آنچه را که من از زن مورد نظرم می خواهم یا از آن ها متنفرم

 آنچه را که من از زن مورد نظرم می خواهم یا از آن ها متنفرم 



من به دنبال زنی با ویژگی های زیر هستم: 


1. صداقت داشته و از کوچکترین دروغ خودداری بکند. دروغ، اعتماد را از بین می برد و انسان ها را از هم جدا می کند.


2. وفادار بوده و تمامی توجه و اعمالش برای شریک زندگیش متمرکز بشود. وفاداری تنها در رابطه جنسی و عدم رابطه سکسی با دیگران خلاصه نمی شود. بلکه انسان ها جان خود را به دیگری امانت می دهند. وفاداری، تعهد به امانت و عهد و وفا است.

 

3. دوستی، بسیار مهم و اساس و پایه زندگی دو شریک در یک عمر و زندگی است. 

به عقیده من، زن و شوهری (ازدواج) رسمی و قانونی، بعد از مدت اندکی، آن دو را از هم خسته و دلزده میکند. 

زن و شوهران رسمی، بعد از مدتی، در رابطه روانی و جسمی نسبت به هم، به کارمندانی با وظایف اداری و معین و بدون روح بدل می شوند. هر کسی بدون توجه به نیازهای عاطفی شریکش، به خواسته های دیگری ناخواسته و از سر اجبار تن می دهد.


4. باید هر دو طرف رابطه، نسبت به هم دارای درک متقابل بوده و در اغلب اوقات، خودش را به جای شریک زندگیش بگذارد تا او، احساسات و امکانات او را بهتر درک کرده، خود و امکاناتش را با او وفق بدهد.


5. داشتن یک یا چند سکس با کیفیت و عالی (روح ها و جسم ها به هم بسته گره بخورند و باز نشوند) در هر روز، برای بهتر زیستن و دل بستن آن ها به هم ضروری است.


6. برای این که چشم و دل هر دو طرف از دیگران به خودشان برگشته و متمرکز روح و جسم خودشان باشد، باید به هنگام تنهایی، نسبت به هم مانند فاحشه رفتار بکنند.


7. بوسیدن اندام های همدیگر و نوازش یکدیگر، آن هم در هر فرصت و تا حد امکان یک ضرورت است. نباید از بوسیدن و لمس همدیگر احساس خستگی بکنند.


8. اگر احساس خستگی کردند، بدون نیاز به خیانت، باید رک و راست، مسئله را با طرف مقابل در میان گذاشته و برای حل آن، با هم همکاری و همدلی بکنند. اگر مسئله حل نشد، در کمال احترام و دوستی از هم جدا بشوند.


 9. آن ها باید، تا حد امکان و در حد توان، فعالیت های جسمی و روحی مشترکی داشته باشند. یکی از آن فعالیت های جسمانی و روحانی؛ قدم زدن و راه رفتن با هم و در کنار هم است. آن ها باید در حالی که دستان هم را گرفته اند و با هم با احساس و آرامش گفتگو و صحبت می کنند، پیاده روی یا فعالیت بکنند. 


10. باید در هر کار و فعالیت مالی، تا حد ممکن، هر دو طرف شراکت داشته باشند. تا هر دو، به یک میزان انرژی، توان روحی و جسمی از دست داده یا یا بدست بیاورند. شراکت مالی مهم است. یکی نباید بانک دیگری باشد. یعنی هیچکدام، برده و نوکر دیگری نیست. آن ها دوستان همدیگر هستند.


11. هزینه های مالی زندگی نباید بر دوش یک طرف باشد. باید هزینه های زندگی (در صورت وجود مکان)، در بین آن دو تقسیم بشود.


12.باید نسبت به همدیگر، (بیش از دیگران) توجه و التفات نشان بدهند. باید نقطه تمرکز آن ها، افزایش احترام و عشق به هم دیگر باشد. 

اگر وجود دیگران به مانعی برای این ارتباط بدل شود، باید با دیگران رابطه و دوستی را قطع کرد. باید هر دو طرف این معادله، بیشتر از اعضای خانواده و دوستان، به هم احترام بگذارند. یعنی باید همیشه و در هر حال، به یکدیگر احترام بگذارند، مخصوصاً زمانی که دیگران آنها را می بینند.


13. باید به خانواده، کشور، تاریخ، فرهنگ، مذهب، اعتقادات و نوع فرهنگ خوراکی، زیستی، زبان، لهجه، پوشش، آرایش و ... یکدیگر احترام بگذارند و از شوخی با آن ها یا تحقیر آن ها پرهیز بکنند. باید از هر نوع تلاش برای تغییر آن ها یا شخصیت فرد مقابل به شخصیت مورد نظر خود خودداری بکنند.

 14. از موی سر تا ناخن پای آن  دو، نباید بوی زننده بدهد. برای رفع بوی زننده و آزار دهنده طرف مقابل، باید اقدام جدی کرد.

 

15. باید سیگار نکشند و دودی نباشند. هر نوع سیگار و دود، نه تنها برای رابطه و زندگی آن ها (در حال و یا آینده) مشکل ایجاد خواهد کرد، بلکه باعث تحمیل هزینه های مالی و روانی زیادی به رابطه آن دو خواهد شد. گر چه کتمان می شود، ولی مصرف سیگار یکی از عوامل اصلی بهم خوردن رابطه هاست.


16. باید از مصرف هر نوع مواد مخدر و هر نوع داروی روانگردان دوری بکنند. مصرف آن ها، نشانگر وجود حداقل یک مسئله روحی روانی حل نشده در گذشته است که می خواهد خودش را به این زندگی تحمیل کرده و این رابطه را از درون نابود بکند.


17. باید هر دو طرف، پرشور و احساس باشند. وقتی با هم و تنها هستند، نباید احساسات عاشقانه و مثبت خود را کنترل کرده، یا سرکوب بکنند. نشان دادن احساسات مثبت، نشانه ضعف انسانی در مقابل دیگری نیست. بروز احساسات انسانی، نشانه اعتماد به هم، همکاری با هم،  درک همدیگر، و عشق نسبت به هم است.

 در عین حال، نباید اغلب احساسات را با غریبه ها و دیگران به اشتراک گذاشت. چرا که موجب سوء استفاده از طرف آن دیگران می شود. ولی در خانه و در میان دو عاشق، سو استفاده از آن احساسات، نه تنها معنی و مفهوم منفی ندارد، بلکه عین رابطه انسانی و عاشقانه است.


18. باید در رابطه انسانی خیلی صبور بود. باید درک رفتار و گفتار طرف مقابل را به آینده موکول کرد و فوری و با شتاب، طرف مقابل را بر اساس تصورات ذهنی، تجربه ها، فرهنگ، دین و … خود یا دیگرانی که می شناسیم، قضاوت نکرده و او را به صندلی اتهام و متهم  ننشاند.


19. باید به طرف مقابل فرصت آرامش روانی داد و اگر سوالی در رابطه با رفتار و گفتار او در ذهن ایجاد شده را بدون حمله، اتهام، تعلیل و تحلیل، با او در میان گذاشته و برای حل مشکل (اگر مشکل و مسئله ای بوده باشد)، آن هم با حسن نیت، دست یاری دراز بکنیم.


19. باید هیچ کدام از دو طرف یک رابطه، اهل قضاوت و محاکمه طرف مقابل نباشند. نباید خود را محق و فرد مقابل را ناحق دانست. چرا که اعمال و رفتار انسان ها تنها با یک عامل (رفتار و فکر خود آن شخص) مرتبط نیست. 

در اجتماع انسانی، میلیون ها فاکتور و عامل موتبط و تاثیرگذار در فکر و رفتار هر فرد وجود دارند که در خارج از توان کنترل طرف مقابل هم نیستند.


20. باید هر دو طرف بدانند که هر انسانی، دیگران را بر اساس ذهن خود، تجربه های خود در گذشته، تجربه های دیگرانی که او می شناسد و مثال هایی که از زبان دیگران شنیده، قضاوت، متهم و محاکمه کرده، بر اساس همان ها هم به مجازات دیگری و در عین حال، به مجازات خود هم اقدام می کند.


در حالی که باید متوجه بود که خاستگاه فکری و رفتاری هر فرد انسانی، از نظر خانوادگی، طبقاتی، اجتماعی، آموزشی، تحصیلی، تخصصی، محیط زیست، روابط گروهی و دوستانه، دینی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، تجربه های مثبت و منفی، و … متفاوت است. 

ممکن است یک فکر و رفتاری از نظر یک طرف مثبت ارزیابی بشود ولی همان اعمال و رفتار در نظر، تمدن و فرهنگ فرد مقابل منفی ارزیابی بشود.


21. هیچ کدام از دو طرف رابطه دوستانه (ازدواج و پارتنر) نباید خود را روانشناس دیده، به تجزیه و تحلیل روانی و رفتاری شریکش اقدام بکند. 

22. نباید بر اساس تخصص خود، شریک زندگی، رفتارها و اعمال او را تحلیل بکند. چون موجب ایجاد و برقراری نوعی از رابطه تخصصی در بین آن ها نسبت به هم می شود که خود آن هم منجر به پیدایش تنش های روانی و اجتماعی و خانوادگی در بین آن ها می شود. 

در حالی که هدف زندگی، حذف هر چه بیشتر علل و اسباب خود برتر بینی و ایجاد گره های ناگشودنی در رابطه با هم است. 

یعنی نباید با دست خود و بر اساس تخصص و تجربه خود، بر زندگی که خودش یک مشکل اساسی است، مشکل جانبی دیگری را افزود.


22. هم زن و هم مردی که در یک رابطه قرار دارند، باید عاشق پیشه باشند. باید عشق خود را با زبان (و اگر توان مالی وجود دارد)، با هدیه، نشان داد ولی در عین حال باید مراقب بود که در این وادی، با دیگران، در نوع و شیوه اظهار عشق مسابقه نداد.


 آن دو، باید برای ایجاد شور و هیجان عشقی و اشغال روح و روان طرف مقابل تلاش وافری بکنند تا روح و روان و حتی جسم طرف مقابل با کمبود جسمی و روانی مواجه نشده، برای تامین آن کمبودها، به رابطه آشکار و پنهان با دیگران متوصل نشوند.


23. هر دوی آن ها باید به هنگام خواب،  بدون لباس در بستر حاضر بوده و شریک زندگیش را در آغوش بگیرد و برای این هم آغوشی در بستر باید تلاش بکنند. در اینجا، خجالت و شرم بی معنی است.


 آن دو باید مشکلات زندگی، مشکلات و اختلافات مالی، کاری، اداری، عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، دینی، و ... را در بیرون از اتاق خواب گذاشته، برای سپری کردن لحظات و خوابی بدون نگرانی، بدون اضطراب و در آغوش هم استراحت کرده، برای جدال با زندگی و اجتماع در روزی دیگر، انرژی روانی و جسمی ذخیره بکنند.


24. باید آن دو، به افکار و عقاید یکدیگر و ... احترام بگذارند، حتی اگر عقیده و رفتار دیگری خرافاتی یا ... باشد که مورد نظر او نیست. 

اگر یکی از آن دو، توان احترام به زبان، لهجه، دین، آیین، عبادات، فرهنگ، نوع سیستم خوراکی و …  طرف مقابل را نداری و می خواهد او را به فردی با مختصات و مشخصات ذهنی خود تبدیل و بازسازی بکند، به آخر خط این رابطه رسیده است. 

چون انسان ها بعد از نوجوانی، یا ابدا تغییر نمی کنند و یا اگر به تغییری مجبور بشوند، اصل آن ها، در شرایط خواصی خودش را نشان خواهد داد.


این ها سیاهه، خواستنی های من به عنوان یک مرد بود. اما نه خواستنی های من عبارتند از متضادهای آن چیزهایی که در بالا به بخشی از آن ها اشاره کردم.


انصافعلی هدایت

 27/نوامبر/2024






Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر