چند قتل عام ها مردم آذربایجان غربی در 1915 و سال های بعد
چند قتل عام ها مردم آذربایجان غربی در 1915 و سال های بعد
İranın Ğərbi Azərbaycan iyalətində qətli
amlar 1915- ci ildən sonra
همزمان با سال های آخر جنگ جهانی اول (در حول و هوش 1918 یا 1297) و مسئله
ارامنه و ترک ها در دولت عثمانی، شرایط جهانی و بین المللی بشکلی در آمد که ارمنی
های مسلح، خودشان را به مناطق مرزی ایران با عثمانی و عراق رسانده و در شهرها و
روستاهای آذربایجان غربی پناه گرفتند. بنا به گفته برخی ازمحققان و مترجمانی که ما
در این روزها با آنان گفتگو کرده ایم، ارمنی ها در پی آن بوده اند که دولتی را در
این منطقه و در غیاب قدرت دولت مرکزی ایران، تاسیس کنند. از طرف دیگر، یکی از
رهبران دینی آن ها بدست یکی از رهبران محلی کردها کشته می شود و ارمنی های مسلح
برای انتقام گیری، به نسل کشی و پاکسازی زمین های آذربایجان از ترک ها می پردازند.
آمار این قتل عام بسیار متفاوت است و از 130.000 کشته تا 500.000 کشته گفته می شود.
با این همه، داستان این حادثه هم کاملا روشن نیست.
برای همین، بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا تصمیم گرفت تا با دانشمندان و
محققان و تاریخ نگاران هر دو طرف این حادثه گفتگو کند. گر چه مدت ها ست که
نتوانسته ایم، تاریخدان و محقق ارمنی پیدا کنیم اما در نهایت به تعدادی از محققان
ترک و آذربایجانی دسترسی پیدا کردیم.
در ادامه مطلب، شما را با نتیجه تحقیقات پرفسور "حاتم جبارلی" آشنا
خواهیم کرد و او از کم و کیف این حادثه تاریخی که "قتل عام" یا "کشتار
جمعی" می نامد، سخن خواهد گفت. جناب "حاتم جبارلی"؛ متخصص علوم
سیاسی و محقق در زمینه کشتار مردم آذربایجان بدست ارامنه است. شما می توانید به
فایل صوتی این گفتگو هم در دل همین مطلب گوش فرا دهید.
بلوت مهماندارلی از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا ، از آقای
جبارلی می پرسد: گفته می شود که درگیری هایی در میان ارامنه، مسیحی ها و
آذربایجانی ها در شهرهای ارومیه، خوی و سلماس رخ داده و تعداد زیادی کشته و مفقود
شده اند. شما به عنوان یک محقق، در این زمینه چه اطلاعاتی در دست دارید؟
پرفسور حاتم جبارلی: قتل عام و کشتاری که در دومین دهه قرن گذشته
(بیستم) در آذربایجان غربی و به دست ارمنی های مسلح رخ داده، به اندازه لازم مورد
توجه محافل تحقیقاتی و تاریخی، چه در آذربایجان جنوبی و چه در جمهوری آذربایجان
قرار نگرفته و به آن پرداخته نشده است. این موضوعی بسیار جدی برای تحقیقات دامنه
داری است و من می دانم که برای روشن شدن این موضوع، تعدادی به بررسی اسناد محرمانه
در آرشیو های جمهوری آذربایجان به تحقیق مشغولند.
بلوت مهماندارلی از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: جناب
جبارلی! حدس می زنید - چه از طرف ارمنی ها و چه از طرف اذربایجانی - چه تعدادی به
قتل رسیده اند؟ فرقی نمی کند. همه انسان بوده اند.
پرفسور حاتم جبارلی: اسناد کشتار مردم در ارومیه، خوی و سلماس توسط
نیروهای مسلح ارامنی، هم در آرشیوهای محرمانه جمهوری آذربایجان موجود است، هم در
آرشیوهای آذربایجان جنوبی. اما نمی توان آمار دقیقی را ذکر کرد ولی با بررسی آن
اسناد، می توان به رقم قطعی دست یافت. این قتل عام، تنها در مناطق آذربایجان غربی
و علیه مسلمانان اتفاق نیفتاده است ...
بلوت مهماندارلی از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: یعنی بعد
از فرو پاشی امپریالیسم روس خلائی در قفقاز بوجود آمده بود و زد و خوردهایی رواج
داشت...
پرفسور حاتم جبارلی: از یک زاویه، زمانی که ارمنی ها و مسیحی ها
نتوانستند در خاک های تحت تسلط عثمانی ها کاری را از پیش ببرند، در قفقاز جنوبی که
تحت تسلط امپریالیسم روس بود، اجتماع کردند و در صدد تاسیس دولتی برآمدند که در
خاک های عثمانی، در تاسیس آن ناکام مانده بودند ...
بلوت مهماندارلی از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: بر اساس
تحقیقات شما، آیا رابطه ای بین کشتارها در آذربایجان ایران و کشتارها در باکو و
دیگر شهرهای جمهوری آذربایجان وجود داشته است؟
پرفسور حاتم جبارلی: البته که در میان آن ها ارتباط وجود داشته است و
این جنگ ها و کشتارها در دو سوی ارس، از یک جا رهبری می شده است و آن، علاوه بر
کلیسای مسیحی، الیت و روشنفکران سیاسی لارمنی بودند که در اواخر قرن نورهم و اوایل
قرن بیستم شکل گرفته بودند و رل و نقش مهمی را بازی می کردند. این کشتارها در شهر
های آذربایجان، مانند باکو، شاماخی، گنجه، قبا و دیگر شهرها و همزمان، در شهرهای
آذربایجان جنوبی رخ داده است که نمی توان همزمانی و رهبری واحد آن ها را اتفاقی
دانست.
انصافعلی هدایت؛ از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: جناب
جبارلی، شما می فرمایید که بیش از یکصد هزار تن از مردم آذربایجان ایران در شهرهای
آذربایجان غربی، در این حوادث ناپدید گشته اند و من تصور می کنم که این می تواند
به معنای آن هم باشد که بخشی از آن مردم، از آن منطقه فرار کرده اند و به قتل
نرسیده اند. ولی گذشته از این ها، آیا چنین حادثه ای صحت تاریخی دارد؟ چرا که تازه،
حدود 90 سال از آن جریانات می گذرد اما در شهرهای آذربایجان ایران، ارمنی ها و
آذربایجانی ها با هم هیچ کدورتی ندارند. در کنار هم و در صلح و صفا زندگی می کنند.
چه طور ممکن است که چنان حادثه ای به آن گستردگی رخ داده باشد و مردم این مناطق و آن
هم به این زودی، آن جنایات را از خاطره هایشان برده و فراموش کرده باشند؟
خاطر نشان می سازم که همزمان با سالروز آن کشتارها، تعدادی از فعالان سیاسی و
تاریخی در آذربایجان ایران، عکس های زیادی را در سایت های اجتماعی مانند فیس بوک
قرار داده اند و نشان می دهند که در شهرهای آذربایجان ایران تعداد بسیار زیادی زن،
مرد و کودک به طرز فجیعی به قتل رسیده اند. اگر چنین جنایت گسترده ای رخ داده
باشد، چه طور، در این مدت کوتاه، جامعه ما، آن را فراموش کرده است؟
پرفسور حاتم جبارلی: در وقوع چنین جنایت هایی، تاریخ نگاران همان موقع هم انگشت گذاشته اند. به
آثاراحمد کسروی؛ محقق و نویسنده تاریخی
ایران، کتاب های رحمت الله توفیق و رحمت الله خان معتمدل الوزاره می توان اشاره
کرد که همه زوایای این مسئله را در کتاب هایشان و در همان زمان، نوشته اند. علاوه
بر همه این ها، اسناد زیادی از این فجایع درآرشیوهای محرمانه ایران، ارمنستان و
جمهوری آذربایجان موجود است. آیا می توان در حال حاضر، همه این اسناد را جمع آوری
کرده و به شکل کتابی عرضه کرد؟ به نظر من در حال حاضر این کار عملی نیست. برای این
که آرشیوهای محرمانه آذربایجان بر روی محققان گشوده شده است اما آرشیوهای محرمانه
ایران و ارمنستان به روی محققان بسته هست.
بلوت مهماندارلی از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا از
انصافعلی هدایت می پرسد: شما اینترنت را مونیتورینگ می کنید و وب سایت ها را در
زیر نظر دارید و مسئله را بررسی می کیند. آیا در این نوشته هایی که شما دیده اید،
در باره تعداد کشته شدگان این فاجعه انسانی، به اعداد و ارقامی برخورد کرده اید؟
انصافعلی هدایت؛ از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: این گونه
مسایل و هر نوع مسئله ای که در آذربایجان ایران رخ داده باشد، در ایران بررسی نمی
شود. اگر هم در ایران و در باره آن ها بحثی رخ دهد، معمولا و با توجه به تجربه
تاریخی، می توان ادعا کرد که در همه این گونه مباحث، این آذربایجانی های ایران
هستند که محکوم خواهند شد. به عنوان نمونه، می توان از جنبش فرقه دموکرات به رهبری
سید جعفر پیشه وری سخن گفت. در ایران، ما آذربایجانی ها را محکوم می کنند. بعضی از
محققان و کسانی که هنوز زنده هستند و هنوز خاطرات فرقه دموکرات آذربایجان را به
خاطر دارند، از کشتار بیش از 30.000 نفر توسط نیرهای مرکزی ایران در خاک آذربایجان
سخن می گویند اما مرکزگرایان و منابع فارس، این رقم را به کمتر از 2000- 3000 نفر
رسانده اند. در مناطقی که من زندگی کرده ام، ارمنی های زیادی در شهرهای ما زندگی
می کردند و زندگی می کنند. ما آذربایجانی ها با آن ها روابط خوبی داریم. تا آنجایی
که من به خاطر می آورم، هیج کینه و کدورتی در میان ما و ارامنه نبوده است.
آذربایجانی ها رابطه بسیار خوبی با ارامنه داشتند. ارامنه در مناطق مرغوب شهرهای
آذربایجان و در مشاغل مناسبی مشغول بوده اند.
شاید بتوان ادعا کرد که چون تبریز از مناطقی که در آن ها کشتار روی داده ،
مانند شهرهای ارومیه، خوی و سلمای دور هست و از طرف دیگر، این شهرها و آذربایجان
غربی به ترکیه نزدیک هستند، موضوع این قتل عام در تبریز کم رنگ تر و در آن شهرها
پر رنگ تر مانده است.
جوانانی که در ارومیه، خوی و سلماس در این باره کار و تحقیق می کنند، تلاش می
کنند، این علامت سوال را ایجاد کنند که اگر چنین حادثه ای رخ داده است، باید مورد
بررسی و کنکاش و تحقیق قرار بگیرد.
انصافعلی هدایت؛ از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: جناب
جبارلی شما گفتید که آرشیوهای محرمانه جمهوری آذربایجان به روی محققان باز شده
است. می خواهم بدانم که بر اساس اسنادی که در آن آرشیوها بدست آمده، در باره قتل
عامی که در آذربایجان ایران رخ داده، چه تعداد کتاب نوشته شده و به چاپ رسیده است؟
پرفسور حاتم جبارلی: البته که در آرشیوهای آذربایجان در باره قتل عام
گسترده ای که ارامنه در آذربایجان جنوبی آفریده اند، اسناد بسیاری هست اما چون
محققان در جمهوری آذربایجان تا کنون به موضوع قتل عام توسط ارامنه در شهرهای
جمهوری آذربایجان متمرکز بوده اند و در این باره کتاب ها و مقاله هایی را می
نوشتند، در رابطه با وقایع آذربایجان جنوبی کاری نکرده اند. می توان از "جمیل
حسنلی، "موسی قایسملی" و "سولماز" خانم نام برد که در این
باره کار کرده اند.
در عین حال و در رابطه با این موضوع،
می توان به منابع روسی هم استناد کرد. مثلا، حاکم دولت روس در قفقاز جنوبی؛
"ژنرال گوبرناتور" در صفحه 12 و 13 گزارشی که به حاکمان روس می فرستد،
در باره قتل عام توسط ارامنه در آذربایجان جنوبی و شمالی این گونه گزارش می دهد:
"جریان داشناکسیون ارمنی در پی تاسیس یک حکومت ارمنی و مخصوص ارامنه، در
منطقه هست و برای ایجاد یک ارمنستان در آینده و در این منطقه، زمینه های لازیم را
فراهم می کند." این یک گزارش در باره این حادثه و از گزارشی هست که نماینده
روسیه به مرکز آن کشور نوشته و ما آن را از آرشیوهای روسیه به بیرون کشیده ایم.
علاوه بر این ها، این فجایع درخاطرات روزانه تاریخ نگار مشهور؛ "حسین
پاشا" هم آمده است. در منابع ارمنی همچون: "آندرانیک اوزانیان" و
"آرشاق قافئریالی" در نوشته هایشان در باره قتل عام در آذربایجان جنوبی
و به طور عموم در باره قفقاز جنوبی اطلاعات خوبی هست.
در عین حال، کتاب دو جلدی" یک صد سال مبارزه" که به روسی
نوشته شده و در باره تاریخ حزب "داشناکسیون" بحث می کند، همه ادعاهای
من، تایید می شود. حقیقت آن است که نیروهای مسلح ارمنی درآذربایجان جنوبی و قفقاز
جنوبی در زیر حمایت روسیه، فرانسه و انگلستان و تحت نظارت مستقیم "آنتانتا"
(فرانسه، روسیه، آمریکا، انگلستان و دولت های همراه آن ها: دولت های پیروز در جنگ جهانی اول در مقابله با
آلمان و ایتالیا) به قتل عام اقدام کرده اند. این قتل عام علاوه بر سلماس، خوی و اورومیه
در روستاها و قصبه های کوچک هم بوقوع پیوسته است.
تاپدیق فرهاداوغلو؛ از بخش آذربایجانی رادیو صدای آمریکا: شما از کشتار
آذربایجانی ها در شهرهایی در خاک ایران سخن گفتید و از آنتانتا هم سخن
بمیان آوردید. طبیعی است که دولت های آنتانتا هم در این منطقه منافع و طمع هایی
داشتند. در آن سال ها، جنگ جهانی اول هم ادامه داشت. می خواهم بدانم، چه موضوعی سبب
شده بود تا به قتل عام و کشتار ترک ها و بخصوص آذربایجانی ها در آن سال ها دامن
بزند؟ این در حالی بود که آذربایجانی ها در زیر پرچم ایران زندگی می کردند. سئوال
آن است که آیا حکومت مرکزی ایران نمی توانست از آذربایجانی ها در مقابل ارامنه مسلح،
حمایت کند؟
پرفسور حاتم جبارلی: نه! متاسفانه دولت مرکزی آن وقت ایران نتوانست
کمک ها و حمایت های لازم را از آذربایجانی های ایران بعمل آورد. شاید دولت ایران
توانایی ارسال نیروهای مسلحش را نداشت. در باره چرایی قتل عام آذربایجانی ها به
"یوسف عزیز چمنلی" استناد خواهم کرد. او اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم
را مد نظر قرار دارد و می گوید: "ارمنی ها از اروپایی ها و به نام مسیحییت،
تقاضاهایی برای برپایی حکومت کرده بودند اما این موضوع، حل نشده بود. از طرف دیگر،
مشخص شد که انگلستان توانایی تسخیر کوه های آرارات را ندارد. "بیسمارک"
نمی خواست به حضور ارمنی ها در ارتش آلمان دست بزند. روس ها هم نه تنها در پی
آزادی ارمنستان نبودند که در پی اشغال آن بودند."
ارمنی ها منتظر شرایط مناسبی بودند و دولت عثمانی در واپسین لحظات تاریخی خود
بود. بعد از جنگ جهانی اول، شکل و شمای اداره دنیا ترسیم می شد. در روسیه، انقلاب
شده بود و تزارها رفته بودند. عثمانی در حال از بین رفتن بود. ایران دولت ضعیفی داشت
که نمی توانست نقشی را در حوادث آن زمان و حوادث بین المللی بعهده بگیرد. از این
منظر منافع قفقار جنوبی باید محافظت می شد و نفت باکو هم نقش بسیار مهمی در این
حوادث داشت. در عین حالی که برای تامین و محافظت از منافع روسیه و جهان مسیحیت هم
به تاسیس دولت ارمنی نیاز بود. تاسیس چنان دولتی، چه به دست روسیه صورت می گرفت یا
به دست فرانسه یا انگلستان، منافع همه آن ها را تامین می کرد. بنا بر این، مسلح کردن
ارمنی ها و بکار گرفتن ارمنی ها در ارتش روسیه و تلاش های فرانسه برای ایجاد یک
نیروی مدرن مسلح ارمنی را در این راستا می توان دید. آن ها، منافعی را در عثمانی و
ایران داشتند.
Comments
Post a Comment