مهندسی جهل 008 : بیماری ها و داروهای پزشکی را به تورکی به شعر کشده اند
مهندسی جهل 008 : بیماری ها و داروهای پزشکی را به تورکی به شعر کشده اند
https://youtube.com/live/6UECvkJEKcQ
در این جلسه از "مهندسی جعل" در ایران، به بررسی سه کتاب تورکی قدیمی دست نویس پرداختیم که در جلسه قبلی هم، در باره دو کتاب از این سه کتاب توضیحات مفصلی را ارائه داده بودیم.
اما چون ویدئوی آن مباحث در "یوتیوب" حفظ نشده بود، این بار و در این جلسه نیز درباره آن ها هم سخن راندیم تا بجای فایل صوتی، فایل تصویری هم از آن کتاب ها داشته باشیم.
درابتدای این جلسه به معرفی مختصر کتاب تورکی "علم علیم" پرداختیم که موضوع آن "عرفان و عشق" است.
عرفان و عشق هم به "رابطه درک، فکر، احساس هر فرد معین و مشخص انسانی و تجربه های فکری، ادراکی، تفکری، تصوری، احساسی و عملی انسان در اجتماع" بر می گردد.
این نوع تجربه ها فردی بوده اند و هستند و ممکن است که هیچ کدام از تجربه های ده ها انسانی که در زیر نظر یک استاد راهنما طی مسیر می کنند، با هم نسبت مستقیمی نداشته باشند.
یعنی تجربه هر فرد، منحصر به تجربه، ادراک، احساس، تصور خود فرد و میزان استفاده و فهم او از رهنمود استاد داشته باشد. در نتیجه، فهم، ادراک، احساس و تجربه زیسته هر فرد از دیگری و دیگران متفاوت خواهد بود.
لذا عرفان و عشق، به معنی علمی که در فیزیک و شیمی و حتی روانشناسی آزمایشی وحود دارد و فهمیده یم شود، علم نیست اما چون تجربه هر فرد انسانی بوده و تجربه زیسته است، جزئی از حیات و تجربه بشری هست.
احتمالا روزی و روزگاری در آینده، این نوع احساسف تصور و تجربه منحصر به هر فرد انسانی، بخصوص با توفق فردگرایی افراطی، علم خواهد توانست به اصول آن هم دست یابد و به علم و تجربی بودن آن اعتراف بکند.
کتاب دومی که در این جلسه از "مهندسی جهل" معرفی کردیم، "طب: آغریلار - درمانلار" نامگذاری شده است.
نام کتاب چیست؟ نام کتاب چندان هم معلوم نیست اما چون در زمینه "طب" نوشته شده است و موضوعش هم "آغریلار" (دردها) و "درمانلار" (داروها) بوده است، جناب "آزرباش" آن را به آن نام معرفی کرده است.
در باره این کتاب هم در جلسه قبلی توضیح داده بودیم. این کتاب در چهل و هشت باب (فصل)، بیماری ها و داروهای آن ها بحث کرده است.
کتاب سوم هشتمین جلسه مهندسی جهل، باز هم درباره پزشکی هست.
نویسنده اصلی کتاب فرد مسلمانی به نام "سیاهی" بوده است. این کتاب پزشکی سیاهی از دو بخش مجرا در معتوا و شکل تشکیل شده است و به نظر می رسد که توسط چند قلم یا نویسنده به رشته تحریر درآمده است.
احتمالا مرحوم سیاهی، متن اول کتاب را نوشته است اما متن بخش دوم به واقف کتاب تعلق داشته باشد. بخش دوم را هم مرحوم عبدالقادر اسکداری دیگران و با فواصل زمانی دیکته می کرده است. برای همین دست خط ها بسیار متفاوت دیده می شوند.
بخش اول کتاب از هر جهت بر بخش های دیگر برتری دارد. این بخش با خط جالبی نوشته شده است. اما به نثر نوشته نشده، بلکه به شعر سروده شده است.
به گفته جناب آزرباش، در مجموعه بیش از چهار هزار کتابی که تا کنون به این کانال تلگرامی آپلود شده است، بیش از هشتاد و پنج کتاب پزشکی و در رشته های مختلف پزشکی وجود دارند که همه آن ها هم با زبان تورکی بنگارش رسیده اند.
همین خصیصه شعری تورکی بخش اول کتاب نشان می دهد که نویسندگان تورک، توانایی سرودن شعر به زبان تورکی را هم داشته اند و احتمالا تعداد کتاب های شعر و غزل تورکی، صدها برابر از شعر و از مثنوی فارسی بیشتر است که به ما نشان داده شده است و از ما و نسل های قبل از ما پنهان کرده اند و عمدا و آگاهانه هم پنهان کرده اند.
حال باید پرسید که چرا شعر و شاعران تورک و تورکی سرا را از انسان ها پنهان کرده و فارسی سرایان را علم کرده اند؟
هدف از پنهان کردن تورکی و بزرگنمایی فارسی چیست؟
چرا می خواسته اند و می خواهند شعر و شاعران تورکی را از منظر و توجه افکارعمومی و متخصصان و دانشگاهیان دور نگه دارند و پنهان بکنند؟
این کتاب با شعر تورکی در زمینه بیماری ها و درمان ها، ثابت می کند که شعر و شاعر تورکی و تورک، دارای یک توانایی و برتری خاصی نسبت به شعر و شاعران فارسی نویس بوده اند.
این برتری از آن جاست که در این کتاب تورکی تخصصی که در باره بیماری ها و علاج ها سخن را به شعر می آراید، قدرت بیان تخصصی در شعر و زبان تورکی است.
قطعا شاعران تورک و تورکی سراها هم در باره عشق و معشوق، چشم یار، گیسوی یار، اندام و لب یار، زیبایی ها، گل و بلبل، کوه، دشت، دمن و … شعر گفته اند اما این کتاب، مطالب تخصصی پزشکی، نام های بیماری ها و داروهای تخصصی را به زیبایی تمام با شعر آراسته است و این از قدرت و برتری زبان تورکی و شاعران تورک حکایت می کند که شاید در زبان فارسی و در دویست سیصد سال قبل کم نظیر باشد.
نوشتن این کتاب در عهد سولطان احمد عثمانی آغاز شده است اما در اواسط کتاب متوجه می شویم که یکی دو سلطان دیگر هم وفات یافته اند و هنوز نوشتن بخش دوم کتاب توسط افراد مختلف ادامه دارد.
با پایان بخش اول و شعری کتاب، با بلبشوی شیوه نگارش و خط، در نوشتار بخش دوم کتاب مواجه می شویم. این بی نظمی هم در تمیزی و هم در خوانا بودن متن بخش دوم کتاب نقش زیادی دارند. البته این بخش شعری نیست و به نثر نوشته شده است.
نویسندگان یا نویسنده اصلی، در این بخش، از میزان و ترکیب داروها سخن می راند.
نوع کشیدن قلم بر روی کاغذ، نوشتن کلمات و سلیقه ای که در نوشتن کلمات، جمله ها و سطرها دیده می شوند، حاکی از آن است که این دفتر دست نویس، از زیر دست چند نفر رد شده است و سلیقه هر کدام آن ها از دیگر بسیار متفاوت بوده است.
کتاب را با جداول، آیات قرآنی و روایات رنگین کرده اند. یعنی نویسنده می دانسته که برای درمان بیماری ها، نمی توان تنها بر روی داروها و تاثیرات آن ها بر بدن تکیه کرد، بلکه باید بر روی روان و روح افراد، به همراه داروها هم انگشت تاکید گذاشت.
لذا نویسنده کتاب تلاش می کند تا در کنار تجویز داروها، بیماران را به منبع بالاتری از انسان و دارو، یعنی الله، قرآن و سخن رسول الله بدوزد تا انسان ها امید بیشتری به رفع بیماری از تنشان داشته باشند.
ظاهرا صفحه آخر کتاب به "1303" آراسته شده است اما آیا این اعداد نمایشگر تاریخ پایان یافتن نوشتن این کتاب است یا درباره یک موضوع دیگری بوده یا کس دیگری آن را به کتاب علاوه کرده است، شک داریم.
بخصوص که خط و بالطبع نویسنده این صفحه با صفحات قبلی متفاوت است. حتی دو بیت شعر و تاریخ را با کشیدن دو خط ممتد در بالای بیت ها و زیر تاریخ، از بقیه صفحه هم جدا کرده است.
لازم به ذکر است که این کتاب را مرحوم سید حاجی عبد القادر، معروف به امیر خواجه کمانکش اسکداری به "جامعه شریف اسکدار" وقف کرده است.
از طرف دیگر، قطعا بخش اول کتاب که به شعر است، به شخصی با نام "سیاهی" تعلق دارد اما چه کس یا کسانی بخش دوم کتاب را نوشته اند؟ مشکوک مانده است.
احتمالا، خود مرحوم عبدالقادر اسکداری قسمت هایی از مطالب بخش دوم کتاب را نوشته و به کتاب سیاهی علاوه کرده است و در نوشتن آن ها، از شاگردان و نزدیکان خود استفاده کرده است. برای همین هم در میان شیوه نگارش فصل دوم تفاوت های بسیاری دیده می شود.
انصافعلی هدایت
15 مارچ 2025
Comments
Post a Comment