چرا به جلادان خود عشق میورزیم؟
چرا به جلادان خود عشق میورزیم؟
نوشت: ... مداحان جلاد فرزندان ملل، با بودجههای پیدا و پنهان میلیاردی، برای همین جوانان نوحه می خوانند و برایشان دعا می کنند. متاسفانه، جوانان هم قاتلان خودشان را واسطه دفع بلا و خطر قرار میدهند و بر سر و صورت خود می زنند. آیا تراژدی تلختر از این شراغ دارید؟
نوشتم:
اولا، خلایق، هر چه لایق. و همه چیزمان، با همه چیزمان جور است.
یعنی سیستم در ایران، اگر هم معیوب باشد، که معیوب است، ولی کار میکند.
نیروهایی که بیدار شدهاند و بر علیه سیستم عمل میکنند، در لابلای چرخ و دندانههای سیستم تخریب شده، حذف می شوند.
این حذف شدنها به اشکال زیر دیده میشوند:
شورشیان ضد سیستم را زندانی میکنند.
آنها را مجبور به فرار و پناهندگی به غربت میکنند.
آنها را مجبور به کوچ و ترک وطن میکنند.
آنها را از بطن جامعه و میدان اجتماعی دور میسازند.
کارشان و درآمدشان را از بین میبرند.
و ... بدین وسیله، اجتماع و افراد، از تماس با روشنفکران واقعی محروم می شوند.
در نتیجه، جوامع و ملل در سلطه تمام و کمال سیستم می مانند.
سیستم هم با آگاهی از غیبت اجباری روشنفکران بیدار شده، چندین مکانیسم را بطور همزمان بکار می گیرد تا ذهن جامعه و ملل را شکل داده، رفتار و عکس العملهای افراد و ملل را کنترل بکند:
۱. سیستم برای کنترل رفتار و اذهان ملل و برای ایجاد ترس و تحمیل تسلیم صددرصدی به آنها، از نیروهای نظامی-امنیتی و شبهه نظامی در جهت سرکوب مخالفان استفاده میکند.
۲. سیستم، از قوه قضائیه و محاکم، به عنوان ابزار ایجاد ترس و رعب در جوامع و ملل استفاده میکند.
سیستم از دادگاهها برای محاکمه مخالفان و افرادی که در شک افتادهاند بهره می برد.
دادگاهها با صدور احکام ترسناک، بر ضد کسانی که بیدار شده اند و با سیستم مخالفت کرده و عیوب آن را آشکار می کنند، بر تحکیم قدرت سیستم و نفوذ اوامر آن در اجتماع و ملل میفزایند.
۳. سیستم، رسانه های جمعی متعددی در اختیار دارد که آن رسانهها، با تبلیع سیستیماتیک اخبار خشنی که توسط دستگاههای مختلف سیستم تولید می شوند، و نشان دادن چهره بسیار سرکوبگر و بیرحم از سیستم، بر ترس افراد و ملل از سیستم می افزایند.
وقتی این ترس در افراد و جوامع درونی بشود، افراد و جوانع، خودشان، خودشان را در درونشان و در ذهنشان سرکوب میکنند تا دچار چنان خشونت و سرکوبی نشوند.
یعنی بدون مقاومت در برابر سیستم، به تسلیم وادار میشوند.
۴. سیستم با افتخار و با داد و فریاد زیاد، زندانهای بسیار زیاد و بزرگتری میسازد تا برای مهار مخالفان و قشر خاکستری جوامع، محلی برای زیست ایزوله شده آنها داشته باشد تا بتواند رابطه مستقیم افراد و ملل با روشنفکران واقعی را قطع بکند.
در حقیقت، زندانها، محلی برای مجازات قانون شکنان نیستند، بلکه قرنطینه ای است تا بیدار شدگان را از بدنه جامعه دور بکنند تا "آگاهی"، به همه جامعه سرایت نکند.
۵. سیستم تا میتواند، به استخدام افراد بیشتر در درون خود دست میزند تا بتواند آنها را در داخل سیستم هضم، و به دوام سیستم متعهد و فداکار بکند.
در نتیجه استخدام افراد، نه تنها خود آنها که افراد منتسب به آنها و خانوادههایشان هم مجبور به دفاع از سیستمی می شوند که اکنون، خودشان به دندانههای خرد کننده آن سیستم بدل شده اند.
۶. سیستم ایدئولوژیهای رنگارنگ و حتی متضادی را تولید کرده و به جامعه تزریق و تحمیل میکند.
سیستم آن ایدئولوژیهای متنوع و در ظاهر متضاد را نه تنها از طریق رسانههای رنگارنگ و سرگرمیها، بلکه از طریق آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم، هم به ذهن افراد و هم به ذهن اجتماعات و ملل تزریق میکند.
بدین وسیله، سیستم همه را سرگرم ایدئولوژیهای خود ساختهاش میسازد تا در سایه این سرگرمیها و نزاعهای ساختگی که سیستم آنها را ساخته و به آنها دامن میزند، تداوم حیات خود سیستم را تظمین بکند.
۷. سیستم، ملل و جوامع را به گروهها و اقشار مخنلف، گروههای مورد قبول و غیر قابل قبول، دارای رفتارهای بهنجار و نابهنجار و ... تجزیه کرده، رفتار و عکس العملهای آنها با همدیگر را هم مهندسی میکند.
سیستم میتواند بسادگی و در راستای منافع و اراده خود، هر بخش تجزیه شده و تبدیل شده به دشمن را در مقابل بخشهای دیگر قرار بدهد.
حتی میتواند بخشهایی را به نیابت از خود، به جنگ با دیگران سوق بدهد.
سیستم به این وسیله، آن اجتماع و ملت واحد را نه تنها از درون تجزیه کرده است، بلکه آنها را به مخالفان و دشمن همدیگر هم بدل کرده است.
در این مرحله، آن گروهها و دستههای تجزیه شده از هم، نسبت به سرنوشت همدیگر در مقابل سیستم بیتفاوت میشوند.
حتی از این که سیستم، رقیب یا دشمن آنها را سرکوب بکند، خشنود هم میشوند.
با این سیاست، سیستم از انباشت نیروهای آنها و "سینرجی"یشان در مقابله با سیستم جلوگیری میکند و یا از شدت اعتراضهای احتمالی و خطرناک آنها میکاهد.
۸. سیستم، سرزمینهای ملل را به قطعات کوچکتر تقسیم کرده، از آنها "وطن زدایی" میکند تا حس هموطنی و همشهریگری را در میان یک ملت واحد از میان برده و نوعی از پوچی فردگرای بدون احساس هموطنی و همشهری را به آنها تحمیل بکند.
سیستم می خواهد تا آن ملت از هم گسیخته و تجزیه شده به اتمهای انسانی نتوانند در زیر یک نام و زیر سایه یک وطن تجمیع شده، رفتاری بر ضد سیستم را شکل بدهند.
۹. سیستم در بین ملل پیرامون و تحت سلطه خود، دشمنیهای کاذبی را ایجاد و به همه طرفها تحمیل میکند.
در حقیقت، سیستم برای منحرف کردن پتانسیلهای اعتراضی و دشمنی ملل پیرامون نسبت به خود، در بین ملل و سرزمینهای همسایه، تخمهای کینه و دشمنی می کارد. این سیاستها، در میان مدت و در دراز مدت، به سود سیستم و به زیان ملل همسایه نتیجه خواهند داد.
در نتیجه دشمنیهای ساختگی و مهندسی شده توسط سیستم حاکم، نیروهای این ملل همسایه، به جای همکاری با هم و تضعیف سیستم حاکم و استعماری، به نزاع و جنگ با هم خواهند اندیشید و برای جنگ با هم مسلح خواهند شد.
این سیاست دشمن سازی ساختگی ملل نسبت به هم، به سیستم مجال خواهد داد تا رفتار و اندیشههای همه آنطرفها را مدیریت بکند. حتی ممکن است که سیستم، به عنوان ناجی و قهرمان ملی این ملل هم دیده و پذیرفته بشود.
۱۰. یکی از فعالیتهای بسیار مهم سیستم، تهیه و تولید انواع و اقسام کتابهای سرگرمی و آموزشی است.
مجموعه کتابهای منتشر شده، در زیر نظارت مستقیم سیستم، در جهت تکمیل کارکرد نهادیهای نهگانه قبلی و شستشوی مغزی-آموزشی توسط سیستم است.
سیستم با مجموعه کتاب ها، عموم کسانی را که در خارج از سیستم، یا در بخش خاکستری و ناشناخته سیستم قرار دارند، هدف گرفته است تا اذهان، رفتار و عکس العملهای آنها را شکل داده و تحت کنترل دربیاورد
۱۱. یکی از راهکارهای کانالیزه کردن افراد، جوامع و ملل، تولید گروههای مراجع توسط سیستم اجتماعی است.
سیستم به وجود مراجعی نیاز دارد که آن را در نزد گروهها و اقشاری از جوامع و ملل توجیه کرده و علمی، حقوق، دینی، و ... نشان بدهند.
لذا سیستم، به تولید مراجعی چون: فیلسوفان سیستم، پرفسورهای سیستم، نظریه پردازان سیستم، آیتاللههای سیستم، روحانیان سیستم، مداحان سیستم، سوپاپ اطمینانهای سیستم، اساتید دانشگاهی سیستم، اپوزیسیون تحت مدیریت سیستم، خود منتقدان سیستم، افشاگران سیستم، روزنامهنگاران سیستم، و ... دست میزند.
تا از آنها در جهت ساخت و تغییر افکار عمومی، بازی با خواستها، نیازها و اراده عموم جوامع و ملل و حتی بازی با اراده مخالفان و کنترل رفتار و اذهان آنها استفاده بکند.
۱۲. سیستم به تولید ملاها، دینداران پولکی و رانتخوار دست میزند تا از وجود و نفوذ آنها در راستای تحمیق مذهبی-دینی انسانها، جوامع و ملل و همچنین در جهت شستشوی مغزی-آموزشی و دینی دستهها و طبقات اجتماعی که احتمالا در زیر سلطه سیستم شستشوی مغزی-آموزشی سیستماتیک قرار ندارند، بهره ببرد.
۱۳. این سیستم، تنها به تولیدات درونی خود اکتفا نمیکند، بلکه در جهت خرید قلم، زبان و فکر نویسندگان و اندیشمندان درجه چندم از دنیای غرب هم اقدام میکند.
سیستم با خریدن افرادی از ملل و زبانهای دیگر و استفاده از آنها در سمینارها، تفسیر اخبار و تولیدات نوشتاری و شبه علمی، به تکمیل سیستم شستشوی مغزی-آموزشی داخلی، توسط بازوی خارجی می پردازد.
چرا که غربی و "خارجی بودن"، در اذهان اغلب افراد تحقیر شده و خود حقیر پندار، در حکم مراجع بین المللی هست.
اگر آن افراد خارجی دارای تیتر دانشگاهی هم باشند، باعث تلسم و مسحور شدن افرادی میشود که غرب را منشاء همه چیز و جامعه و ملت خودشان را عقب مانده فکری فرض می کنند.
سیستم می تواند از طریق این مزدوران خارجی هم بر مشروعیت خود در نزد آن گروههایی که مسحور و مغلوب خارجیها هستند، بیفزاید.
با احترام
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment