردیم، متوجه شدیم که هر نامه ای که در بین دو رهبر تورک مبادله شده، علاوه بر این که به تورکی با لاتین و فارسی منتشر شده است، در انتهای کتاب، عکس اصل نامه ها را هم منتشر کرده اند.

با دیدن تصویر نامه ها، کنجکاو شدیم که آیا نادرشاه افشار و یا محمودخان عثمانی به کدام زبان و با کدام ادبیاتی نامه هایشان را برای هم نوشته اند؟

در پی پاسخ به این سوال، به خواندن اولین نامه نادرشاه افشار تورکمن به خاقان تورک عثمانی، محمودخان مشغول شدیم. نامه هم به فارسی نوشته شده بود. فارسی بودن آن، ما تشویق کرد تا از خواندن آن صرف نظر بکنیم و به کتاب دیگری در زبان تورکی بپردازیم اما وقتی سه چهار سطر از آن را زمزمه کردیم، با طوفانی از کلمات که بدقت و بعد از مشاوره ها و مباحث زیاد انتخاب شده اند و در کنار هم و به هم دوخته شده اند، و افکار و اعمال انقلابی روبرو شدیم.

انقلابی اجتماعی، سیاسی و مهمتر از همه این ها، با انقلابی دینی رو برو شدیم که با یک تصمیم و اراده سیاسی و از بالا گرفته شده و پیش برده شده است.

برای تصمیمگیری درباره چنین انقلابی، اراده و خواست رهبر کافی نیست و نمی تواند ارزش اجرایی و مقبولیت عامه داشته باشد و صد البته مخالفانی در میان رهبران محلی و علماء و دینداران خواهد داشت.

نادر شاه که رهبری انقلاب بکری، دینی، سیاسی و اجتماعی تاریخی را بر عهده گرفته است، نمایندگان و افراد نامی مشهور را برای شرکت در کنفرانسی در دشت مغان آزربایجان دعوت می کند. 

آزربایجانی که در آن تاریخ نه تنها یکپارچه است، بلکه بر یک امپراطوری گسترده ای که ایران امروزی هم بخشی ناچیزی از آن است، برگذار می کند.

او، برای مشارکت در این "قورولتای" یا گردهمایی، جمهور اعیان، سادات، علماء، سیاستمداران، امراء، فرماندهان، سران قبایل و عشایر، همچنین صاحبان تیول و احشام و حیوانات زیاد را هم دعوت می کند. جمهور صاحبان حق رای در آن دوره که می توانستند تصمیم گرفته، اراده جمعی را به اجرا بگذارند، بعد از روزها و هفته ها مباحثه سیاسی، تاریخی، اجتماعی، دینی، مذهبی و حتی تاثیرات نظامی آن، به جمع بندی و نتیجه گیری جدید و انقلابی می رسند که می توانست جنگ و نزاع درون جهان اسلام و تورک ها را از بین برده، به اتحاد جهان تورک و اسلام در مقابل غرب بینجامد.

همچنین نامه اول و دوم که به خلیفه جهان اسلام و سلطان عثمانی و صدراعظم ایشان نوشته شده است، "سلسله صفویه" را عصیانی غیرقانونی و نامشروع بر علیه خلیفه مسلمین و خاقان تورک ها می داند که با سوء تفسیرهای بعضی ها از سخنان شاه اسماعیل صفوی آغاز شده و ادامه یافته است. و نیز نشان می دهد که آن جه که "ممالک و مسالک ایران"، حاکمیتی شورشی و غیر مشروع بوده است که با چشم پوشی عثمانی، برای باز نکردن جبهه ای در درون در مقابل جهان غرب مسیحی، دوام یافته است.

در این نامه ها نشان می دهد که جمهور تورک های حاضر در آن "قورولتای" شیعه را به رسمیت نمی شناسند و شیعه گری را عامل کشتار مسلمانان و تضعیف جهان اسلام و خلافت تورک در مقابل دشمنان خارجی می داند که به نفع تورک ها و مسلمانان برچیده خواهد شد.

ما در این برنامه، دو نامه را خواندیم که خطاب به خاقان تورک و خلیفه مسلمین و صدراعظم وی نوشته شده استو نامه ای مملو از افکار انقلابی که به نظر می رسد به نابودی مراجع مفتخور شیعه می انجامیده که قصد جان وی می کنند و او را به شهادت می رسانند تا دشمنی در بین برادران تورک و مسلمان باقی بماند و ایران به مانند شمشیری از درون بر روی مسلمانان و تورک ها کشیده شده و همدست کافران غربی به حیات سیاسی خود ادامه بدهد.

اهمیت این کتاب در آن است که نویسنده و مترجم، تصویری اصل نامه ها را هم منتشر کرده است که افراد دارای تحصیلات عالی و توانا در خواندن دست خط و املای قدیمی فارسیف می توانند سانسور و تحریف نشده آن نامه های نادرشاه و صدها انقلابی از اقشار مختلف وقت را بطور زنده مشاهده و قضاوت بکنند.


دیدن و خواندن این نامه ها .و آشنایی با افکار انقلابی و انقلاب آن قورولتای در آن مقطع تاریخی بسیار تحیاتی است و به نسل ما ایده ها و افکار جدیدی برای انسجام و وحدت جهان تورک و جهان اسلامی می دهد که بدون از خودگذشتگی و بدون دیدن و مشاهده منافع بلند مدت، نمی توان به اتحادی در سطح کلان دست یافت.

نادر در این نامه ها، خود را مانند ذره ای در مقابل عثمانی می بیند و از او تقاضا می کند که از افکار، اراده و تصمیم انقلابی جمهور تورک های تورکمن حاکم بر ممالک و مسالک ایران پشتیبانی کرده، آن ها را به رسمیت بشناسند تا این اعمال و افکار انقلابی به ثمر بنشینند. او می دانسته که قدرت سیاسی، نظامی، مالی درونی بدون پشتوانه بیرونی و بزرگتر بی نتیجه خواهد بود. این همان نادری است که گفته می شود تا دل دهلی رفته و روسیه را عقب نشانده است اما برای اعمال تفکرات انقلابش، نه تنها به حمایت شخص خلیفه اسلام، دولت تورک عثمانی نیازمند است، بلکه محتاج مقبولیت انقلاب او در نزد افکار علما و اندیشمندان و عامه مسلمانان هم هست.


ما تورک های و تورکمن هایی که سرزمین ها و عقولمان در اشغال و اسارت عوامل غرب مسیحی است که به نمایندگی از غرب مسیحی، اقلیت فارس با حقوق حاکمیتی و ملی ما تورک ها مخالفت می کنند، چه چیزهایی را می توانیم از رفتار سیاسی و انقلابی نادرشاه افشار یادبگیریم و بکار ببندیم.

باید در هر فرصتی، یکی از این نامه ها را خواند. به امید آن که با تاریخ صحیح و دور از تحریف و مهندسی نشده تورک ها آشنا بشویم و یقه عقل خود را از زندان مهندسی جهل حاکم بر تورک و مسلمانان در دویست و پنجاه سال گذشته ازاد بکنیم. 

چرا که بدون آزادی عقل ها، آزادی وطن و جسم بی معنی نیست. وقتی عقل انسان در اشغال دشمن است، آیا آزادی و استقلال وطن می تواند معنی درستی داشته باشد؟ بهتر است، در خارج از دیوارهای فکری مهندسی جهل، دوباره بیندیشیم


انصافعلی هدایت

بیست و سوم جولای 2025



 




No comments:

Post a Comment

جهالت موهندیسلیگینه غلبه 247

  جهالت موهندیسلیگینه غلبه 247 https://youtube.com/live/oOEt0uMlQoM   جهالت موهندیسلیگینه غلبه  247 https://youtube.com/live/oOEt0uMlQoM بی...