بازنده اصلی استقلال ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، کرد و ... ملت فارس است
خانم "سولماز ق" در فیس بوکش پرسیده است
🔵سوال در مورد تجزیه ایران🔵من میخواهم بدانم،چه اتفاق نامانوسی می افتد؛ اگر ایران تجزیه شود؟
پاسخ من؛ انصافعلی هدایت از این قرار است:
آن قوم یا ملتی (فارس) که الان از قبل منابع زیر زمینی و چند برابر بودن مالیات در آزربایجان نسبت به فارسیستان، از نفت عرب ها، از بازوی بلوچ ها، از دریای تورکمنستان جنوبی، از ... و از بازوی کار و نیروی سربازی و آماده مرگ همه این ملل برای منابع خود در داخل و در منطقه و جهان بهره می برد، این همه امکانات را از دست می دهد. آن هم ملت یا قومی جز فارس و سرزمینی جز فارسیستان نیست.
دست "ایران" یا فارسیستان از دریاهای آزاد، از خلیج "کنگر" که پارس ها آن را "فارس" می نامند، از تنگه هرمز، از دریای عمان، از داد و ستد با جهان خارج، از راه دریا دور خواهد شد.
فارسیستان یا همان "پرشیا"، هیچ منافعی از آن سوی مرزهای کنونیش در دست نخواهد داشت. نه با اروپا، نه با آسیا و حتی نه با کشورهای خاورمیانه، هیچ رابطه زمینی، ردیایی، هوایی و ... نخواهد داشت.
فارسیستان یا همان "پرشیا"، هیچ منافعی از آن سوی مرزهای کنونیش در دست نخواهد داشت. نه با اروپا، نه با آسیا و حتی نه با کشورهای خاورمیانه، هیچ رابطه زمینی، ردیایی، هوایی و ... نخواهد داشت.
فارسیستان به جزیره ای در دل چند کشور بدل خواهد شد که هیچ اتومبیل، کشتی و هواپیمای آن قادر نخواهد بود که از کویر فارسیستان خارج شود و با دنیای پیرامونیش که امروزه با آن ها سر جنگ دارد، تماس بگیرد.
فارسیستان، با استعمار ملل تحت ستم تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، بختیاری و گیلگی و مازنی و ... برای خود ثروت و نعمت های فراوانی را جمع کرده و رفاه و توسعه اش را ممکن ساخته است. با استقلال آزربایجان جنوبی، گیلان و مازندران، تورکمنستان جنوبی، بلوچستان غربی، الاهوز یا عربستان، کردستان لرستان و بختیاری هیچ منابع انرژی نخواهد داشت.
فارس و فارسیستان به ملتی بدل خواهد گشت که از همه جهات جغرافیایی در بن بست خواهد ماند. سرزمین هایش جز کویر و نمک و شورآباد، چیزی نخواهد بود.
اگر قشقایی ها، عرب ها، لرها و بختیاری ها، کانال های آب رودخانه هایی را که به سمت فارسیستان را کانالیزه و تونلیزه شده را مسدود سازند، تمامی کارخانه هایی که با آب این ملل کار می کنند، خاموش خواهند شد. حتی برای تامین آب شربش هم باید پولی گرانتر از نفت پرداخت بکند.
ذوب آهن هایش، نورد فولادهایش، صنایع مس هایش، صنایع آلومینیومش، کاخانجات اتومبیل سازیش و ... بی آب مانده و صدها هزار کارگر فارس، بی کار خواهند شد.
بازار مصرف تولیدات احتمالی فارسیستان، بجای 80 میلیون مصرف کننده، به 20-30 میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
سرمایه گذاری در فارسیستان، بسود سرمایه گذاران نخواد بود. سرمایه گذاران ترجیح خواهند داد و می دهند، در سرزمین هایی سرمایه گذاری بکنند که بازار مصرف گسترده تر، دستری ارزان به آب های آزاد و مرزهای اروپا و آسیا، دارای امکانات بهتر باشند. این مزایا، در فارسیستان نخواهد بود. نه تنها تولیدات که حتی واردات هم گرانتر تمام خواهند شد که به صرفه سرمایه گذار خارجی نخواهد بود.
فارسیستان، به یک کشور کوچک، با جمعیتی اندک، در بن بستی کویری و بدون منابع کافی و لازم، بدل خواهد شد.
فارسیستان سالانه هزاران هزاران میلیارد تومان مالیات از قبل این ملل تحت ستم را از دست خواهد داد. توانایی مالی چاپ و نشر کتاب های درسی دانش آموزان خودش را هم نخواهد داشت.
آموزش اجباری زبان فارسی به اتباع خود فارسیستان محدود خواهد شد.
برای ارتباط دوستانه و همسایگی با ملل مستقلی که مستعمره اش بودند، مجبور خواهد شد تا به زبان های این ملل سر تعظیم خم کند. این ملل و هویت هایشان را برسمیت بشناسد. زبان های این ملل را به اتباع خود آموزش بدهد تا بتواند با آن ها مراوده های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و ... و همسایگی داشته باشد.
برای دفاع از مرزهایش، تاریخش و کوروشش، تنها به سربازان خود متکی خواهد بود و این جوانان آزربایجان تورک نخواهند بود که برای فارسیستان بجنگند و بمیرند، بلکه خود فارس ها، برای خودشان خواهند جنگید.
چون یک قرن در حق ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، لر، بختیاری، گیلک، مازنی و ... ظلم کرده است و هیچ اعتمادی بین فارس و دیگر ملل وجود ندارد، همیشه در حال استرس سیاسی خواهد ماند و نگران جنگ و خونریزی خواهد بود.
فارس نخواهد توانست مواد عذایی لازم برای سیر کردن شکم اتباعش را از خاک خود که کویری بیش نیست، تهیه کند. مجبور به واردات آن همه کالاها از همین همسایه های جدید خواهد بود. این همسایه ها هم کالاهایشان را مفت در اختیار مصرف کننده فارس قرار نخواهند داد.
فارسیستان برای واردات هر نوع کالایی، مجبور به پرداخت مالیات یا گمرکی به این کشورها خواهد بود. و ...
از همین مجمل، می توان آینده فارس و فارسیستان را از هر نظر بررسی کرد و فهمید که چرا آن ها مخالف حق استقلال ملل هستند.
اما چه بلاهایی ممکن است، بر سر ملل تورک، قشقایی، عرب، بلوچ، ترکمن و ... بیاید؟
در بدترین شرایط به آزربایجان جنوبی، به آزربایجان شمالی و تورکیه، عربستان (الاحواز) به بحرین یا یمن یا امارات متحده عربی یا به کویت و ... بدل خواهند شد.
اگر بهتر از آن ها نشوند، بدترهم نخواهند شد.
مالیات ملل و صنایع و معادن این کشورها برای توسعه درونی و رفاه خود این ملل هزینه خواهد شد.
این کشورها، با کشورهای هم دین و همنژاد و همزبان همسایه خودشان در ارتباط نزدیکتر خواهند بود. احتمالا آزربایجان جنوبی پس از استقلال از فارسیستان، با آزربایجان و تورکیه و ... اتحادیه یا کنفدرال خواهند ساخت.
با دستیابی به استقلال، دروازه اروپا از طریق تورکیه و آزربایجان شمالی به روی آربایجان جنوبی باز خواهد شد.
راه اروپای شرقی (تا حدودی) فارسیستان از آزربایجان و تورکیه خواهد بود. راه اورپای عربی فارسیستان هم جز آزربایجان نخواهد گذشت.
ارتباطات فارسیستان با روسیه و ارمنستان و خیلی جاهای دیگر هم از طریق همین کشورهای استقلال یافته برقرار خواهد شد.
این ملل، بجای اجبار به آموختن زبان الکن و غیر علمی و غیر زاینده فارسی، در زبان های خودشان تحصیل خواهند کرد. زبان مادری خودشان، زبان رسمی ملت و کشورهایشان خواهد بود.
این ملل مستقل از ایران، معادن و منابع اقتصادی، نیروی کار و فکری، پولی و بانکی خودشان را خواهند داشت. در حالی که امروزه یک بانک ندارند. یک درس در زبان خودشان ندارند.
نیروهای فکری و مالی این ملل مجبور می شوند تا فارسیستان را برای کار و سرمایه خود انتخاب بکنند.
اکنون، این ملل، بدون اجازه فارس ها، حق هیچ گونه توسعه سیاسی، اجتماعی، ادبی، فکری، اقتصادی، سرمایه گذاری، و ... را ندارند. ولی با استقلالشان، از سایه تاریک استعمار فارس رها خواهند گشت. آن چه را که فارسیستان در یک قرن اخیر از آن ها دزدیده بود را پس خواهند گرفت.
فارسیستان برای تامین امنیت و اقتصادش، به آن ها هزینه های گرافی خواهد پرداخت.
آب هایی که هم اکنون به فارسیستان کانالیزه شده بودند، به توسعه کشاورزی، دامداری، باغداری و صنایع پایه ای خودشان مصرف خواهند شد. یعنی توسعه و رفاه و کار به این ملل و سرزمین ها لبخند خواهد زد.
گر چه ممکن است، بین فارسیستان و این ملل و همچنین بین همسایه های جدید، نزاع هایی هم سر برگیرد ولی به همان میزان هم احتمال پرهیز از چنان نزاع هایی موجود است و راه حل سیاسی و مذاکرات، به آن احتمال های سیاه و خونین، پایان خواهد داد.
این ملل، در مقابل فارسیستان با هم متحد خواهند شد. حتی ممکن است "کشورهای کنفدرال" تشکیل بدهند تا از مزایای اقتصادی و جمعیتی و منابع هم بطور متقابل استفاده بکنند.
چون فارسیستان، یک قرن به آن ملل ظلم کرده و حقوق انسانی آنان را نابود کرده بود، به تنهایی و انزوا محکوم خواهد شد.
در نتیجه، رفاه، آزادی، توسعه، رابطه با جهان خارج، توسعه علم و زبان ها و ... نصیب این ملل مستقل خواهند شد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم فرویه 2018
hedayat222@yahoo.com
فارسیستان، با استعمار ملل تحت ستم تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، بختیاری و گیلگی و مازنی و ... برای خود ثروت و نعمت های فراوانی را جمع کرده و رفاه و توسعه اش را ممکن ساخته است. با استقلال آزربایجان جنوبی، گیلان و مازندران، تورکمنستان جنوبی، بلوچستان غربی، الاهوز یا عربستان، کردستان لرستان و بختیاری هیچ منابع انرژی نخواهد داشت.
فارس و فارسیستان به ملتی بدل خواهد گشت که از همه جهات جغرافیایی در بن بست خواهد ماند. سرزمین هایش جز کویر و نمک و شورآباد، چیزی نخواهد بود.
اگر قشقایی ها، عرب ها، لرها و بختیاری ها، کانال های آب رودخانه هایی را که به سمت فارسیستان را کانالیزه و تونلیزه شده را مسدود سازند، تمامی کارخانه هایی که با آب این ملل کار می کنند، خاموش خواهند شد. حتی برای تامین آب شربش هم باید پولی گرانتر از نفت پرداخت بکند.
ذوب آهن هایش، نورد فولادهایش، صنایع مس هایش، صنایع آلومینیومش، کاخانجات اتومبیل سازیش و ... بی آب مانده و صدها هزار کارگر فارس، بی کار خواهند شد.
بازار مصرف تولیدات احتمالی فارسیستان، بجای 80 میلیون مصرف کننده، به 20-30 میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
سرمایه گذاری در فارسیستان، بسود سرمایه گذاران نخواد بود. سرمایه گذاران ترجیح خواهند داد و می دهند، در سرزمین هایی سرمایه گذاری بکنند که بازار مصرف گسترده تر، دستری ارزان به آب های آزاد و مرزهای اروپا و آسیا، دارای امکانات بهتر باشند. این مزایا، در فارسیستان نخواهد بود. نه تنها تولیدات که حتی واردات هم گرانتر تمام خواهند شد که به صرفه سرمایه گذار خارجی نخواهد بود.
فارسیستان، به یک کشور کوچک، با جمعیتی اندک، در بن بستی کویری و بدون منابع کافی و لازم، بدل خواهد شد.
فارسیستان سالانه هزاران هزاران میلیارد تومان مالیات از قبل این ملل تحت ستم را از دست خواهد داد. توانایی مالی چاپ و نشر کتاب های درسی دانش آموزان خودش را هم نخواهد داشت.
آموزش اجباری زبان فارسی به اتباع خود فارسیستان محدود خواهد شد.
برای ارتباط دوستانه و همسایگی با ملل مستقلی که مستعمره اش بودند، مجبور خواهد شد تا به زبان های این ملل سر تعظیم خم کند. این ملل و هویت هایشان را برسمیت بشناسد. زبان های این ملل را به اتباع خود آموزش بدهد تا بتواند با آن ها مراوده های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و ... و همسایگی داشته باشد.
برای دفاع از مرزهایش، تاریخش و کوروشش، تنها به سربازان خود متکی خواهد بود و این جوانان آزربایجان تورک نخواهند بود که برای فارسیستان بجنگند و بمیرند، بلکه خود فارس ها، برای خودشان خواهند جنگید.
چون یک قرن در حق ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، لر، بختیاری، گیلک، مازنی و ... ظلم کرده است و هیچ اعتمادی بین فارس و دیگر ملل وجود ندارد، همیشه در حال استرس سیاسی خواهد ماند و نگران جنگ و خونریزی خواهد بود.
فارس نخواهد توانست مواد عذایی لازم برای سیر کردن شکم اتباعش را از خاک خود که کویری بیش نیست، تهیه کند. مجبور به واردات آن همه کالاها از همین همسایه های جدید خواهد بود. این همسایه ها هم کالاهایشان را مفت در اختیار مصرف کننده فارس قرار نخواهند داد.
فارسیستان برای واردات هر نوع کالایی، مجبور به پرداخت مالیات یا گمرکی به این کشورها خواهد بود. و ...
از همین مجمل، می توان آینده فارس و فارسیستان را از هر نظر بررسی کرد و فهمید که چرا آن ها مخالف حق استقلال ملل هستند.
اما چه بلاهایی ممکن است، بر سر ملل تورک، قشقایی، عرب، بلوچ، ترکمن و ... بیاید؟
در بدترین شرایط به آزربایجان جنوبی، به آزربایجان شمالی و تورکیه، عربستان (الاحواز) به بحرین یا یمن یا امارات متحده عربی یا به کویت و ... بدل خواهند شد.
اگر بهتر از آن ها نشوند، بدترهم نخواهند شد.
مالیات ملل و صنایع و معادن این کشورها برای توسعه درونی و رفاه خود این ملل هزینه خواهد شد.
این کشورها، با کشورهای هم دین و همنژاد و همزبان همسایه خودشان در ارتباط نزدیکتر خواهند بود. احتمالا آزربایجان جنوبی پس از استقلال از فارسیستان، با آزربایجان و تورکیه و ... اتحادیه یا کنفدرال خواهند ساخت.
با دستیابی به استقلال، دروازه اروپا از طریق تورکیه و آزربایجان شمالی به روی آربایجان جنوبی باز خواهد شد.
راه اروپای شرقی (تا حدودی) فارسیستان از آزربایجان و تورکیه خواهد بود. راه اورپای عربی فارسیستان هم جز آزربایجان نخواهد گذشت.
ارتباطات فارسیستان با روسیه و ارمنستان و خیلی جاهای دیگر هم از طریق همین کشورهای استقلال یافته برقرار خواهد شد.
این ملل، بجای اجبار به آموختن زبان الکن و غیر علمی و غیر زاینده فارسی، در زبان های خودشان تحصیل خواهند کرد. زبان مادری خودشان، زبان رسمی ملت و کشورهایشان خواهد بود.
این ملل مستقل از ایران، معادن و منابع اقتصادی، نیروی کار و فکری، پولی و بانکی خودشان را خواهند داشت. در حالی که امروزه یک بانک ندارند. یک درس در زبان خودشان ندارند.
نیروهای فکری و مالی این ملل مجبور می شوند تا فارسیستان را برای کار و سرمایه خود انتخاب بکنند.
اکنون، این ملل، بدون اجازه فارس ها، حق هیچ گونه توسعه سیاسی، اجتماعی، ادبی، فکری، اقتصادی، سرمایه گذاری، و ... را ندارند. ولی با استقلالشان، از سایه تاریک استعمار فارس رها خواهند گشت. آن چه را که فارسیستان در یک قرن اخیر از آن ها دزدیده بود را پس خواهند گرفت.
فارسیستان برای تامین امنیت و اقتصادش، به آن ها هزینه های گرافی خواهد پرداخت.
آب هایی که هم اکنون به فارسیستان کانالیزه شده بودند، به توسعه کشاورزی، دامداری، باغداری و صنایع پایه ای خودشان مصرف خواهند شد. یعنی توسعه و رفاه و کار به این ملل و سرزمین ها لبخند خواهد زد.
گر چه ممکن است، بین فارسیستان و این ملل و همچنین بین همسایه های جدید، نزاع هایی هم سر برگیرد ولی به همان میزان هم احتمال پرهیز از چنان نزاع هایی موجود است و راه حل سیاسی و مذاکرات، به آن احتمال های سیاه و خونین، پایان خواهد داد.
این ملل، در مقابل فارسیستان با هم متحد خواهند شد. حتی ممکن است "کشورهای کنفدرال" تشکیل بدهند تا از مزایای اقتصادی و جمعیتی و منابع هم بطور متقابل استفاده بکنند.
چون فارسیستان، یک قرن به آن ملل ظلم کرده و حقوق انسانی آنان را نابود کرده بود، به تنهایی و انزوا محکوم خواهد شد.
در نتیجه، رفاه، آزادی، توسعه، رابطه با جهان خارج، توسعه علم و زبان ها و ... نصیب این ملل مستقل خواهند شد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم فرویه 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment