Thursday, September 20, 2018

مدرسه؛ نهادی برای باز تولید استبداد و دیکتاتوری و هموار سازی راه تجزیه ایران

مقدمه ای برای ورود به "دیالوگ" روز شنبه (22 سپتامبر 2018) در گوناز تی وی

در یک نگاه، مدرسه، یعنی محل تحصیل، نهادی برای زدودن جهل و جهالت، کاشتن تخم پیشرفت فردی و اجتماعی، جایگاهی برای آزادی و آزاد اندیشی، شناخت عمیق خود و جهان، شورش علیه تقلید و قوانین و رسوم ارثی-تاریخی، تلاش برای تغییر جهان، نگاهی متفاوت به حیات، امکانات و محلی برای رنسانس و بیداری.Image may contain: textدر نگاه دیگر، مدرسه یعنی کشتن توانایی های فردی و اجتماعی افراد، یک کاسه و یک رنگ کردن تنوع جمعیتی،  دینی و ادارکی، دولتی و حکومتی (کارخانه ای) کردن فهم و شعور، تربیت همه مردان و زنان آینده جامعه برای تامین حداکثر منافع حاکمیت و سرمایه داران حکومتی، قابل قبول و عقلانی کردن بردگی، کشتن حقوق انسان ها.
مدرسه، یعنی محلی برای قابل پذیرش کردن استعمار و مستعمرگی، محلی برای حق و دینی جلوه دادن استبداد، تحمیل زبان، دین، تاریخ و نوع نگاه قوم حاکم بر ملل محکوم و مغلوب، مدرسه، جایی برای نابود کردن زبان، تاریخ، فهم و شعور ملت ها، مدرسه، یعنی، تحمیل آرام و تدریجی دیکتاتوری و استبداد زبانی و فکری، مدرسه، یعنی، پرورش مانقورد و از خود بیگانه، مدرسه یعنی ساختمانی برای پرورش مقلد بدون فکر و توان فکر ورزی.

مدرسه، شکنجه گاهی برای تحمیل زبان فارسی، زدودن زبان های مادری دیگر، تحریف تاریخ، مدرسه، یعنی، بنایی برای سلب حق و حقوق انسانی و آزادی و آزادگی فردی و جمعی، پرورس افراد گوسفند و خوشحال از اسارت خود.

مدرسه و آموزش اجباری دولتی، یعنی، محلی برای از بین بردن حق و حقوق افراد و خانواده ها در تعلیم و تربیت فرزندانشان بر اساس استعداد و خواست و حقوق والدین و انتقال آن حقوق به عهده دولت. 

مدرسه در ایران، کدامیک از مفاهیم بالا را نمایندگی می کند؟

آیا مدرسه در ایران نهادی دموکراتیک و آزاد هست و انسان آزاد و دموکرات تربیت می کند؟

علایم و نشانه های مدرسه دموکراتیک و آزاد چیست؟

مدرسه در ایران، دین، جهان بینی و آرزوهای کدام ملت را نمایندگی و ترویج می کند و با حقوق، دین، جهان بینی و آرزوهای کدام ملل دشمنی می ورزد؟

چرا تمامی امکانات مادی و معنوی همه ملل در ایران، صرف آموزش زبان یک قوم، آن هم قوم حاکم فارس در مدارس ایران می شود؟

چرا آموزش زبان های تورکی، عربی، بلوچی، تورکمنی، و ... غیر قانونی و خط قرمز قوم حاکم است؟

آیا افراد، احزاب و جریان هایی که مخالف آموزش و رسمی شدن زبان های غیر فارسی در ایران هستند را می توان دیکتاتور، مستبد، ضد حقوق انسان ها و ضد قوانین بین المللی نامید؟

آیا عدم آموزش زبان های مادری به معنی دیکتاتوری و استبداد زبانی نیست؟

آیا عدم آموزش زبان های تورکی، تورکمنی، عربی، بلوچی و ... در ایران نشان نمی دهد که قوم حاکم، این ملل و زبان های آنان را ایرانی نمی داند بلکه پانفارس های حاکم، آن زبان ها را دشمن زبان فارسی می دانند و برای نابودی آن زبان ها و صاحبان آن ها در ایران و منطقه، حداکثر تلاش های خودش را می کند؟

با دشمنی که برای نابودی همه زبان های غیر فارسی در ایران، همه امکانات و توانائی هایش را بسیج کرده است، چه باید کرد؟

آیا این شعارهای رهبران قوم حاکم فارس که "ایران برای همه ایرانیان" و "ایران ملک مشاع همه اقوام ایرانی است" و "ایران یک سرزمین موزائیکی رنگارنگ با زبان ها و اقوام متفاوت است" را می توان باور کرد؟

بر فرض این که ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ و ... ملل مهاجر به این منطقه هستند و در کمتر از یک صد سال قبل به سرزمین ها کوچیده اند، و باز هم بر فرض این که زبان پدران این ملل مهاجر، فارسی بوده و این نسل، زبانی کنونیشان را به جای زبان فارسی انتخاب کرده اند، و باز هم فرض بگیریم که فارس ها قومی مهاجم و مهاجر نیستند که می دانیم با خونریزی و قتل عام، این سرزمین ها را اشغال کرده اند و فرض بگیریم که از اول زبان فارس ها هم فارسی تهرانی بوده است، آیا با وجود همه این فرض ها، قوم فارس حق دارد، دیگر ملل را از حقوق انسانی خود محروم سازد؟ آیا مهاجر بودن این ملل موجب می شود که این ملل، حق نداشته باشند تا در سرزمینی که زندگی می کنند، زبانشان رسمی و زبان اداری، آموزشی و درآمدزایشان باشد؟ آیا مهاجر بودن و تغییر دادن زبان، فارس زبان ها را محق می کند که برای نابودی زبان آنان همه توان و امکاناتش را بسیج بکند؟

آیا آن کس، جمعیت، قوم، نهاد و حکومتی یا فکری که این ملل را مهاجر می داند و اجازه نمی دهد که زبان این ملل هم مانند زبان قوم حاکم (فارسی) رسمی بشود، تخم دشمنی در میان این ملل نمی کارد؟

آیا استبداد و دیکتاتوری زبان فارسی، راه تجزیه ایران را به روی مللی که حق و حقوقشان ضایع می شود، باز نمی کند؟ آیا این ملل حق ندارند در مقابل دیکتاتوری زبان فارسی قیام کرده و بر تسلط زبان فارسی و قوم حاکم پایان بدهند؟

یکصد سال آموزس اجباری و تحمیلی زبان فارسی در مدارس ایران، کدام نتایج توسعه ای را، بخصوص برای ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ . ... به بار آورده است؟

آیا تحمیل زبان فارسی در مدارس و ادارات به همه ملل در ایران، موجب نزدیکی ملل غیر فارس با فارس ها شده است یا باعث عمیق تر و گسترده تر شدن شکاف میان ملل در ایران شده است؟

چطور می توان به نفرت و دشمنی ملل در ایران که یکی از ریشه های آن، دشمنی فارسیسم با زبان های دیگر است، پایان داد؟

آیا آموزش و رسمیت زبان های مادری هزینه بسیار زیادی را به سیستم مالیاتی کشور تحمیل می کند؟

تحمل هزینه های مالی-مادی آموزش و رسمیت همه زبان های مادری، بیشتر منافع بلند مدت همه ملل در ایران را تامین می کند یا مخالفت و دشمنی با آن زبان ها و تلاش برای حذف همه زبان های مادری منافع بیشتر و دراز مدت را تامین می کند؟

موضوع برنامه امشب "دیالوگ" عبارت است از: مدرسه؛ نهادی برای باز تولید استبداد و دیکتاتوری و هموار سازی راه تجزیه ایران

 من؛ انصافعلی هدایت، به همراه چند مهمان، به بررسی این مسایل خواهیم پرداخت.

انصافعلی هدایت
بیستم (20) سپتامبر 2018
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com

No comments:

Post a Comment

چند سوال از خانم شیرین عبادی و نقد یک سند منسوب به دوره ناصرالدین شاه قاجا

  چند سوال از خانم شیرین عبادی  و  نقد یک سند منسوب به دوره ناصرالدین شاه قاجا بو گونکو دانیشیقدا بیر نئچه قونون اوستونده دایاندیم. بیر یاند...