Monday, September 24, 2018

چطور می توان انسداد راه های حقوقی و سیاسی در ایران را شکست؟

همان طور که در عکس مشاهده می فرمایید، از اول مهر 1397، حدود 14 میلیون کودک و نوجوان در ایران مجبور خواهند بود تا برای یادگرفتن زبان فارسی و زبان استعمار راهی مدارس بشوند.
بنا براین، چند سوال حیاتی قابل طرح هستند که باید به آن ها پاسخ اده بشود.
آیا ایرانیان و روشنفکران ایرانی، آنقدر رشد کرده اند که برای جلوگیری از گسترش خشونت بر علیه مردمان فارس زبان در داخل ایران، حقوق زبانی، سیاسی، اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و ... ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... را برسمیت شناخته و همراه با این ملل بر رسمی شدن زبان های آنان و تعیین حق سرنوشت آن ملل تاکید بکنند؟
Image may contain: text
آیا روشنفکران ایرانی و توده های مردمی احساساتی شده و با تروریسم دولتی همراه خواهند شد تا برای نابود کردن هویت و حقوق این ملل تحت ستم های مضاعف همه جانبه، تبلیغ کرده و مظلوم نمایی خواهند کرد؟
آیا عدم حمایت از حقوق و خواست ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، قشقایی، کرد و ... از طرف مردمان و روشنفکران فارس، باعث گسترش روز افزون جنگ و خونریزی مسلحانه در داخل مرزهای ایران نخواهد شد؟
آیا همراهی مردم و روشنفکر پانفارس و پان ایرانیست با ظلم ها و ستم های برنامه ریزی شده بر علیه ملل تحت ستم مضاعف، باعث رشد گرایش به راهکارها و راه حل های مسلحانه نخواهد شد؟
آیا انکار حقوق ملل تحت ستم مضاعف در ایران، راهی جز خشونت و خونریزی در مقابل خشونت، زندان، اعدام، ترور دولتی، در پیش پای این ملل تحت ستم می گذارد؟
آیا فدرالیست های این ملل، سازمان ها و افرادی که بر حق تعیین سرنوشت این ملل تاکید می کنند، تنها و آخرین شانس ایران و پان ایرانیست ها برای مذاکره و حل مسایل میان پانفارسیسم و ملل تحت ستم مضاعف، آن هم به سود این ملل در مقابل یک قرن استعمار این ملل، نیستند؟
آیا دگماتیسم پانفارسیست ها و پان ایرانیست ها برای مسدود نگهداشتن را های مذاکره سیاسی و حل بحران های میان ملل تحت ستم مضاعف و پان ایرانیست ها، جز به جنگ و خونریزی در میان ملل ایران ختم خواهد شد؟
اگر ملل تحت ستم مضاعف نتوانند به حقوق ملی، دموکراسی، آزادی و برابری صد در صدی با فارس ها در ایران برسند (همان طور که تا کنون بوده است)، آیا راهی جز بدست گرفتن سلاح، در پیش رو خواهند داشت؟
آیا یک قرن صبر، سکوت، تلاش مدنی، درخواست و التماس این ملل به پان ایرانیسم و پانفارسیسم برای بهره مندی از حقوق ملی برابر با فارس زبان ها در ایران کنونی، زمان کافی برای توقف ظلم بر این ملل نبوده است و آیا باید از این ملل بخواهیم که باز هم بر تداوم ظلم و ستم پانفارسیسم و پان ایرانیسم بر این ملل صبر پیشه بکنند تا شاید پانفارسیسم بر سر عقل آمده و قدرت انحصاریش را با این ملل تقسیم بکند؟ چنین امیدی، تا چه حدی در تاریکی آینده، قابل تصور است؟
چرا به جای محکوم کردن ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... پانفارسیسم و پان ایرانیسم تقدیس شده در ابران را محکوم نمی کنیم که چرا با تساوی حقوقی صد در صدی خود با این ملل مخالفت می کند؟
ایران و مرزهای آن، برای پانفارسیسم و پان ایرانیسم چقدر مهم است؟ چرا پانفارسبسم و پان ایرانیسم همه منابع و منافع حکومت، سیاست، آموزش، اقتصاد، و ... را بطور انحصاری در اختیارشان گرفته اند و نمی خواهند آن ها را با این ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، و ... در ایران سهیم شوند؟
اگر فارس زبان ها مانند ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و ... از همه حقوق اجتماعی و جمعی محروم بودند و زبان، هویت، تاریخ، اقتصاد و سرزمین هایشان مستعمره ملت دیگری بود، کدام راه را در مقابل استعمارگر انتخاب می کردند: تداوم تسلیم و مستعمرگی یا عصیان مسلحانه و جنگ برای آزادی و دموکراسی و بهره مندی از حقوق بشر؟
آیا می توان جنگ برای حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و استقلال از استعمار را با تروریسم و تروریسم دولتی ایران در یک کفه ترازو قرار داد و مبارزه برای حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و استقلال را "تروریسم" نامید؟
انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
24 سپتامبر 2018
hedayat222@yahoo.com

No comments:

Post a Comment

چند سوال از خانم شیرین عبادی و نقد یک سند منسوب به دوره ناصرالدین شاه قاجا

  چند سوال از خانم شیرین عبادی  و  نقد یک سند منسوب به دوره ناصرالدین شاه قاجا بو گونکو دانیشیقدا بیر نئچه قونون اوستونده دایاندیم. بیر یاند...