در دنیای کنونی حدود 200 کشور وجود دارند که بیش از 170 کشور سابقه تاریخی کمتر از یک قرن دارند ولی ملت - دولت هستند و همه دنیا آن ها را قبول کرده است و برسمیت شناخته است اما شما وصله ناجور این دنیا هستید و برسمیت نمی شناسید. چرایش را خودتان بررسی کنید.
شما چه کاره این دنیا هستید که بر اساس تازه و کهنه بودن یک ملت و کشور، آن ها را تنقید می کنید.
شما که با کوروش روسی تاریخ 2500 ساله دار شده اید، در یم قرن اخیر جز سد راه ترقی ملل شدن و مخالفت با حقوق ملل، چه گلی بر سر ملت فارس و دیگر ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، و ... زده اید؟
در این 2500 سال، کدام آثار قابل رقابت با کشورهای دور و نزدیک را خلق کرده اید؟
کدام فلسفه، کدام روش و منش سیاسی، کدام سیستم مترقی اداری، کدام سیستم آموزشی، کدام سیستم، تربیتی، کدام سیستم احترام به حق و حقوق انسانی را به بشریت داده اید؟
با آن تاریخی که غربی ها به خواست رضا پالانی برایتان تدوین کرده اند، اگر عرب ها و تورکان نبودند، همین چند مسجد و منبر، بازار و کاروانسرا و حمام را هم نداشتید.
اگر عرب ها نبودند، شعر نداشتید. علم شعر شما بر اساس زبان عربی شکل گرفته است. ادبیات شما ریشه و شاخه اش عربی و تورکی است. ریاضیات، هندسه، موسیقی، عرفان، فقه، فلسفه، کلام، نجوم، شیمی و کیمیاگری، حساب و چرتگه، سیستم اداری و مالیات، حقوق عمومی و حقوق خصوصی، حقوق جزا، ازدواج و طلاق، تولد و مرگتان، همه را به عرب ها و تورکان مدیون هستید.
به بشریت چه داد ه اید که این همه طلب کارید؟ حتی کشاورزی شما هم عقب مانده ترین است. باغ داریتان متعلق به دوران انسان های اولیه است. دامداریتان هم سنتی و بسیار ناکار آمد است. در چه زمینه بر سر بشریت گل زده اید؟ آیا از جهلتانف خود را برترین نمی دانید؟
بر سر درختی که ریشه و تنه اش عربی و تورکی است، نشسته اید و فخش شان می دهید؟ نان خوری و نمکدان شکنی؟
چرا خودتان را نقد نمی کنید؟
چرا از نظر شما همه دنیا، به غیر از شما، معیوب است اما همه آن ها کیلومترها از شما جلوتر و پیشرفته ترند؟
آن ایران ویرانتان را با کدام کشور می توانید مقایسه کنید که برتری داشته باشید؟
حتی مردم ایران هم از هر نظر که تصور بفرمایید، عقب مانده تر از اکثر نقاط دنیا هستند. با هر نوع متد و شیوه ای محاسبه کنید، عقب مانده هستید. با انکار عقب ماندگیتان و اصرار بر ترقی و تعالی و برتری بر دنیا، در جهلتان عمیق تر غرق می شوید و راه بازگشت و پیشرفت را می بندید.
ایرانی (فارس) تنها ملتی هست که "عقب ماندگی را عین ترقی و توسعه" می داند و بر جهلش افتخار می کند.
هیچ ملتی این قدر خودش را بی عیب نمی داند. این در حالی است که هر ملتی با نقد خودش، راه به آینده را می گشاید ولی فارس و ایرانی، مانند کشیشان قرون وسطا، خودشان را مرکز دنیا می دانند و همه را منحرف و معیوب می شمارند.
واقعیت آن است که اگر عقب مانده ترین ملت و فرهنگ و تمدن بشری روی زمین نباشد، جزو عقب مانده ترین های تاریخ بشری است.
آخر شما به عنوان قشر تحصیل کرده آن مردم، چرا خودتان را غرق خودپرستی می کنید؟
این ایدئولوژی خودپرستی و خود کامل و بی نقص بینی را چه کسی بر شما قالب کرده که نمی توانید خودتان را از تار و پورد آن رها کرده و دنیای مترقی و مدرن و پیشرفته را دیده و لمس کنید؟
قافله تمدن و توسعه دنیا پیش می رود و نمی خواهد شما را همراه خود ببرد. یا بیدار می شوید و به نقد خودتان می پردازید یا در همان جا می مانید و می پوسید!
Comments
Post a Comment