Friday, February 9, 2018

دانشگاه های ایران، مراکز تولید کنسرو علم و عالم

No automatic alt text available.

این روزها، نتایج یک تحقیق بسیار مهم(!) و علمی(!) در صدر اخبار رسانه های داخلی و خارجی ایرانیان قرار گرفته است.
این همه استقبال از نتایج یک تحقیق، نشان می دهد که مدیران کشور بر کارهای تحقیقی تاکید می کنند. آن ها می خواهند بر اساس علم و تحقیق، سیاست های کشور را به پیش ببرند. همچنین، جامعه هم به علم، تحقیق و نتایح علمی، بسیار تشنه بوده و علاقه مند است.
بگذریم که در خیابان ها و کوچه های اطراف دانشگاه های ایران، دفاتری فعال هستند که "علم" و "تحقیق" حاضر، آماده و کنسرو شده برای مصرف را به خریداران و نیازمندان می فروشند.
افراد محقق(!) و دانشمند ایرانی(!) هم با خرید و مصرف آن علوم کنسرو شده، متخصص و دکتر می شوند و می توانند شکم علم، جمعیت و سیاست در ایران را سیر کنند.
چرا نتوانند به نیازهای علم، سیاست و اجتماع پاسخ علمی بدهند؟
مگر با تغییر لباس از لباس های سنتی به پوشاک غربی، متمدن و عربی نشدیم؟
مگر با دزدیدن حق انتخاب لباس مردانه از مردان، یا با کلاه پهلویبر سر، بجای کلاه بومی و ملی، کشور ترقی نکرد و غربی و پیشرفته نشد؟
مگر با اجبار زنان به پوشیدن دامن و کلاه، زنان آزاده (!) نشدند؟
مگر با نوشتن قانون اساسی از روی قوانین غربی، مشروطه(!) نشدیم؟
مگر با تشکیل احزاب به شکل کشورهای غربی، وارد سیاست و رقابت های حزبی نشده ایم؟
مگر با کپی برداری از دانشگاه های غربی، بلغور کردن نظریات غربی در دانشگاه های ایران یم قرن اخیر، تولید علم و نظریه نکرده ایم؟
مگر در شعار، نه غربی و نه شرقی، استقلال و خودکفایی علمی، تکنولوژیکی، کشاورزی کشور را تامین نکرده ایم؟
مگر هر وقت دل دولتمردان و متخصصان علوم مختلف هوس کرده، نتوانسته ایم، آمارهای مختلف کشور را دستکاری کرده و خودمان را بفریبیم که ما در حال پیشرفت، آن هم در روی برگه های خط خطی شده کاغذها هستیم؟
در همین راستا و در همین روزها، اعلام کرده اند که این آمار و ارقام، حاصل یک تحقیق گسترده و علمی، با هزینه های سرسام آور اما مفید برای اجتماع است. این تحقیق و نتایج علمی-آماری آن، توسط موسسه تحقیقاتی "ایسپا" بدست آمده است.
آیا ایسپا یکی از مراکز تولید علم(!) در اطراف خیابان انقلاب یا در منطقه ای باکلاس(!) با دفتر و دستک عریض و طویل نیست؟
این تحقیق در یازده استان و با مشارکت 4500 نفر از ایرانیان انجام گرفته است. در نتیجه، باید پاسخ دهندگان به هر سوال، 4500 نفر باشند که موافق، مخالف یا بدون نظر خواهد بود. این 4500 نفر یا نظر مساوی با 100% آنان خواهد بود. اگر در جمع جواب ها، یک نفر با این 4500 نفر علاوه یا از آن کسر شود، تحقیق، موقعیت علمی خود را زا دست خواهد داد.
از طرف دیگر، هر 1% افزایش در آمارها یا کاهش در آن ها، معادل 45 نفر است.
با توجه به این نکات، گفته شده که نتایج این تحقیق، در حضور (حداقل) یک معاون رئیس جمهور؛ حسن روحانی، مورد موشکافی قرار گرفته است. یعنی، این نظرسنجی، یک تحقیق بسیار جدی و سرمایه گذاری شده است که سیاست های دولت را تغییر خواهد داد یا دگرگون کرده است.
اگربا این همه اوصاف، به مجموع درصدهای درج شده در زیر هر سوال، دقت بفرمایید، متوجه خواهید شد که "تحقیق و نظرسنجی" در ایران کشک و غیر علمی است(!).
چرا که می دانیم، باید مجموع پاسخ هر سوال، 100 یا 100% باشد. یعنی باید حضورهمه 4500 نفر را نشان بدهد. نباید یک میلیونم، به آن افزوده شده یا از آن کاسته شود.
با این حال، اگر دقت بفرمایید، مشاهده خواهید کرد، جواب 100% است. مثلا، پاسخ سوال یک (آیا از تلگرام استفاده می کنید؟) 100 درصد افراد شرکت کننده در این نظرسنجی را در بر گرفته است.
در پاسخ به سوال دوم (دلیل استفاده از تلگرام) درصد تعداد پاسخ دهندگان، بجای 100% با بیش از 70 درصد رشد، به 170.2 درصد رسیده است. خطای در محاسبه با افزایشی معدل 3159 نفر است(!!).
همین اشتباه در نتایح گزینه ها، غیر علمی و نادرست بودن این تحقیق را نشان می دهد و باید آن را به سطل آشغال انداخت. هر نوع دخالت آن در سیاستگذاری، منجر به فاجعه خواهد شد.
در سوال سوم (دیدگاه مردم در باره رفع فیلتر تلگرام) درصد پاسخ دهندگان 79.8 درصد شده است. یعنی در این پاسخ ها، نظرات 909 شرکت کننده در این تحقیق، نادیده گرفته شده است.
در سوال قبلی، با افزایش درصدها به میزان 70.2 درصد روبر بودیم. در این سوال با کاهشی معادل 20.2 درصد از مجموع پاسخ دهندگان مواجه هستیم.
یعنی این مجموعه محققان، در ابتدائی ترین آمارها هم نتوانسته اند، علمی رفتار کنند و با مشکل در محاسبه روبرو بوده اند.
در سوال چهارم (استفاده از فیلتر شکن) پاسخ، 99 درصد است و باز هم یک درصد شرکت کنندگان از قلم افتاده اند. یعنی نظرات 45 نفر نادیده گرفته شده است. چرا؟ محققان چرا مرتکب این فاجعه شده اند؟
در پاسخ به سوال بعدی (نمایش واقعیت ها در صدا و سیما) مجموع پاسخ به سه گزینه، 96.7 درصد است. باز هم نتایج با کل شرکت کنندگان تطبیق نمی کند. یعنی محققان از دخالت دادن نظرات 148 نفر خودداری کرده اند. چرا؟
پاسخ سوال بعدی (عملکرد صدا و سیما) دارای 4 گزینه است. مجموع پاسخ ها، از 100% گذشته و به 100.1% رسیده است. همین میزان اندک هم نتایج را غیر علمی و غیر قابل اعتماد می کند.
خوشبختانه محققان دانشمند ایرانی (!) توانسته اند، در سوال بعدی، نتایح چهار گزینه را با هم بدرستی جمع کرده و از ادامه یک کار غیر علمی (حداقل در این بند) جلوگیری بکنند. مجموع پاسخ های سوال مربوط به "عملکرد نیروهای امنیتی" 100% شده است.
سوال مربوط به "عملکرد نیروهای امنیتی نسبت به تجمعات قبل" هم دارای چهار پاسخ است اما وقتی آن ها را با هم جمع می کنیم، عدد 99.6% بدست می آید.
باز هم شکافی عمیق در محاسبات علمی در سطح توانایی های دانش آموزان اول ابتدایی، خودش را نشان می دهد.
سوال بعدی (راه های پیگیری اخبار تجمعات) دارای 8 گزینه است که باید مجموع جواب ها 100% نظرات 4500 نفر را شامل شود.
اگر مجموعه نتایج گزینه های این تحقیق(!) را با هم جمع کنیم، با یک شاهکار آماری مواجه خواهیم شد.
طبق نتایج گزینه ها، بیش از 141 درصد از 4500 شرکت کننده در این پاسخ ها رای خودشان را اعلام کرده اند. یعنی 141.1% در این تحقیق شرکت داشته اند.
یعنی حدود 1849ر نفر بر آمار تحقیق افزوده اند تا این نتیجه غیر علمی بدست آید.
سوال بعدی در باره "خواسته تجمع کنندگان" است که بیش از 3 گزینه ندارد. براحتی می توان نتایج آن ها را با هم جمع کرده و متوجه شد که عددی معادل 119.6 بدست می آید. خواهیم دید که 19.6 درصد بیشتر از 100% شده است.
لذا، باید مانند شادگرد 7 ساله پی می بردند که یک جایی از این محاسبات و خود نظرسنجی، از نظر علمی، دارای مشکل بوده و غیر قابل عرضه به جامعه است.
جالب است که بدانیم، خریدارانی مانند ریاست جمهوری هم متوجه این عیوب بظاهر ساده و غیر علمی هم نشده اند.
همین نکته های بظاهر ساده، نشان می دهند که علم و تحقیق در ایران چه وضعیتی دارد و بنام علم ،چه کارهای غیر علمی که نمی شود!
در یک طرف، دولت و ریاست جمهوری قرار دارد که به این نوع آمار نیاز داشته است تا سیاست های غلط خودش را با تکیه بر مبانی بظاهر علمی(!) پیش ببرد.
در طرف دیگر، محققانی قرار داشته اند که می خواسته اند تا آماری(!) سرسری، داده و صدها میلیون تومان از پول این ملت را بدزدند.
یکی از جاهایی که توانایی فوق العاده (!) تیز هوشان ایرانی انسان را متعجب می کند، توانایی فوق العاده عملیات پیچیده محاسبات ریاضی 3 رقمی سوال آخر است. این سوال به "موضع گیری ترامپ"، رئیس جمهور آمریکا مربوط است.
در نهایت تعجب، ایرانیان توانسته بودند، موفق به یک محاسبه ساده شده و عدد گم شده 100 برای این پاسخ ها را بطور صحیح درج کنند.
این است نتایج سیستم آموزشی-ایدئولوژیکی حاکم بر کشور که محققان آن، توانایی یک عملیات ساده ریاضی و آماری را ندارند.
این تحقیق علمی(!) نشان می دهد که موسسات تحقیقی و دانشگاه های ایرانی، بسیار افت کرده اند. دارای حداقل استانداردهای علمی هم نیستند.
این مشکل ریشه در جمهوری اسلامی و آخوندها ندارد بلکه از زمانی که تکیه دانشگاه ها در ایران، ایدئولوژی و نژادپرستی بوده است، علم را به بوته فراموشی سپرده و شعار و ایدئولوژی را به مرکز تولید شبهه علمی در دانشگاه ها بدل کرده اند.
آن ها در تلاش هستند تا تاریخ و ادبیات، سیاست و دین بافته شده از دروغ را هم بسازند و هم درست و صحیح و واقعی نشان داده و به خلایق بباورانند. در نتیجه، از آن چه پرهیز شده و می شود، کارعلمی ساده است.
وای به حال و روز ملت و دانشگاه و سیاستمدارانی که با تکیه بر چنین داده های دانشگاهی، برنامه ریزی می کنند و می خواهند مردم و کشور را به پیش ببرند.
طبیعی است که با تکیه بر چنین تحقیقات علمی(!) بجای رسیدن به کاروان توسعه جهانی و منطقه ای، از کاروانی که در 2500 سال قبل، در حرکت بوده هم عقب خواهیم ماند.
امیدوارم که این همه اشتباه در خود تحقیق رخ نداده باشد بلکه در انتشار عکس بالایی، رخ نموده باشد!
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نهم فوریه 2018
hedayat222@yahoo.com

No comments:

Post a Comment

در حسرت سنت روشنفکری ملل قبل از سرکوب توسط کودتاچیان

 در حسرت سنت روشنفکری ملل قبل از سرکوب توسط کودتاچیان https://youtu.be/Rw7VQVAIMAU?si=B_nulJvCDnyIaojl ممالک محروسه قاجار روشنفکران و رهبران...