دو عصر، دو ملت، دو فرهنگ: فارس در مقابل تورک

انصافعلی هدایت

دوستی در فیس بوک با اشاره به اجتماع ایرانیان در بخشی از آلمان در روز سیزده بدر امسال (1397) نوشته است:

دیروز در وین جای دوستان خالی سر پلیس حسابی با سیزده بدر ایرانیان گرم بود. سر اجاق همسایه چندین بار دعوا شده بود. یکبار ۱۲ ماشین پلیس فرستادند با سگ و نیروی ویژه . آخرین حادثه را زمانی که داشتم وسایل را بسمت ماشین منتقل میکردم دیدم. اقایی داد میزد و هوار میکشید. سرش شکسته بود. زنگ زدم تا دکتر بیاد ولی رفقاش سریع بردنش. امروز از پلیس سوال کردم گفت ۵ بار از ما تقاضای کمک شد بر علیه ۳ نفر طرح دعوی شده و تعدادی مجروح. تقریبن ۱۰۰ متر انطرفتر همه چیز آروم بود و ما هیچ موردی از مشاجره ویا درگیری لفظی - فیزیکی نداشتیم! بچه ها خسته نباشید!!
من در پاسخ به ایشان متن زیر را نوشتم:



من در پاسخ به ایشان متن زیر را نوشتم:
این حکایت شما بسیار عجیب و غریب است. شاید این فرهنگ پارسی-ایرانی است که همه ما را با خود به باتلاق فرو می برد.
چرا؟
چون، من وقتی در تبریز و آزربایجانم بودم، چند سال پشت سر هم و البته به اتفاق اعضای خانواده ام؛ همسر و سه دختر و یک پسر و به همراه صدها هزار تن از مردم تورک، به کوه های آزربایجان در کلیبر می رفتیم و رفته بودیم. 
دلیل اجتماع آن همه انسان تورک در آن جا، گرامی داشت سالروز تولد بابک خرم دین" بود.
"صدها هزار نفر" می نویسم. برای این که بعضی ها از "میلیون ها" سخن می گویند اما من که خودم در آن جا بودم و هر روز به رادیو فردا خبر زنده می دادم، شاهد این ماجرا بودم.
ما حدود یک هفته به اتفاق همین صدها هزار تن، در همان کوه ها، قلعه بابک، یا قلعه "بز" یا قلعه "جمهور" ماندیم.
جالب آن بود که در این یک هفته، تنها یک خانم به علت پیچ خوردن پا و "دررفتگی" استخوان پا" به بیمارستان منتقل شد.
به غیر از آن حادثه تلخ برای آن خانم جوان که با کفش پاشنه بلند به کوه های وحشی آزربایجان آمده بود، هیچ حادثه تلخی گزارش نشده بود. هیچ احدی به ناموس خانواده دیگری چشم طمع ندوخته بود. درگیری لفظی یا فیزیکی رخ نداده بود.
بر عکس، همه به هم کمک می کردند. در ارتفاعات سخت، دست یاری به هم می دادند. به کمک هم می شتافتند.
همه از این که روح عشق و انسانیت و محبت به همنوع و هموطن، در آن ها بطور هیجانی افزایش یافته بود، در شوق و شعف بودند و بودیم.
گر چه سپاه و پلیس و اطلاعات، خدا خدا می کردند که چند اتفاق از جنس بد اخلاقی، ناموسی، جنگ و نزاع فردی یا دسته جمعی، دست درازی به ناموس دیگران و ... رخ دهد تا آن ها با استناد به چنان مواردی، "حرکت ملی تورکان" آزربایجان را متهم به "فساد"، "بی اخلاقی"، "لااوبالیگری"، "لات بازی" و "..." بکنند و سپس آبروی یک حرکت مردمی و ملی را ببرند.
برای من تجربه بسیار شیرینی بود و حتی باعث شد تا بفهمم که دین بابک را که ما بمناسبت سالروز تولد او در اطراف قلعه اش اجتماع می کردیم، چرا "خرم دین" می نامند؟
من، "خرم دینی" بابک را در آن چند روز، تجربه کرده با جان دل چشیدم.
فهمیدم که بابک، در روش زندگیش، تقسیم داشته ها، عشق ها، محبت ها ، انسانیت، شادی ها، شعف ها، دردها، برابر، برادری و خواهری ها، هموطنی، و ... اصل و اساس رفتار فردی و جمعی او و مردم تورک آزربایجان عصر بابک خرمدین گذاشته بوده است.
فهمیدم و تجربه کردم که بابک و یارانش دینی عجیب و غریب داشته اند که موجب می شده تا آنان در "خرمی" حاصل از رفتار اجتماعی زندگی بکنند. در حالی که مسلمان هم بوده اند و مسلمانان حکومتی، مسلمانی انقلابیونی مانند آنان را به بی دینی و بد دینی و حتی نوعی زندگی اشتراکی (بی ناموشی و اشتراک در زن و اموال) متهم بکنند. اتهامی "ضد اخلاقی" که حکومت ها به مخالفانشان می زده اند و می زنند تا مردم را از پیوستن با چنان حرکتی باز دارند.
این تاریخ ادامه دارد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهارم اپریل 2018
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر