Sunday, April 15, 2012

ما آذربایجانی ها خود و گذشته یمان را بنا به اراده استعمارگرمان فراموش کرده ایم


 دوست گرامی!

Kia Shahin Kiarostami


 نوشته شما را در فیس بوک دیدم و خواندم و جواب کوتاهی نوشتم اما شما اسناد موجود را نپذیرفتید. در این جا می خواهم در آن باره کمی با شما درد دل کنم.

دوست من! شاید بدانید که  تاریخ را فاتحان نوشته اند و کسی به تاریخ شفاهی شکست خوردگان توجهی نکرده است. اصلا قابل استناد نبوده است. اصلا حال و حوصله ای برای تاریخ نگاری نمانده بوده است.

 اگر ما مردم آذربایجان، در فجایع قتل عام آذربایجان دست بالا را داشتیم و پیروز بودیم، شاید در برنامه یمان چند نویسنده و تاریخ نگار هم بودند که فتوحات ما را در صفحات تاریخ بیارایند اما همان طور که می بینی، ما شکست خورده و قتل عام شدگان و قربانی شدگانیم.

 و همه دولت ها حتی دولت ایران و همه محققان دانشگاهی و تاریخ نگاران ایران هم ما و تاریخ ما را فراموش کرده اند. حتی خودما هم خودمان را فراموش کرده ایم. چه انتظاری از شما و دیگران باید داشته باشیم.

ما تن به استعمار و استثمار داده ایم و  مستعمره ای تحت فرمان استعمار گر شده ایم و مجبوریم تا خودمان و گذشته یمان را بنا به اراده استعمارگرمان، فراموش کنیم. آیا اگر ما آذربایجانی ها مستقل بودیم، این وضع ما بود؟

 در یک صد سالی که از این جنایت علیه بشریت می گذرد در این منطقه می گذرد، تا آنجایی که من می دانم، هیچ دولت و دستگاهی در رابطه با تعداد کشته شدگان این فاجعه، آمار گیری نکرده است که بتوان به شما مستندات علمی تقدیم کرد. 

اگر هم آمار دقیقی هست، محرمانه است و ما مطلع نیستیم. 

همین کافی است که بدانید، بزرگی حادثه و جنایت انسانی در این منطقه از آذربایجان، به قدری گسترده بوده که همه تلاش کرده اند تا آن را فراموش کنند تا ننگ آن را تحمل نکنند. خود ما هم در این فراموشی، دست کمی از دولت استعماری و حاکم نداشتیم. هیچ کس و هیچ دستگاهی اسنادی را در باره آن قتل عام جمع آوری نکرده است. 

برای همین است، ادعا می کنیم که ما آذربایجانی ها اکنون، بیش از گذشته مظلومیم. 

از طرف دیگر، چرا وقتی سخن به تاریخ ایران می رسد، نوشته های هر نه قمری و افسانه هایی را که هردوت، تورات و ... ،  آورده اند را قبول می کنید اما وقتی پای قتل عام در آذربایجان در میان است، نوشتار افرادی همچون احمد کسروی و آیت الله بروجردی، استاندار وقت آذربایجان؛ آقای علی دهقان و ...  قابل قبول نیستند؟ 

این دوگانگی در معیار قبول و عدم قبول اسناد تاریخی، از کدام بخش از شخصیت شما ریشه می گیرد؟ ار ناحیه تعصب های تاریخی و فکری، تعصب بر آریایی بودن، برتری نژادی، ضد ترک بودن، باور علمی، و یا چون من این نوشته را نوشته ام، نمی خواهید بپذیرید؟ 

آیا شما به شخصه و بر اساس ایده های شخصی خودتان این اسناد را  قبول نمی کنید یا بر پایه یک نوع متد علمی آن ها را برسمیت نمی شناسید؟ 

تا آن جایی که من می دانم، این نوع اسناد تاریخی مورد قبول و استناد محققان در همه کشورها هستند. می دانم که در نبود آمار و ارقام دقیق، به این نوع اسناد استناد می شود. حال چرا شما قانع نمی شوید، برایم جای سوال است. 

شما چه طور می خواهید حقیقت را همگام با من کشف کنید، در حالی که این نوشته ها را نه تنها به عنوان سند که به عنوان دلیلی بر وجود کشتار و قتل عام هم قبول نمی کنید؟ 

حد اقل کاری که نوشته های افرادی همچون کسروی، دهقان، بروجردی، سرداری نیا و ... برای شما و من انجام می دهند، آن است که ما را به فکر فرو برند که آیا چنین موضوعی صحت داشته است؟ و چرا در این یک صد سال (36500 روز) در تاریکی نگه داشته شده است؟ 

نوشته های این افراد تنها نوشته های تاریخی نیستند و بطور مسلم نوشته های بسیاری هم هستند اما ما تا کنون به آن ها دسترسی نداشته ایم. 

کدام دولت و تشکیلات پا پیش می گذارد و بودجه تحقیقاتی برای روشن کردن کم و کیف این حادثه را تامین می کند؟ 

ما آذربایجانی ها که دولت خودمان را نداریم.  ما آذربایجانی ها که اجازه نداریم به زبان خود مدرسه ای (حتی یک مدرسه) هم داشته باشیم، چطور انتظار دارید که به ما آذربایجانی ها اجازه بدهند تا در باره این جنایت علیه بشریت تحقیق کنیم. 

البته، صمد سرداری نیا، رضا طالبی و چند تن دیگر از افراد مستقل آذربایجانی و بر اساس علاقه شخصی و بدون در اختیار داشتن بودجه و حمایت دولتی، تحقیقاتی را بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام داده و برخی از منابع را شناسایی کرده اند که شما نمی خواهید به قبول آن ها تن در دهید. 

راستی منظور شما چه نوع مدارک و اسنادی هست که بر اساس آن ها می خواهید چیزی را بپذیرید؟ و چرا شما به دنبال کشف چگونگی ماجرا نیستید؟ 

البته همان طور که در یکی از این سری نوشته هایم آورده ام، چند دانشجوی محقق در آرشیوهای محرمانه جمهوری آذربایجان در پی دست یابی به اسنادی در این باره هستند ولی روزی برف های روی این جنایت کتمان شده، آب خواهد شد که آرشیوهای محرمانه و اسناد موجود در روسیه، آمریکا، انگلستان، ترکیه و ایران هم بر روی محققان باز شوند. 

اگر نوشته های من بتوانند در شما این شک علمی را ایجاد بکنند که فاجعه ای در آذربایجان ایران رخ داده و بنا به دلایلی همه ایرانیان تلاش کرده اند آن را در تاریکی نگه دارند، برای من کافی است. 

شاید یکی از خواندگان من، برای روشن کردن این بخش از تاریخ، کاری بکند کارستان!


موفق باشید

انصافعلی هدایت

روزنامه نگار آزاد و مستقل









No comments:

Post a Comment

میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام

  میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام بو گون چالیشدیم‌؛ میللی دوشونجه‌نی میللی سرمایا، میللیدسرمایادار ین نه اولدوقونو ...