راه مبارزه با ویروس مانقوردیسم در وجود خودمان




جناب تقوی (Reza Taghavi) به حق نوشته اند:

گور پدر آریایی و هخامنشیان و تاریخ باستان درست یا غلط پان ایرانیستها. 

دوستان عزیزم قارداشلاریم باجیلاریم! که اسم میللیتچی تورک را یدک می کشید! راست و دروغ بودن تاریخ آریایی مهمتر است یا حقوق پایمال شده ملت مان؟! افسانه و داستان بودن کوروش و داریوش مهمتر است یا پایمال شدن آزادی و آزادگی ملتمان؟!
 راست و دروغ بودن کنده کاری ستونهای تخت جمشید مهمتر است یا تاراج منابع م معادن رو زمینی و زیر زمینی من؟!
... 

(در پایین متن کامل نوشته ایشان را خواهید یافت)

من: انصافعلی هدایت در پاسخ به ایشان نوشته ام:

جناب تقوی عزیز، شما، من، او، وی، ایشان و ... همگی ما تا درجه ای از شدت و ضعف، از خودمان بیگانه و مانقورت شده ایم. هنوز هم از عمق فاجعه ای که در درون ما اتفاق افتاده است، بی خبریم.

چون عمری را در کلاس های درس، به آموختن تاریخ، ادبیات، زبان، وووو منافع فارس گذرانده ایم. 

هنوز بخش اعظم ما: من و تو، نمی دانیم که این همه سال آموزش مستقیم در مدارس و دانشگاه ها و ارتش، استخدام ها، گزیتش ها، امتحان ها، ... 
و آموزش های غیر مستقیم از طریق رادیوها، تلویزیون ها، روزنامه ها، مجله ها، داستان ها، رمان ها، اشعار، ترانه ها، موسیقی ها، تاترها، عزاداری ها، محرم ها، تولد ها، مرگ ها، عروسی ها، ختنه ها، زایمان ها، نقاشی ها، کاریکاتورها، خبرهای روزانه، تحلیل ها، جوک ها، طنزها، حوادث دردناک روزانه، حوادث اجتماعی، میدان های ورزشی، انواع ورزش ها، در آشپزخانه ها، در قنادی ها، در رستوران ها، در بقالی ها، در بازارها، در کوچه ها، در قهوه خانه ها، در خیابان ها، در پارک ها، در پاساژها، در مباحث دو نفره یا چند نفره، در کلاس های تاریخ و دورس تاریخ وووو ... تا کجای جان و فکر مت، آن "سموم آموزشی استعمار فارس" رسوخ کرده است. 

هنوز، من و تو تا اندازه ای تحت تاثیر همان آموخته های مستقیم و غیر مستقیم قرار داریم. برای همین با هم بحث می کنیم. برای همین اتفاق نظر نداریم. برای همین منافع ملی آذربایجان برای هر کس، مشخص و تعریف شده نیست و تفسیرهای متفاوتی آز آن داریم. 

اما آیا در باره عیران=ایران و منافع آن، این همه متفاوت هستیم و ناهمگون فکر می کنیم؟ 

چون استعمار آن (عیرانیت) را در ما ایجاد کرده و این را (منافع ملی آذربایجان) از ما گرفته است. ما تصور می کنیم که دیگر از اندیشه و آموخته های مانقوردی رها و آزاد شده ایم. واقعا آزاد شده ایم؟

نمی توانیم خودمان را از آن همه آموخته دوران ثانیه های زندگیمان، آزاد کنیم. 

هنوز نتوانسته ایم، کاملا فارغ و آزاد شویم. 

هنوز هزاران زنجیر فرهنگی که در هر ثانیه زندگیمان وارد روح و روان و مغز ما کرده اند، همراه ماست. 

برای آزاد شدن، ابتدا باید آن ها را خنثی کنیم. 

برای خنثی کردن و بی اثر کردن آن همه آموخته و اندوخته، شاید به بیش از آن همه سال نیازمند باشیم. 

روانشناسان معتقدند که همه عواطف و احساسات، وفاداری های طول حیات و عمر ما تا 6-5 سالگی شکل گرفته است و بسیاری از آن ها را نا آگاهانه پذیرفته ایم که مانند سوپاپ رفتاری، حسی، شنوایی، و قضاوتی در درون ما عمل می کنند. 

آن چه یاد گرفته ایم و تجربه کرده ایم، به ما اجازه نمی دهند، خودمان را آزاد کنیم. 

برای آزاد کردن خودمان، باید نقیض آموخته هایمان را ببینیم. بشناسیم. بدانیم. مقایسه کنیم. قضاوت کنیم. حکم بدهیم. فراموش کنیم تا آزاد شویم.

تا بتوانیم، آن میلیون ها پارچه و تکه ها را که یکی یکی در ذهن ما فرو کرده اند، باطل کرده و از چهار چوب و عناصر تشکیل دهنده شخصیت کنونی من و تو خارج شویم. 

تا زمانی که آن سموم بتدریج و با پاد زهر و واکسن ضد آن، وارد بدن ما نشود، ما بیمار مانقورد هستیم. 

تا زمانی که آگاهی های جدید ما، تک تک آن ویروس ها و باورهای بسیار ریز را فراسیسم و عیرانیسم را پیدا کرده و از بین نبرد، سلامتی بر نمی گردد و واکسیناسیون فردی انجام نگرفته و هنوز ویروس مانقوردیت در وجود ما هست و روزی و روزگاری خواهد رسید که من و تو را در مقابل منافع ملی ملت تورک آذربایجان خواهد ایستاند. 

برای این که با ملت و منافع ملی تورکان آذربایجان در آینده و به طور مطلق مخالفت نکنیم، مجبوریم تا هر آن چه از تاریخ، موسیقی، هنر، آداب و رسوم، دین و دیگر دانش ها، آموخته ها، تجربه ها، علوم و فنون، کار و سرمایه، و ... به خورد ما داده اند، از خونمان و روحمان دور بریزیم. خودمان را واکسینه بکنیم. 

برای این کار مجبوریم، به اصل بیماری و یروسی که گرفتارش آمده ایم توجه کرده و آن را بهتر از دارو و علاج بشناسیم تا درمانش را هم دریابیم.

باور بفرمایید، آموخته های دوران جنینی تا 5-6 سالگی، از مجموعه آموخته های بعدی عمرمان، بسیار بر حیات و زندگی ما ، بر اندیشه و جهلن بینی ما تاثیر گذار تر است و می دانید که من و تو عیرانیت=ایرانیت و ضدیت با تورک بودن را از دوران جنینی یادگرفته و دچار این بیماری شده ایم.


جناب تقوی (Reza Taghavi)به حق نوشته اند:

گور پدر آریایی و هخامنشیان و تاریخ باستان درست یا غلط پان ایرانیستها. 

دوستان عزیزم قارداشلاریم باجیلاریم! که اسم میللیتچی تورک را یدک می کشید! راست و دروغ بودن تاریخ آریایی مهمتر است
 یا حقوق پایمال شده ملت مان؟! افسانه و داستان بودن کوروش و داریوش مهمتر است یا پایمال شدن آزادی و آزادگی ملتمان؟! راست و دروغ بودن کنده کاری ستونهای تخت جمشید مهمتر است یا تاراج منابع م معادن رو زمینی و زیر زمینی من؟!

با استناد به نوشته های یک مجهول الهویه و شاید مزدور و بلندگوی این و آن شدن دنبال چه هستیم؟! شما چقدر پور پیرار را می شناسید؟! چقدر از سرگذشت او خبر دارید؟! قصدم قضاوت درباره گفته ها و نوشته های این شخص نیست، بلکه حسرت می خورم بر این همه زمان و انرژی و هزینه ای که بر بحث های بی سر و ته و الکی به مثابه آب در هاون کوبیدن!!

اگر این همه زمان و انرژی و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم که در مورد تنقید باستانگرایی پان ایرانیست صرف می شود، به شناسایی و کنکاش و فعالیت های اجتماعی در راستای حرکت ملی اختصاص یابد ما هم می توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. ادعا می کنیم بزرگترین جمعیت اتنیکی ایران هستیم پس کو صدایمان؟! اثر گذاری مان کجاست؟!

به خودمان بیاییم به خودمان خدمت کنیم نگذاریم چوب دعوای شیخ و شاه شویم. این همه به غیر خودی سواری دادیم دیگر کافییه. 

وطن بیزی گوزله ییر......






Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر