Wednesday, April 4, 2018

جنایت علیه بشریت در الاحواز و خاموشی وجدان انسان ایرانی

عربستان یا اقلیم الاحواز مرکز تحولات بیش از دو ماه اخیر در جغرافیای ایران است. مردم عرب این سرزمین در حدود سه ماه گذشته، در پی حد اقل حقوق انسانی خود، به خیابان ها آمده اند و حقوقشان را طلب می کننداما رسانه های ایرانی این اخبار را پوشش نمی دهند.
دولت ایران، پاسخ درخواست بحق حقوق انسانی عرب ها را به گلوله و زندان می دهد.
احزاب ایرانی همانند دولت شوونیست ایران، جامعه و ملتی به نام "عرب" در ایران را برسمیت نمی شناسند و حتی تمایل دارند تا عرب ها قتل عام شوند تا از شر درخواست های عرب ها برای حقوق انسانیشان خلاص شوند.
اپوزیسیون در تبعید هم مانند احزاب داخل رفتار می کند و همراه رژیم است. در حقیقت، حاکمیت و احزاب داخل ایران یک لبه قیچی و اپوزیسیون خارج از کشو، لبه دیگر قیچی هستند که می خواهند عرب الاحواز را نابود بکنند.
رژیم شوونیست-پانفارسیست ایران، هر روز شهرها و روستاها و حتی جاده های این ملت را بخون می کشد. ایرانی روشنفکر، فعال سیاسی و حقوق بشری، استادان دانشگاه و نویسندگان و روزنامه نگاران ایرانی، این خونریزی های دولتی و شبه دولتی را محکوم نمی کنند.
آنان، عرب ها را به تحمل هر چه بیشتر ظلم و ستم فرا می خوانند تا فارسیستان از منافع بیشتری در وطن عرب ها بهره مند شود.
در الاحواز، هر روز صدها کارگر عرب بیکار می شوند. کارگران عرب، برای سیر کردن شکم اعضای خانواده خودشان به کار نیاز دارند. برای همین، دست به اعتراض های مسالمت آمیز می زنند اما سازمان های مدافع کارگران، صدای این کارگران را نمی شنوند.
رادیوها و تلویزیون های فارسی زبان اخبار جنایت های رژیم و سکوت حمایت آمیز احزاب از دولت در سرکوب عرب ها را سانسور می کنند.
در سکوت رسانه ای حاکم بر ایرانیان، شوونیست های پان ایرانیست های پان فارسیست، فاجعه "سینما رکس آبادان" را دوباره رقم می زنند.
در این روزها، قهوه خانه های سرزمین عرب ها، به رسانه محلی برای مبادله اخبار بدل شده است. شوونیست های ناشناس، این قهوه خانه ها را هدف گرفته اند. درهای آن ها را قفل می کنند و سپس با پاشیدن بنزین، قهوه خانه و افراد جمع شده در آن ها را به آتش می کشند تا بخاطر فریاد حق طلبی شان، در آتش خشم شوونیست ها بسوزند.
همان طور که آتش زدن سینما رکس آبادان جنایت علیه بشریت بود، به آتش کشیدن انسان های زنده در قهوه خانه ها، بجرم "عرب بودن" هم جنایت علیه بشریت است و باید علیه آن اقدام کرد.
اما انسان ایرانی که در باتلاق سحر پروپاگاندای دولتی و باستانگرایی، مسخ و مسحور شده، وجدان و انسانیت را فدای "ایرانیت فارسی" کرده است، خود را به بی خبری می زند و ساکت می ماند و زنده زنده سوزاندن انسان عرب را جنایت نمی داند و با سکوتش، تایید هم می کند.
اما من؛ انصافعلی هدایت، به عنوان یک متفکر و خبرنگار آزاد، این جنایت ها محکوم می کنم. جنیا علیه بشریت در الاحواز را می بینم. می شنوم. نمی توانم لب بدوزم و در کنار رژیم و شوونیست های پانفارسیبست، بایستم و این جنایت علیه بشریت را محکوم نکنم.
می دانم و اعلام می کنم که عرب ها حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خودشان را در سرزمین های خودشان دارند.
اعلام می کنم که نباید عرب ها، بقیمت تامین منافع فارس ها و ایران، مستعمره باشند.
عرب ها حق دارند، درجامعه و حکومتی آزاد، سکولار و دموکراتیک زندگی بکنند و سرزمین خودشان را با استفاده از منابع خودشان آباد سازند.
این حق ملت عرب است که در سرزمین خودشان، بر اساس حقوق، دین، سیستم سیاسی، اقتصادی، اداری، آموزشی و ... خود خواسته یشان زندگی بکنند.
عرب ها حق دارند، همه مقاطع تحصیلی و آموزشی را بزبان مادری خودشان طی کرده، وارد بازار کار شوند.
باید زبان رسمی الاحواز، عربی باشد.
عرب ها حق دارند، در سرزمین خودشان، کار داشته باشند تا زندگی خانوادیشان را تامین کنند. وقتی عرب الاحواز بیکار است، نباید مهاجران فارس، بقیمت بیکاری عرب ها بکار گرفته شوند.
شما ای مردم عرب، تنها نیستید.
من ایمان دارم که مردم تورک ساکن گوشه گوشه جغرافیای ایران، از مبارزات شما حمایت می کنند. من، با همه توان خود در کنار شما هستم و از شما می خواهم تا تسلیم ظلم و ستم ایران و فارس، نشوید.
این وظیفه هر انسان است که با هر امکانی که در دست و توان دارد، در کنار شما ایستاده و از مبارزات بحق و انسانی شما حمایت بکند.
بدانید که مردن برای آزادی، هزار بار بهتر از زیستن در زیر ظلم و ستم فارس های شوونیست است.
زنده باد مردم عرب الاحواز
انصافعلی هدایت
چهارم، اپریل، 2018
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com
001-647-554-0741

No comments:

Post a Comment

میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام

  میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام بو گون چالیشدیم‌؛ میللی دوشونجه‌نی میللی سرمایا، میللیدسرمایادار ین نه اولدوقونو ...