چرا تحصیل‌کردگان و متخصصان ایرانی نمی‌اندیشند؟

 


چرا تحصیل‌کردگان و متخصصان ایرانی نمی‌اندیشند؟

 چرا مغز همه تحصیل کرده‌های دانشگاهی در ایران‌ پاره سنگ بر می‌دارد؟

چرا مغزها جامد هستند؟

چرا همه چیز و همه آموخته‌هایشان در مدارس و دانشگاه‌ها را به عنوان مبانی غیر قابل رد قبول کرده و آن‌ها را به زیر علامت سوال نمی برند؟

آخه چرا این تحصیل کردگان و متخصصان نمی‌خواهند بفهمند که تا اواخر دوره پهلوی اول، بیش از 90٪ نه تنهاجمعیت ممالک محروسه، بلکه آسیا، در روستاها زندگی می کردند و شهر به معنای امروزی وجود نداشت؟

یعنی، آمارهای رسمی می گویند که شهر یا ابرشهرها، به معنای امروزی، حاصل پیدایش ماشین بخار، توسعه صنایع، تولید انبوه، اخترعات و انواع ماشین‌های حمل و نقل و راه سازی‌های جدید بوده است.

یعنی، کارخانه‌ها، در نزدیکی زیستگاه‌ها یا روستا‌ها ساخته شده و در طول زمان و با افزایش کارخانه‌ها، همان روستاها به شهر تبدیل می شدند.

 این کارخانه‌ها، در نزدیکی روستا‌های پرجمعیت ساخته شده و جمعیت بیکار، همچنین کشاورزان فصلی را به خود جلب کرده و پاسخگوی بیکاری‌های فصلی کشاورزان و دامداران بودند.

این روستاها، آرام آرام و با گسترش کارخانه‌ها و تولید، حمل و نقل، پیدایش راه ها و ... تغییر می کردند‌.

 کارخانه‌ها، صنایع، و مدیریت منابع انسانی، زمان، سرمایه و ... شیوه خاص و نظم متفاوتی را به زندگی آن‌ روستائیان تحمیل می‌کردند که از آن با عنوان زندگی شهری و شهرنشینی یاد می شود.

در حالی که در دوران قبل از تولید انبوه و سرمایه داری، حمل و نقل سریع، و ...، زندگی افراد به کشاورزی، دامداری و باغداری وابسته بود. طبیعت این نوع تولید، تمرکز در اطراف زمین‌های کشاورزی، مراتع و آب بود. طبیعت شهرنشینی، تجمع در اطراف کارخانه‌هاست.

لذا، روستا، به معنی محل تجمع انسان‌های عقب مانده، بی‌سواد و ‌‌.‌.. نبوده است که در فرهنگ ایرانیان رایج است.

بلکه روستاها یا دهات، محل تجمع تجربه‌های صدها و هزاران ساله انبوه انسان‌ها بودند. تمامی دانش‌ها، تکنولوژی‌ها، دستاوردهای تمدنی تا قبل از تاسیس دانشگاه‌های مهندسی، در روستا‌ها انباشته شده بودند. 

دانشگاه‌های مهندسی هم برای پاسخگویی به نیازهای سرمایه داری، صنایع در حال رشد، حمل و نقل، راه‌ها و گسترش شهرها بوجود آمدند.

تمدن و مدنیت، حاصل زندگی در اطراف زمین‌های کشاورزی، آب‌ها، دامداری و مراتع هستند. 

شهرها، یکی از محصولات و داده‌های تمدن‌ها، در تجمع‌گاه های اولیه بشری بوده است که در زبان عقیم فارسی با لغت تحقیرآمیز "روستا"، روستایی"، "ده" و "دهاتی" مفهوم بندی شده است. 

لذا شهر، لغتی است که در زبان فارسی یا بسیار جدید است و نمی تواند عمر چند صد ساله داشته باشد و یا این که شهر به روستا‌ها گفته می‌شده است.

اما در زبان‌های غیرفارسی، مانند عربی، تورکی، انگلیسی و ... تمدن، مدنیت یا مُدُن، به تجمع‌گاه‌های بشری گفته می‌شدند که تعدادی انسان، برای تامین امنیت خود و پاسخ به نیازهای هندیگر، در نزدیکی هم زندگی می کردند.

مثلا، در تورکیه، به ابر شهرها با چندین میلیون ساکن، "کنت" یا "کند" می گویند که در آزربایجان به معنی روستا و ده بکار می رود. 

در تورکیه به روستا "کُوی" می گویند که در ایران، "کوی" تلفظ می‌شود و به یکی از واحدهای کوچک شهری گفته می شود‌.پ

 انسان‌های اولیه، بعد از جمع آوری میوه و حشرات، شکار و ... شب‌ها، در زمستان، و ... در یکجا جمع شده و از هم در مقابل دیگر جمعیت‌های غارتگر، حیوانات و ... دفاع می کردند.

در همین سکونتگاه‌های اولیه بود که آن‌ها سنگ‌ها را تیز می کردند و برای آوردن آب، کوزه و کاسه‌های اولیه را می‌ساختند.

در آن زمان‌ها، هنوز انسان نتوانسته بود تا چادر ببفافد یا با سنگ، چوب و مالات، خانه بسازد اما مُدُن و تمدن زاده شده بود.

در طول زمان، با رشد دستاوردهای تمدنیچ، بشر توانست کشاورزی بکند، حیوانات را اهلی بکند و یکجا نشین بشود.

یعنی، در تجمع گاه‌های اولیه انسانی که در ایران تا صد سال قبل،چ اکثریت جمعیت، ساکن آن‌ها بودند، زندگی به سبک روستا حاکم بودند و شهر یا شهرهای پر جمعیتی وجود نداشتند.

یعنی، با وضعیت آب‌ و هوایی این منطقه، ناتوانی زمین‌های کشاورزی، ضعف مراتع، کمبود باران و آب، کشاورزی و دامداری و ..‌‌. این مناطق نمی توانستند نیازهای شهرهای بزرگ و پرجمعیت را تامین بکنند.

لذا، وجود شهرهای پر جمعیت در ایران، حتی در آسیا، تا قبل از پهلوی دوم و پیدایش نفت، بنزین، ماشین و گسترش راه ها، حمل و نقل ماشینی و تجارت سریع بین المللی، غیر قابل امکان بوده است.

من در این‌ مورد، چندین ویدئو-درس دارم که قابل استفاده در یوتیوب است.۰

انصافعلی هدایت










Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر