علی یونسی؛ سخنگوی پانفارسیسم در مدیریت سیاسی و دولت
آیا افراط گرایی فارسیسم، انکار حقوق و هستی ملل غیر فارس در ایران نیست؟
چرا ترویج پانفارسیسم، ترویج قومگرایی نیست؟
چرا پانفارسیست ها به "قومگرایی" و "تجزیه طلبی" متهم نمی شوند؟
تهاجم فرهنگی، روانی و پرپاگاندایی (تبلیغاتی) پانفارس ها به حقوق و هویت ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کرد و ... سرعت و گستره افزونتری را می گیرد.
پانفارس ها این بار، در پشت "زورنامه قانون"(!؟) سنگر گرفته و هستی و حقوق ملل غیر فارس را با توپخانه فرهنگی خود نشانه گرفته اند.
این در حالی است که ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... اجازه و حق سخن گفتن از حقوق انسانی خود را ندارند.
این ملل حق داشتن رادیو و تلویزیون و پاسخ گویی به گزافه های پانفارسیست های ضد دوستی، برادری و اتحاد ملل در ایران را ندارند.
این ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... حق ندارند، یک حزب خودی در دفاع از منافع خودی و ملت تورک، عرب، تورکمن، بلوچ، قشقایی، و ... داشته باشند.
هیچ دادگاهی در زیر حاکمیت پانفارسیسم، به شکایات و اعتراضات ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... بر علیه پانفارس هایی که هویت و هستی زبانی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، ادبی، آموزشی، اقتصادی، "امنیتی" و "ملی" ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... را تهدید به مرگ و نابودی می کنند، رسیدگی نمی کند.
پانفارس ها، افسار گسیخته و در حالت سرمستی از این ظفر و پیروزی که در مدیریت سیاست و سیاستمداری ایران و همچنین در رسانه های جمعی و سیستم آموزشی ایران بدست آورده اند، بر علیه ملل غیر فارس، می تازند.
پانفارس های سوار بر اسب قدرت در سیاست-سیاستمداری و مدیریت سازمان ها و نهادهای سیاسی، فرهنگی و رسانه ای در ایران، پاچه هر ملتی را گاز می گیرند تا شاید این ملل، از طریق بذاق دهان پانفارس ها، به بیماری "هاری دگر خواری" مبتلا بشوند.
روزنامه پانفارسیست و ضد حقوق انسانی و ضد ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... قانون در شماره روز (چهارشنبه پنجم اردیبهشت 1397) چهار مطلب علیه ملل غیر فارس و بویژه تورکان در ایران نوشته است.
چرا ترویج پانفارسیسم، ترویج قومگرایی نیست؟
چرا پانفارسیست ها به "قومگرایی" و "تجزیه طلبی" متهم نمی شوند؟
تهاجم فرهنگی، روانی و پرپاگاندایی (تبلیغاتی) پانفارس ها به حقوق و هویت ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کرد و ... سرعت و گستره افزونتری را می گیرد.
پانفارس ها این بار، در پشت "زورنامه قانون"(!؟) سنگر گرفته و هستی و حقوق ملل غیر فارس را با توپخانه فرهنگی خود نشانه گرفته اند.
این در حالی است که ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... اجازه و حق سخن گفتن از حقوق انسانی خود را ندارند.
این ملل حق داشتن رادیو و تلویزیون و پاسخ گویی به گزافه های پانفارسیست های ضد دوستی، برادری و اتحاد ملل در ایران را ندارند.
این ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... حق ندارند، یک حزب خودی در دفاع از منافع خودی و ملت تورک، عرب، تورکمن، بلوچ، قشقایی، و ... داشته باشند.
هیچ دادگاهی در زیر حاکمیت پانفارسیسم، به شکایات و اعتراضات ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... بر علیه پانفارس هایی که هویت و هستی زبانی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، ادبی، آموزشی، اقتصادی، "امنیتی" و "ملی" ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... را تهدید به مرگ و نابودی می کنند، رسیدگی نمی کند.
پانفارس ها، افسار گسیخته و در حالت سرمستی از این ظفر و پیروزی که در مدیریت سیاست و سیاستمداری ایران و همچنین در رسانه های جمعی و سیستم آموزشی ایران بدست آورده اند، بر علیه ملل غیر فارس، می تازند.
پانفارس های سوار بر اسب قدرت در سیاست-سیاستمداری و مدیریت سازمان ها و نهادهای سیاسی، فرهنگی و رسانه ای در ایران، پاچه هر ملتی را گاز می گیرند تا شاید این ملل، از طریق بذاق دهان پانفارس ها، به بیماری "هاری دگر خواری" مبتلا بشوند.
روزنامه پانفارسیست و ضد حقوق انسانی و ضد ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... قانون در شماره روز (چهارشنبه پنجم اردیبهشت 1397) چهار مطلب علیه ملل غیر فارس و بویژه تورکان در ایران نوشته است.
بسیار عجیب است که بخش هایی از "جامعه مدنی" ایران، حقوقدان(!) هستند و دستی در رسانه های عمومی دارند ولی به این اراجیف ضد قانون و ضد حقوق بین المللی که ایران به عنوان یک دولت آن ها را برسمیت شناخته و اجرای آن حقوق را بر عهده گرفته است، اقدامی نمی کنند و مطالبی نمی نویسند.
حقوقدانان، نویسندگان، روشنفکران و فعالان جامعه مدنی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... هم "حق پاسخگویی" به چرندیات پانفارسیسم را ندارند و در صورت پاسخ دهی به آن ها، سیستم مدیریت، سیاستمداران، رسانه ها و سیستم تبلیغاتی پانفارسیسم، آن ها را مورد آماج حملات خود قرار می دهند. مدافعان حقوقی-مدنی ملل غیر فارس را به سکوت مجبور می کنند تا به جامعه ایرانیان القاء بکنند که همه ایرانیان پذیرفته اند که این ملل یا وجود خارجی و حقیقی ندارند و یا قبول کرده اند که دارای حقوق "ملی" نیستند.
از همین رو است که کسی جرات نمی کند تا از مدیران سیاسی، رسانه های جمعی و سیستم آموزشی پانفارسیست پاسخ بخواهد که چرا ملل تورک، عرب، تورکمن، قشقایی، بلوچ، کرد، لر، گیلک، مازنی و ... حق ندارند از حقوق ملی خودشان سخن بگویند و بهره مند باشند؟
علی یونسی با کدام پشتوانه سیاسی، حقوقی و رسانه ای بخود اجازه و حق می دهد که وجود، هویت و هستی ملت تورک را انکار بکند و بر انکارش هم اصرار بورزد؟
آیا امثال علی یونسی "قومگرا" هستند که حقوق ملل دیگر را انکار می کنند؟ یا مللی که خواهان تساوی حقوق ملی خود در چهار چوب ایران یا در خارج از آن چهارچوب، قومگرا هستند؟
آیا امثال علی یونسی برای اتحاد و یکپارچگی ایران خطرناکتر و مضرتر هستند که وجود، هستی، هویت، تاریخ، تمدن و زبان ملل را انکار می کنند یا آنان مللی که ایران، قوم و زبانی به نام "فارسی" را برسمیت می شناسند؟
آیا امثال علی یونسی فاشیست، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، لر، گیلک، مازنی و ... با انکار هویت و حقوق ملل غیر فارس، آنان را تحریک نمی کنند که منکر زبان و هستی قومی به نام "فارس" شده و حتی خواهان تجزیه ایران و رهایی از ستم و ظلم پانفارسیست ها بشوند؟
آیا ترویج "پانفارسیسم"، قومگرایی نیست؟
آیا "انکار ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ..." و انکار حقوق ملی و انسانی این ملل، قومگرایی نیست؟
آیا تمرکز منافع همه ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... در جهت تقویت زبان فارسی و فارس ها، قومگرایی و ترویج قومیتگرایی فارس و فارسی نیست؟
در زورنامه قانون، علی یونسی تیتر اول و اصلی را بمانند چند روز قبل، به افکار ناسیونال-فاشیستی-پانفارسیستی خودش اختصاص داده است.
حقوقدانان، نویسندگان، روشنفکران و فعالان جامعه مدنی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... هم "حق پاسخگویی" به چرندیات پانفارسیسم را ندارند و در صورت پاسخ دهی به آن ها، سیستم مدیریت، سیاستمداران، رسانه ها و سیستم تبلیغاتی پانفارسیسم، آن ها را مورد آماج حملات خود قرار می دهند. مدافعان حقوقی-مدنی ملل غیر فارس را به سکوت مجبور می کنند تا به جامعه ایرانیان القاء بکنند که همه ایرانیان پذیرفته اند که این ملل یا وجود خارجی و حقیقی ندارند و یا قبول کرده اند که دارای حقوق "ملی" نیستند.
از همین رو است که کسی جرات نمی کند تا از مدیران سیاسی، رسانه های جمعی و سیستم آموزشی پانفارسیست پاسخ بخواهد که چرا ملل تورک، عرب، تورکمن، قشقایی، بلوچ، کرد، لر، گیلک، مازنی و ... حق ندارند از حقوق ملی خودشان سخن بگویند و بهره مند باشند؟
علی یونسی با کدام پشتوانه سیاسی، حقوقی و رسانه ای بخود اجازه و حق می دهد که وجود، هویت و هستی ملت تورک را انکار بکند و بر انکارش هم اصرار بورزد؟
آیا امثال علی یونسی "قومگرا" هستند که حقوق ملل دیگر را انکار می کنند؟ یا مللی که خواهان تساوی حقوق ملی خود در چهار چوب ایران یا در خارج از آن چهارچوب، قومگرا هستند؟
آیا امثال علی یونسی برای اتحاد و یکپارچگی ایران خطرناکتر و مضرتر هستند که وجود، هستی، هویت، تاریخ، تمدن و زبان ملل را انکار می کنند یا آنان مللی که ایران، قوم و زبانی به نام "فارسی" را برسمیت می شناسند؟
آیا امثال علی یونسی فاشیست، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، لر، گیلک، مازنی و ... با انکار هویت و حقوق ملل غیر فارس، آنان را تحریک نمی کنند که منکر زبان و هستی قومی به نام "فارس" شده و حتی خواهان تجزیه ایران و رهایی از ستم و ظلم پانفارسیست ها بشوند؟
آیا ترویج "پانفارسیسم"، قومگرایی نیست؟
آیا "انکار ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ..." و انکار حقوق ملی و انسانی این ملل، قومگرایی نیست؟
آیا تمرکز منافع همه ملل تورک، عرب بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... در جهت تقویت زبان فارسی و فارس ها، قومگرایی و ترویج قومیتگرایی فارس و فارسی نیست؟
در زورنامه قانون، علی یونسی تیتر اول و اصلی را بمانند چند روز قبل، به افکار ناسیونال-فاشیستی-پانفارسیستی خودش اختصاص داده است.
علی یونسی، با اشاره غیر مستقیم به استراتژی های ایران، به این زورنامه گفته است: "من در نظام جمهوری اسلامی ایران تازهکار نیستم؛ گرچه مدت پنجسال است که در سِمت دستيار و مشاورت اقوام ریاست جمهوری فعالیت ميكنم اما سالهاي سال است که به مبانی علمی، سیاسی و استراتژیک نظام اشراف دارم."
پس، سخنان او، منعکس کننده سیاست ها و استراتژی های و حتی تاکتیک های دولت (دولت بازوی سیاسی پانفارسیست ها) است و نمی تواند در خارج از این چهارچوبه قرار بگیرد. اگر سیاست ها کلان دولت و سیستم تصمیگیری، در ضدیت با حقوق ملل را مد نظر نداشت، او نمی توانست بر انکار هویت و حقوق این ملل انگشت تاکید بگذارد.
یونسی در فریب فرهیختگان ملل مختلف با بکار بردن الفاظی چون "ایرانی" می کوشد: "ميگویند در ایران یک قوم واحد وجود ندارد، حرف درستی است اما همه اقوام تحت عنوان اقوام ایرانی معرفی ميشوند. در بازخوانی قومی هیچ اکثریت و اقلیتی وجود ندارد وهمه فارغ از زبان محلي، ایرانی هستند. زبانها یا لهجهها تفاوت نژادی ایجاد نميکنند و همه اقوام ایرانی هستند."
در حالی که طبق تعریف رایج در ایران، "زبان فارسی"، اصلی ترین عنصر در تعریف "هویت ایرانی" است.
آیا پان ایرانیست هایی مثل یونسی و دیگر مدیران، سیاستمداران و رسانه های پانفارس می توانند، بگویند که "اقوام" (ملل) باید، همه، فارغ از "زبان ملی" خودشان شده و "ایرانی" باشند ولی نباید "قوم فارس"، فارغ از زبان فارسی باشد. چرا که قوم فارس، ایرانی است؟
وزیر اطلاعات اسبق، می پذیرد که در ایران تحت مدیریت پانفارسیست هایی چون او، همه چیز بر علیه ملل غیر فارس بوده است: "در طول این پنج سال مبارزه برای از میان بردن واگرايي قومي و حس تحقیر، تبعیض و بیعدالتی و افكار مركز گريز، در میان اقوام ایرانی بود. البته قبول داریم که در مناطقی توسعه به قدر کافی نیست."
با این همه، او نگران تعمیق واگرایی قومی، مقابله با فرهنگ تحقیر، تبعیض و بیعدالتی در ایران نیست. نگرانی او، آن است که ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، قشقایی، کرد، لر و ... آن سیاست ها را نتایج رفتار پانفارس ها بدانند و بخواهند با پانفارسیسم مبارزه بکنند. در این صورت، به عقیده یونسی پانفارس، "ظلم بزرگي به ملت و ايران و نظام جمهوري اسلامي" خواهند کرد.
پانفارس ها، هیچ وقت به تلاش های شهید شیخ محمدخیابانی برای استقلال از ایران و تشکیل دولت "آزادیستان" در مقابل کشور ایران، تلاش همه جانبه شهید سیدجعفر پیشه وری" برای استقلال از ایران و شعارهای استقلال طلبانه بخش اعظم مردم آزربایجان در راه استقلال در دوران مخالفت علنی با ولایت فقیه و خمینی به رهبری شهید آیت الله سیدمحمدکاظم شریعتمداری اشاره مستقیم نمی کنند. بلکه همانند یونسی، از "تلاشهاي بیوقفه مردم آذری در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي یا هشت سال جنگ" ایران علیه عراق، سخن می گویند تا بخش اصلی فداکاری های مردم تورک برای بدست آوردن دوباره استقلالشان را انکار بکنند.
او هم مانند همه پانفارس ها، شعارها و خواست های حقوقی، ملی و انسانی تورکان در ایران را ناشنیده گرفته ولی تنها یک شعار "خلیچ عربی" مردم در ورزشگاه تبریز را شنیده است. شاید هم بخاطر مقابله با همان شعار است که هویت، زبان و تاریخ سرزمینی ملت تورک آزربایجان را انکار می کند.
یونسی، تنها، هستی تورکان را انکار نمی کند، بلکه "وجود همه ملل" و از جمله، "وجود و هستی قوم فارس" را هم منکر می شود ولی در ادامه، همه ملل در ایران را "فارس" می نامد: "در ايران قومي به نام فارس وجود ندارد. در ايران زمين فعلي، قومي به نام قوم فارس نداريم. اطلاق واژه فارس به همه است اما زبان فارسي كه با آن به عنوان زبان ملي تكلم مي شود، زبان همه ايرانيان از اقوام مختلف است."
به این ترتیب، ابتدا، هویت و هستی همه ملل در ایران را تکذیب می کند. سپس، به همه ملل لباس فارس می پوشاند. آنگاه، زبان فارسی را به جایگاه زبان "ملی" و سپس، به رتبه "زبان همه ايرانيان از اقوام مختلف" می رساند ولی نمی گوید، چرا زبان تورکی صاحب دارد، زبان لری هم صاحب دارد، زبان عربی هم صاحب دارد، زبان بلوچی هم صاحب دارد، زبان گیلکی و زبان مازنی هم صاحب دارند. صاحبان زبان ها مدعی هستند که در حق زبان آنان ظلم شده و می شود.
زبان فارسی، صاحب ندارد و کسی یا نهادی، مدعی مالکیت بر آن نیست اما همین زبان بی صاحب، از طرف یک نیرویی، بر همه ملل غیر فارس که مدعی زبانی مستقل از زبان فارسی هستند، با زور و جبر تحمیل می شود. پانفارس ها، نمی توانند این شکاف را پر بکنند.
مشاور "اقوام و ادیان" رئیس جمهور ایران، در ادامه، بر یک دروغ دیگر راه می برد تا آلبوم دروغ های رنگارنگ پانفارس ها را تکمیل کند: "هیچ تمایزی به دلیل انتساب به قومی در میان افراد نميبینم."
چرا او نمی تواند ببیند که تورکان، عرب ها، بلوچ ها، تورکمن ها، کردها، لرها، گیلکی ها، مازنی ها و ... تبعیض های آشکاری را می بینند که مناطقشان توسعه نیافته است. زبانشان بطور قانونی قدغن و ممنوع شده است. زبان هایشان، زبان رسمی-اداری در ایران نیستند و تدریس نمی شوند.
با این حال، وی، از "هر فردی که شناسنامه ایرانی دارد، از تمام حقوق شهروندی برخوردار است" سخن می گوید.
آیا حقوق شهروندی مورد اشاره وی، شامل حقوق "جمعی و امنیت ملی" تورکان، عرب ها، تورکمن ها، بلوچ ها، قشقایی ها، لرها، و ... هم می شود؟
چرا این ملل حق تشکیل احزاب سیاسی ندارند؟
چرا این ملل حق تاسیس بانک ملی خودشان را ندارند؟
چرا این ملل دارای رادیو و تلویزیون های بیست و چهار (24) ساعته و روزنامه های سراسری روزانه، در ایران نیستند؟
چرا بیکاری در میان این ملل، بیش از مرکز، عمیق تر می شود؟
چرا نیروی کار و تحصیل کرده این ملل، مجبو به کوچ به نواحی فارس هستند؟
چرا صنایع تولیدی و یا صنایع تبدیلی، در سرزمین های ملل غیر فارس متمرکز نشده است؟
چرا آب سرزمین ملل غیر فارس، به فارسیستان منحرف می شود تا صنایع آب بر فارس ها بتوانند فعال مانده و نیروی کار ارزان ملل دیگر را جذب بکنند؟
چرا در فرهنگ، تاریخ، ادبیات، موسیقی، هنر، معماری و ... ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ و ... سرمایه گذاری نمی شود؟
چرا ...
آیا این حقوق و خواست های ملی ملل غیر فارس، جزو حقوق شهروندی محسوب نمی شوند؟
رئیسی در ادامه، میخ آخر پانفارسیسم را می کوبد و فعالان ملی ملل تورک، عرب، بلوچ، قشقایی، تورکمن، لر، کرد و ... را تهدید می کند: "هر نوع ترویج قومگرایی خیانت به امنیت ملی ایران و حرکتکردن در جهت منافع دشمنان از جمله رژیم صهیونستی و آمریکاست."
آیا هر نوع ترویچ پانفارسیم و تاکید بر رسمیت یافتن زبان فارسی در ایران هم مساوی با "حرکت کردن در جهت منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا" است؟
رژیم با پانفارس ها چه معامله ای خواهد کرد؟ آیا رفتار حاکمیت با پانفارس ها همانند رفتار آن با فعالان ملی-مدنی ملل غیر فارس خواهد بود؟ یا بر طبل تبعیض، بیش از گذشته خواهند زد؟
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و پنجم اپریل 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment