ایران و ایرانیان نیازمند پوست اندازی هستند
ایران و ایرانیان نیازمند پوست اندازی هستند
فرهنگی در صفحه فیس بوک من نوشته اند
salam agaye hedayat!man siasat madar nistam vali benazare bande age tork fars apab lor kord ba ham mottahed nashim az moshkele asli ke darim nejat peida nemikonim .moshkelat bayad tagsim bandi beshan olaviyat nejate in mamlekat az daste arab ast ke risheman ra misozanad .bade hale in moshkele asli mabagiye moshkelat ba nazarate shoma v amsale shoma ke natichebakhsh ham khahad shod amali mibashad.felan nabayad ba farso torko v.... beineshan jodayi v nefag biofte.tabriz dar zamane gajar giam kard v khahane mashrotiat shod motasefane mashrotiyat amali nashod.eshtebahati ke dar gozashte anjam gerefte nabayad tekrar konim
پاسخ من به ایشان چنین است:
ببینید ناهید خانم
همین که شما و خیلی
های دیگر از ایرانیان و روشنفکران و فعالان سیاسی آن ، راه توسعه ایران را در ضدیت با عرب ها می دانند و تصور می کنند با عرب ستیزی
کشورشان آباد می شود و آزادی بدست می آورند و بعد، به حقوق انسانی خودشان دست می یابند،
نشان می دهد که راه ایران هر روز بدتر می شود و به بیراهه کشانده می شوند . می روند.
شما نگاهی به کشورهای عربی بیاندازید.
اصلا با ایران قابل مقایسه هستند؟ آن ها کجا و ما کجا؟ مگر نه این که آن ها مسلمان
تر از ما هستند اما مگر آن ها به همان میزان که ما عقب مانده هستیم، عقب مانده اند؟ مالزی و اندونزی، ترکیه، ... کشورهای مسلمان هستند و عرب ها آن ها را هم مانند ایران اشغال کرده بود.
کافی است نیمه چشمی به همین اطرافتان بیاندازید. کشورهای حاشیه خلیج را ببینید. خودمان را گول
نزنیم. همه مشکلات در دین اسلام یا در خود عرب بودن عرب ها نیست.
بلکه اغلب مشکلات در خود ایرانی بودن و خود برتر بینی و نژادپرستی ایرانی هاست. مگر ایرانی
ها تنها با آذربایجانی ها، عرب ها، کردها، بلوچ ها، و ...رشتی ها و ... سر ناسازگاری دارند؟
نه عزیزم! آن ها به همان اندازه، علیه دیگر ملت
ها هم حس نژاد پرستی دارند و آن ها را تحقیر می کنند. کار، از جوک گویی برای ترک و
رشتی و لر و ... گذشته است.
ماست مالی هم نباید کرد. فرهنگ ایران، فرهنگ نیست، فرهنگ فاجعه است. مگر با چینی ها، مگر با کره ای
ها، مگر با سیاه پوستان، خوبند و با ما خوب نیستند؟ این ایدئولوژی نژادپرستی و خودبرتر
بینی و کمکاری و دیکتاتور پروری مشکل فرهنگ ایران و بخصوص فرهنگ و تمدن مسلط فارسی است.
اگر مشکل این فرهنگ که به مانند ترمز در مقابل پیشرفت، توسعه، رفاه، دموکراسی، حقوق بشر
و ... و هر اندیشه و تئوری نو و جدید در جامعه عمل می
کند، حل شود، و چیز جدیدی جایگزین آن شود، رشد و توسعه در این خاک هم اتفاق خواهد افتاد.
مشکل از
خاک نیست. مشکل آدم هایی که روی خاک زندگی می کنند هم هم نیستند. مشکل ایران زمین و ایرانیان را - از هر ملتی که هستند - باید در فرهنگ و تمدن و سیستم فکری اجتماعی ایرانیان جستجو کرد.
باید معضل را در خود و درونمان
که پرورش یافته تمدن پر از دروغ و تارهای فکری عقب ماندگی و بازدارندگی هزاران ساله
هستیم را باز کاوی کنیم و بیابیم. باید آن ریشه ها را جستجو کرد.
این فرهنگ هزاران ساله و غیر مولد، بیش از اندازه کهنه و دست و پا گیر
شده است. باید نه تنها همه شاخه های آن را حرس کرد که باید از ریشه در آورد و درخت
جدیدی کاشت. این جامعه، بسیار کهنه و کهنه پرست است. محافظه کار و غیر فعال است. با
هر تغییری مخالف است. اجازه نمی دهد فکر و خون جدیدی وارد اندام آن شود. جسم و جان
تازه و خون تازه لازم دارد.
شما نگاهی به چین بیندازید. تا آن زمان که فرهنک چندین
هزار ساله دست و پا گیرش ادامه داشت، مانند ترمز عمل می کرد. برای همین هم توسعه در چین اتفاق نمی افتاد. از آن زمان که مائو
همه چیز را حرس کرد و ساده کرد ، رشد و توسعه اتفاق افتاد. گشته را از ذهن انسان ها
پاک کرد تا انسانی تازه و خلاق متولد شده و چین را به رشد و توسعه برساند. مائو در ایجاد این تعییر
و انقلاب موفق شد و در کار زادن انسان هایی
تازه و مولد موفق تر.
چین کجا و ما کجا؟ البته ما از اول هم نسبت به چین و چینی ها،
هیچ نداشتیم. می توانیم قمپوز در کنیم اما قمپوز ما واقعیت را تغییر نمی دهد.
تشابه ما با چین، مانند گدایی در محله ثروتمندان بوده و است و عمیق تر هم می شود.
تباید
تعصب بی خودی و کور کورانه به فرهنگ و تمدن خودمان داشته باشیم. باید واقعیت ها را
دید و خود و علل عقب ماندگی اجتماعمان را ریشه یابی کرد. اگر بخواهیم خودمان را بپیراییم،
و بر طبل نژاد پرستی بزنیم، هیچ اتفاقی در مسیر توسعه و پیشرفت نخواهد افتاد و ما در جا خواهیم زد.
اگر بخواهیم
از عقب ماندگی هایمان در همه زمینه ها رهایی
بیابیم، باید جسارت شکستن سدهای مهمی را داشته باشیم که در تاریخمان ساخته ایم که به
ما اجازه نمی دهند گام از گام برداریم.
آذربایجان، کردستان، خوزستان، و ... در ایران
کنونی، شاهد توسعه و ترقی را نخواهند دید. آن مناطق باید جسارت بیشتری داشته باشند و خودشان را
از تاریخ و گذشته ای که مانند غول و رنجیر بر دست و پای حرکت های اجتماعی و فکریشان
بسته شده، باز کنند.
هندوستان هنوز قفل و زنجیر و گره های دست و پا گیر تاریخ هزاران ساله اش را باز نکرده است اما خود را در فرهنگ مولد و پر
تحرک غرب آمیخته است و تلاش می کند، خودش را به قافله توسعه دنیا برساند. زبانش، الگوها و شیوه آموزش و مدیریتی سیاسیش را
تغییر داده است. ما باید از آن ها یاد بگیریم و جسارت ریسک اجتماعی داشته باشیم.
از طرف دیگر، باید بدانیم که قافله دنیا و توسعه ، نمی ایستند تا ما راه بیافتیم
و به آن ها برسیم. ما باید بر خیزیم و با شتاب هم برخیزیم.
یکی از این راه ها، تغییر
سیستم سیاسی و اداری و حتی سیستم فکری و فرهنگی همه ملت های ساکن ایران است که به آن
چه دارند و به نام فرهنگ و تمدن به آن ها چسبیده اند و به آن ها عادت کرده اند و آن ها را دو دستی نگه می
دارند، جدا شوند.
این در حالی است که آن سیستم فکری و فرهنگی و همه دست آوردهای تمدنی ایرانیان هم دست و پای آن
ها را بسته و اجازه اندک تغییر و تحرکی را به مردمان نمی دهد.
شاید تجزیه ایران، ساده ترین و
آسان ترین راه گذر از این منجلاب و باتلاق باشد. شاید همه، در کشور
های جدید با سیستم های سیاسی و فکری جدید و شوک جدید حاصل از این تغییر اساسی ، برای
توسعه و استقلال خود تلاش کنند. اکنون ایران مانند زالو به خوزستان چسبیده است و نمی
خواهد از این شیر شیرین مادر دست بردارد. اما اگر خوزستان مستقل شود یا خودمختار شود،
وضع ایران و ایرانیان با اکنون و گذشته فرق خواهد کرد.
قدرت دیکتاتوری در بین کشورها یا مناطق جدید تقسیم
می شود. اگر سیستم حکومتی تغییر کند، ادبیات و شیوه تفکر خاص خود را خواهد آورد و به طبع آن، سیستم فکری و فرهنگی، اقتصادی و ... هم تغییر
خواهند کرد.
تمدن گذشته، اندیشه های رکود زایی، تاب و توان خود را از دست خواهند داد
و در سر راه پیشرفت مردمان کشورهای جدید مانع تراشی و سدها کمتر خواهند شد.
اگر ایرانیان می خواهند
به قافله تمدن برسند، باید جسارت پوست اندازی و تغییر افکارشان را داشته باشند. باید به عادت هایشان پشت کنند و روش های نو را تجربه کنند و باید
خیلی چیزها را قربانی کنند تا توسعه اتفاق بیفتد. یکی از آن قربانی ها سیستم سیاسی است. دیگر قربانی می توانند متنوع باشند. می توان این ها را براس شروع، اداری ، مدیریتی ، اقتصادی، فرهنگی و ... سرزمین های
ایرانیان برشمرد..
انصافعلی هدایت
روزنامه نگار آزاد و مستقل
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com
001 - 647 - 740 - 8070
* ** *** *** ***
Comments
Post a Comment