Friday, January 1, 2021

برای توسعه یابی فردی و اجتماعی، باید بت هایی که از ما ساخته اند را بشکنیم

 


چوخ ساغ اول منیم‌حئورمتلی وطنداشیم. نه‌قدر دوغرو یازمیسینیز، او زامان کی یازیرسینیز:            "در این‌کشور بسان خیلی از کشورهای دیگر خوانی وارونه از سیاست صورت گرفته است. شوونیست‌های بار(باستان‌گرایان) و انقلابیون جان بر کف کمونیست و مذهبی و با خواست وارونه از سیاست، عرضه سیاست نظری و عملی را به میدان آدم‌کشی، توطئه، دروع‌گویی و ... تبدیل کرده اند."                                  ... و می دانیم که انسان موجودی است که عادت می کند. با عادت، از محیط می آموزد و تقلید می کند. و راه ‌رهایی از بن بست ها را در همان‌عادت‌ها و تقلیدها و در کپی - پیست ها آن‌ها می جوید. 

چون چیزی، افزون بر آنچه از محیط‌اش گرفته، ندارد. هر آنچه آموخته و تقلید کرده، مجموعه داشته های فکری و عقلی اوست. 

در نتیجه، از همان روش ها و ابزاری استفاده خواهد کرد که دیده، آموخته، عادت کرده، انس گرفته و تقلید کرده است. 

دوستی می گفت: "در محیط‌های بسته، سلاح آزادیخواهان، همان سلاح دشمن است." ‌

 سلاح دشمن، تنها اسلحه و جنگ افزار نیست، بلکه همه فکر، تعاریف شناختی، علوم و فنون هم‌ جزو سلاح دشمن هستند. 

در نتیجه، تعریف ما از سیاست و دیگر مفاهیم‌ مرتبط به جهان‌بینی، تعاریفمان از زندگی سیاسی، حقوقی و اجتماعی، علمی، تکنولوژیک و فرهنگی و ... هم شبیه دشمن است. 

راه‌های آزادی خود در اسارتمان را در آن مفاهیم جستجو می کنیم که دشمن برای ما ساخته و آموزش داده است و این بسیار خطرناک است. 

چون اگر آن‌مجموعه های سلاح دشمن کارایی داشت تا آزادی، دموکراسی، حقوق انسانی بهتر، رفاه، امنیت و ...، جامعه ای حقوقی بهتر از موجود بیاورد، برای خودش مفید چنین فوایدی می شد. 

علت این که ما در پی آزادی، رهایی، حقوقی انسانی، حق تعیین سرنوشت ملی و فردی، دموکراسی، شکوفایی در همه زمینه های فردی و اجتماعی و ملی هستیم، چون داشته های دشمن، ما را و جامعه خودش را هم ‌از این‌ مجموعه ها و تمامی ارزش‌های مدرن ‌محروم نگه‌داشته است. ناکارآمد هستند. ما را به جایی نرسانده اند. 

    اما ما باید تعریفی جدید از انسان، از حقوق انسانی، از خوشبختی، از رفاه، از سعادت، از سیاست،   از آزادی، از دموکراسی و ... بدهیم تا متفاوت از آن‌چه آموخته و تا کنون بکار گرفته‌ایم باشد.

آنچه دیده، تجربه کرده و عادت و تقلید کرده‌ایم، ما را به همان جایی می برد که دشمن ما را رسانده است. یعنی نمی توانیم از دایره بسته خارج شویم و در پیله ای از مفاهیمی که به دور ما تنیده اند، تا ابد ماندگار خواهیم شد.  

اگر در تعاریف انسان، فرد، اجتماع، ملت و ملی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، اخلاقی، سعادت انسانی و ... همان تعاریف دشمن را بکار ببریم که به ما آموخته است، راه ما هم به همان "میدان آدم‌کشی، توطئه، دروغ‌گویی، و ..." ختم‌خواهد شد که می خواهیم از آن برآر بکنیم.

    من؛ انصافعلی هدایت، همه این‌ کاستی ها و بن بست‌ها را در سیستم آموزشی و تربیتی پانفارسیسم پان ایرانیست می بینم و می دانم که آن بن بست ها را به عنوان آزادراه، در کتاب ها و محصولات فرهنگی به ما قبولانده اند. 

آن ها برای این‌که دیدگاه های عقب مانده و ضد انسانی، ضد بشری، ضد حقوق انسانی و ضد آزادی، ضد دموکراسی، ضد رفاه، ضد سعادت و ...  نژادپرستانه خودشان را به ما و بخصوص به طبقه جدید و در حال رشد "تحصیل‌کردگان" ‌تحمیل بکنند، آن نظرات و عقاید عقب مانده خودشان را در کتاب های نویسندگان خارجی جاسازی کردند. کتاب های نویسندگان خارجی را تحریف کرده و به نام‌نویسنده اصلی، دروغ و افکار عقب مانده خودشان را جاانداختند تا انسان و ملل تحت ستم‌آن ها به این باور برسند که همه دنیا هم همانند ایرانیان نژادپرست پانفارس پان ایرانیست فکر می کند و عمل می کنند.

 همه ما تحصیل کردگان، به مترجمان و متون کتاب هایی که آن ها نشر می کرده اند، اعتماد کردیم و آن ها با حذف مطالب متفاوت و تعاریف نوین و گذاشتن دیدگاه های عقب مانده خودشان در دهان و متن کتاب های نویسندگان خارجی، از اعتماد ما سوء استفاده کرده و مجموعه همه ما را فریب دادند. برای همین است که ما ضد همه ملل و انسان و کشورها شده ایم و روز و شب "مرگ بر ..." فریاد می زنیم و همه کشورهای خارجی را جهنم می پنداریم.

این، بزرگترین و گسترده‌ترین توطئه چند هزار سال اخیر است که هیچ مهاجم خارجی با ملل ساکن در مجموعه این جغرافیا با ایم‌ملل و جوامع نکرده بوده است که در یکصد سال گذشته با ما کرده اند.

ما باید به آنچه از کودکی تا این‌لحظه خوانده‌ایم و یاد گرفته، خو و عادت کرده و به تقلید پرداخته و در افکار خود، در زندگی خود، در نوشته های خود و در تجسم خود از شخصیت خود داشته ایم، شک بکنیم و باید تلاش بکنیم ‌تا از مجموعه همه آنچه که آموخته ایم و درست می‌دانیم و تصور کرده ایم که جهانیان هم‌مثل ما تفکر کرده و مسائل را همچون‌ما تعریف می کنند، دوری بگذینیم.

بایدخودمان را از تسلط آن آموخته‌ها و عادت ها و معلومات و کتاب های جعلی و دروغ آزاد بکنیم. 

اتفاقا، مهمترین زنجیرهایی که بر دستان و افکار ما بسته شده.اند، نامرئی هستند و آن زنجیرهایی هستند که به ما هویت و شخصیت علمی، دانشگاهی و تحصیلی داده‌اند.

 تا آن زمانی که خودمان را از مجموعه این زنجیرهایی که به افکار ما بسته و به ما شخصیتی دروغین داده‌اند، آزاد نکنیم، به مفاهیم حقیقی و درستی از انسان، انسانیت، آزادی، استقلال، حقوق انسانی، سیاست، رفاه، امنیت، حرمت به انسانیت، برابری انسان ها و ... هم ‌نخواهیم رسید.

ما باید خودمان را از زنجیرهای اسارت فکری و آنچه  در دانشگاه‌ها و از کتاب ها آموخته‌ایم، رها بسازیم تا معنا و مفهوم جدیدی از آن‌ها را بسازیم و دریابیم و زندگی بکنیم و بر اساس آن چه جدید و عاری از تحریف و دروغ و نژادپرستی آریایی است، شخصیت خودمان را بسازیم.

در نتیجه، نباید به مردمان و مبارزان ملت خود بتازیم که نمی دانند. مگر ما چقدر می دانیم و چقدر از دانسته‌هایمان صحیح و عاری از دستکاری و تحریف و دروغ هستند؟

همه و آن ها هم‌مثل من و تو و ما، دروغ ها را می دانند و آموخته اند و در چهارچوب آموخته های دروعشان، راه دستیابی به آزادی و استقلال و حقوق بشر را جستجو می کنند.

ولی و اما نمیدانیم‌و نمز دانند که آن چه آموخته و با آنچه خود و شخصیت اجتماعی خودمان‌و خودشان را ساخته‌ایم‌و ساخته اند، آن گل و ماسه و سیمان علمی که در درونشان است، آن ها غلط ها، دروغ‌ها و تحریف و تعاریف نادرست عمدی هستند که به همه ما در مدرسه و دانشگاه و کتاب ها و رسانه ها و محصولات فرهنگی حمیل شده اند تا نتوانیم و نتوانند در خارج از چهارچوب آن‌تعاریف و دروغ‌ها و تحریف های عمدی و برنامه‌ریزی شده، افکار جدیدی بسازیم‌و بسازند و یا جستجو بکنند.

ما باید افراد را به این توطئه بسیار عمیق، گسترده و سازمان یافته یک‌قرنی در ایران‌و توسط مافیای پانفارسیسم و پان‌ایرانیسم آگاه بکنیم ‌تا در شخصیتی که ساخته و به ما تحمیل کرده اند، شک کرده، آن بت‌هایی که از ما ساخته‌اند و ما مشغول عبادت بت‌های خودمان هستیم را بدست خود بت شکنمان بشکنیم.

 آزادی ما در شکستن بتی از خود ما است که به دروغ برای ما ساخته اند و ما را اسیر دروغ‌هایی به اسم شخصیت اجتماعی خودمان کرده اند.

سیاست و حقوق، آزادی، دموکراسی، انسانیت، رفاه، سعادت، و ... از مجموعه آن مفاهیمی دروغی هستند که پانفارسیسم پان ازرانیست به ما تزریق کرده اند تا ما نتوانیم در فراتر از مفاهیمی که آن ها به ما تزریق کرده‌اند، تفکر کرده و راه جدیدی را بگشائیم و تعریف بکنیم.

انصافعلی هدایت 

تورنتو -  کانادا

اول (1) ژانویه 2021

hedayat222@yahoo.com 



No comments:

Post a Comment

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...