Wednesday, April 4, 2012

سکوت شما علامت رضایت نیست؟



 جناب آقای محسن منصوری عزیز، در پاسخ به نقد شمادر فیس بوک

سلام دوست من!1

برای من هم، این که تو از کدام خون و نژاد آمده ای و دینت چه بوده و رنگ سیاسی داشتی یا بی رنگ بودی، مطرح نبوده و نیست. من با هزاران 
همچون تو، دوستم و به آن دوستی ها می بالم. 

سخن از مردم کوچه و بازار نیست که در این کوچه و بازار لر، عرب، ترک، شمالی را با جوک های زننده و غیر انسانی لگد مال می کنند. مردم کوچه و بازار را چه گناهی است، وقتیروشنفکرانشان، بذله گویی و خنداندن را با تحقیر دیگر ملت ها (به قول شما اقوام) یکی می دانند و می دانیم که عوام 
ملت ها، به دین و سبک و سیاق رهبرانش رفتار می کند.

بد نیست که ما انسان هایی که در کنار هم، در روی این کره خالی زندگی می کنیم، با هم ازدواج کنیم. بد آن است که در این رابطه، یکی همیشه 
"ترک"، دیگری "خیلی لره"، آن یکی "رشتیه و زن..." هست اما فارس ها در کجای این معادله توهین و تحقیر، جای برابر دارند؟

حتی سخن از جوک هم نیست اما تو دوست من! بگو، چگونه ما در ایران برابریم اما وقتی ترک ها، عرب ها، کردها، ترکمن ها، شمالی ها می خواهند به زبان محلی خودشان (حتی اگر زبان آنان را لهجه ای از فارسی بدانید) بنویسند و بخوانند، سکوت می کنید و در این سرزمین لال می شوید. از خواست آن ها حمایت نمی کنید.

چرا وقتی برای آموزش در مدارس و دانشگاه ها به زبان مار خودشان، به شما التماس می کنند، ناراحت نمی شوید. وقتی تنها و به خاطر این مسئله، دستگیر و زندانی می شوند، با آنان هم صدا نمی شوید؟ چرا خواست های آنان را به حق نمی دانید.

چرا از دوستان و همسایگان و فامیلتان نمی خواهید که دیگر جوک های توهین آمیز و تحقیر گر نگویند و نخندند و 

زمانی که مردم در آذربایجان یا خوزستان یا کردستان یا ... برای داشتن آموزش رسمی و داشتن مدرسه به زبان مادریشان، به خیابان ها می آیند، حمایتشان نمی کنید و در خانه می مانید، البته اگر آن قدر انسانی بیاندیشید که علیه آن ها چماق بدست نگیرید. 

چرا در باره رندانیان سیاسی غیر فارس که به خاطر هموطنانشان و زبانشان در زندان هستند، اشکی از چشمان انسان دوست شما جاری نمی شود؟

تصور می کنید، همه این نابرابری های عاطفی، فکری، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و ... که برای شما معمولی و نرمال است، از سکوت من و شما به بار نیامده و فقط دولت های ایران، مسبب آن ها بوده است. می توانید این تصورتان را خوتان هم باور کنید؟

چرا در این باره با ما همصدا نمی شوید و علیه دولت ایران و در زیر این شعار و برای حذف نابرابری های آموزشی و تبعیض نژادی و اعاده حقوق غارت شده از مردمان حاشیه ایران کاری نمی کنید؟

یا به نظر شما حقوق انسانی و اولیه مردمان حاشیه در ایران، به اندازه حقوق مرکز نشینان مهم و حیاتی و لازم و فوری نیست و موضوعات مهم دیگری هستند که برای شما حیاتی هستند ؟

راستی، در چنین شرایطی که خیلی سرسری از آن ها گذشتیم، رابطه آذربایجان، کردستان، خوستان، ترکمن صحرا و ... را با مرکز ، در چهارچوب استعمار و مستعمره نمی بینید؟


در این صورت یا استعمار و مستعمره را نمی شناسید و یا متعصبانه به موضوع می نگرید. موفق باشید




03  April 2012


* * * * ** * * *                *

No comments:

Post a Comment

گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب

 گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب - سی نین قونوسو خبر دئییل بلکه دوشونجه اورتمک و توپ...