اصرار بر کج فهمی خواست و حقوق ملل در تهران
رورنامه قانون در مطلبی با تیتر شرطی می نویسد: "آموزش با یک زبان مشترک شرط پایداری اقوام مختلف ایرانی" است.
سپس، بخش دوم جمله را چنین می آورد: "برای پایداری گویشها و فرهنگهای قومهای مختلف ایرانی باید سیستم ملی با همان زبان مشترک فارسی حفظ شود."
خانم سهیلا جلودارزاده، نماینده مجلس وعضو کمیسیون اجتماعی- هیچ توجهی به وجود بیش از یکصد و ده (110) کشور با بیش از دو زبان، نمی کند. او عمدا تلاش می کند تا فراموش کند که بسیاری از کشورهای همسایه ایران هم دارای چندین زبان رسمی-اداری هستند.
برای همین هم می گوید: "مردم یک سرزمین مشترک، دارای منافع یکسان و واحد هستند و باید با یک زبان مشترک در مدارس به یادگیری علم و دانش بپردازند."
او، با همین جمله، تلاش می کند تا بین "منافع یکسان" و "واحد" پیوندی بزند و آنگاه آن منافع را به "یک زبانگی" مرتبط بسازد.
سهلا جلودارزاده در ادامه، کج فهمیش از "توسعه" را نشان هم می دهد و می گوید: "باید به جای پرداختن به بحثهای قومیتی و فرهنگی به دنبال راهکارهایی برای این یکپارچگیها باشیم و استعدادهای فرزندان این سرزمین را به مراحل شکوفایی برسانیم."
در حقیقت، خانم جلودارزاده، در همین جملات، نابودی و مرگ فرهنگ ها و زبان های غیر فارسی را، راه حلی برای توسعه ایران می داند.
تفکر او، همان تفکر ضد تورک، ضد عرب، ضد بلوچ و ... بود که رضا پهلوی و پانفارس های اولیه، حمل کرده، کاشتند و در سیاست های خود فعال ساختند. همان سیاست، اکنون هم در سیاست ها و برنامه ریزی های ایران و توسط افرادذی چون جلودارزاده و یونسی اعمال می شود.
این نماینده اصلاح طلب مجلس که رویاهای ضد تورک، ضد عرب و ... اصلاح طلبان را علنی کرده است، تصور می کند که "هر سرزمینی برای توسعه و پیشرفت، نیازمند یک زبان ملی است و منافع مردم در همین اتحاد است که با داشتن یک زبان واحد تامین میشود."
باید از او و پانفارس ها جواب خواست که چرا فقط یک زبان (لابد هم زبان فارسی) شرط توسعه و پیشرفت یک کشور است؟
چرا و به کدامین دلیل، رسمیت یک زبان، عامل اتحاد تعدادی ملل غیر همزبان است؟
چرا باید ملل تورک، عرب، تورکمن و ... فرهنگ، تمدن، زبان، منافع ملی و امنیت ملی خودشان را فدای منافع و امنیت ملی فارس ها و زبان فارسی بکنند؟
آیا دیگر کشورهایی که بیش از دو زبان دارند، توسعه نیافته اند؟
در کره زمین ده ها کشور هست که جمعیت شان کمتر از ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن و حتی قشقایی ها در ایران هستند.
چرا آن ممالک، دارای چندین زبان رسمی هستند؟ آیا آن کشورها سیاست را نمی فهمند؟
آیا آن ملل، منافع ملی خودشان را تشخیص نمی دهند؟
یا ایران کج فهم است؟
آیا آن کشور با جمعیت اندک و تعداد زبان رسمی بیشتر، توسعه نیافته و عقب مانده اند؟
اگر تصور امثال خانم جلودارزاده صحیح است، پس کشورهای چند زبانه اروپایی چطور به توسعه دست یافته اند؟
یا چطور کشورهای شرق آسیا و آسیایی چند زبانه، پیشرفت کرده اند؟
چرا وی و پانفارس ها حاضر نیستند، بپذیرند که حاکمیت مطلق و دیکتاتوری یک قرنی زبان فارسی، هیچ توسعه و پیشرفتی و رفاهی را برای ملل ساکن ایران به ارمغان نیاورده است؟
چرا پانفارس ها نمی خواهند بپذیرند که می توان همه زبان ها در ایران را رسمی و اداری کرد؟
چرا پانفارس ها نمی پذیرند که زبان فارسی قابلیت توسعه فکری و منطقی را از صاحبان و سخنوران آن می گیرد و اذهان را منجمد می کند؟
چرا پانفارس هایی مانند جلودارزاده نمی پذیرند که اگر توسعه و پیشرفت شرط است، برای اتحاد، توسعه و پیشرفت جامعه، باید زبان فارسی حذف شده و به جای آن، زبان عربی، یا انگلیسی، یا تورکی، یا فرانسه یا آلمانی یا ژاپنی و یا ... زبان رسمی و اداری شود تا رشد و توسعه کشور سرعت بگیرد؟
زیرا خود او هم معتقد است که "بنده حتی با آموزش زبان روسی در مدارس نیز مخالف هستم زیرا امروزه زبان دانش در دنیا زبان انگلیسی است."
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و پنجم اپریل 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment