راه‌کارهای توسعه و رفاه همه ملل در ایران

راه‌کارهای توسعه و رفاه همه ملل در ایران


خواست‌هایی که می توان از دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس‌جمهور و انسان تورک آزربایجانی مطرح کرد.



بیر - آموزش زبان تورکی و آموزش به زبان تورکی ادبی و مورد قبول تمامی دولت های تورک، در تمامی سطوح آموزشی، از مهد کودک گرفته تا دکترا.


ایکی - آموزش اجباری زبان تورکی ادبی به تمامی کارکنان دولت در استان‌ها، شهر و مناطقی که تورک‌ها در آن‌جا زندگی می کنند تا از پیشداوری و ذهنیت تحقیری و تبعیض‌گرا جدا شده، در سایه این آموزش اجباری زبانی، به احترام به ملت‌ها و زبان‌ها مجبور بشوند تا از اعمال سیاست‌های تبعیضی و تحقیری دوری گزینند.


اوچ - آموزش اجباری یک زبان ملی-منطقه ای به اهالی و دست‌اندرکاران رسانه‌هایی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها، مجلات و خبرگزاری‌ها، خبرگزاری‌های اینترنتی و آنلاینی که از دولت یا سازمان‌های دولتی بودجه یا آگهی تبلیغاتی دریافت می کنند‌. تا آن‌ها با آشنایی با یک زبان، با واقعیت وجود و هستی ملت، زبان، فرهنگ و تاریخی به غیر از فارسی آگاه شده و زیست بکنند تا بدین ترتیب، از حقوق و خواست آن ملل غیر قابل مشاهده توسط فارس‌ها، آگاه و دفاع بکنند.


دورد - آموزش تاریخ، جغرافیا، صنایع، توریسم امکانات و پتانسیل‌های اقتصادی و توسعه ای هر منطقه به زبان یا زبان های مردمان آن منطقه که توسط سیستم آموزشی مستقل منطقه ای و بر اساس اراده، مذهب، نگرش ملی و فلسفی نویسندگان ملی آن منطقه ملی نوشته شده باشد.


بئش - تصویب و اجرای قوانینی بر علیه تبعیض و افرادی که سیاست‌ها و سخنان تبعیض‌آمیز را به اجرا درآورده یا تبلیغ می‌کنند. تا از ضرر و زیان و بی‌اعتمادی در میان ملل نسبت به ام کاهش بیابد و بر تفاهم و دوستی در میان ملل دمیده بشود‌


آلتی - تصویب و اجرای قوانین ضد نژادپرستی و آموزش آن‌ها در مدارس و دانشگاه‌ها، همچنین آموزش آن‌ها به تمامی کارکنان دولت که از منابع دولتی در هر سطحی و به هر عنوانی حمایت مالی یا بودجه دریافت می‌کنند.


یئددی - تصویب و اجرای قوانین ضد تحقیر و توهین به ملل، زبان‌ها، نژادها، فرهنگ‌‌ها، تاریخ و … تا احترام به ملل، زبان‌ها، ادیان، مذاهب، آداب و رسوم، و ‌… به سنت جدید و جایگزین سنت صد سال اخیر حذف ملل غیر فارس بشود. تا با احترام به هویت های ملی همه ملل و بطور متقابل، دشمنی ها کاهش یافته و طبل وفاق و رشد متوازن اجتماعی در میان ملل دمیده بشود. 


سگگیز - کتاب‌ها بطور رسمی در سازمان‌های نختلف دولتی تحت سانسورهای شدید فکری، سیاسی، زبانی، تلفظی، نگرشی، تاریخی و ….گ قرار می گیرند. با تصویب و اجرای قوانین ضد سانسور، بخصوص سانسور بر علیه نوع نگاه نویسندگان ملل محذوف و محرومی که در صد سال گذشته نادیده گرفته شده بودند و از حقوق ملی، اداری محروم بودند، می توان از تمایل و شدت گریز از مرکز جلوگیری کرده، به همگرایی سوق داد‌. سانسور در هر سطحی، باعث می شود تا الیت و روشنفکران هر ملتی از ایران و سیاست‌های آن گریزان شده، و با هر جمله سانسوری به سیاست‌های تجزیه ایران و تشکیل کشور مستقل نزدیکتر بشود. این یک روند عکس العملی طبیعی از طرف قربانیان سانسور است که در جامعه هم تاثیر عمیقی می گذارد. چرا که نویسندگان، جزو گروه‌های مرجع و قابل اعتماد هر ملت و منطقه ای هستند و عدم رضایت ان‌ها، به عدم رضایت ملی-منطقه‌ای تبدیل می شود.


دوققوز - در یکصد سال گذشته زبان فارسی به اجبار، به همه ملل ساکن در ایران سیاسی صد سال اخیر (به ملل ممالک محروسه صد سال قبل، تحمیل شده) و به ابزار و سلاحی برای از بین بردن زبان‌ها، و هویت‌های ملی-تاریخی ملل گردیده است.


همچنین تحمیل زبان فارسی باعث سرکوبی تنوع نگرش ملی ملل مختلف شده و آن‌ها را در قالب خاص زبان فارسی قالب بندی کرده است. 


این سیاست فارسیزاسیون ملل در ایران و در صد‌ سال گذشته، نتیجه ای جز دوری ملل از هم و ستیز با فارسی و فارس‌ها نداشته است. 


در جهت مقابله با گریز از مرکز و تمایل به فعالیت‌های استقلال خواهانه آن ملل در ایران کنونی، باید زبان تمامی ملل و بخصوص زبان تورکی، به عنوان زبان رسمی مورد شناسایی قرار بگیرد.


 با رسمی و اداری و استخدامی شدن زبان تورکی و دیگر زبان ها در ایران و در تمامی مناطقی که حداقل یک درصد جمعیت، به تورکی یا به زبان دوم و .‌‌‌.. صحبت می‌کنند، می توان از شدت گریز از مرکز کاست و حتی به تمایل به مرکز منحرف کرد.


اون - باید از گذشته و تجربه های تاریخی درس گرفته، از مرکزگرایی، فارس محوری، از سیاست یک ملت، یک حاکمیت و یک دولت صد سال اخیر دوری گزید. در صد سال قبل، ملل این منطقه تحت سیستم "ایالتی و ولایتی" زیست کرده، به احترام به هویت های ملل همسایه و بر اساس نیازهایشان با همدیگر مراودات سیاسی، حقوقی، نالی، تجاری و … داشتند.


در بین ان ملل دشمنی یا وجود نداشت و یا بسیار اندک و محدود بود. اما با اعمال رژیم اداری-سیاسی و حقوقی فارس محور تک ملتی و تک حکومتی و تک دولتی و مرکزگرا آن وضعیت تاریخی نه تنها از بین رفت بلکه به دشمنی در میان ملل بدل گشت.


با اعمال دوباره سیستم "ایالتی - ولایتی" یا فدرالیسم ملی و تعیین مدیران دولتی منطقه ای توسط سیستم رای گیری منطقه ای می توان به هویت های ملی بها داده، از تقابل هویت‌های ملی و دشمنی با هم بشدت کاست و به صلح و آسایش و توسعه سوق داد و از احتمال هرگونه درگیری و بحران های بین-ملی، در آینده کاست.


اون‌بیر - در تعیین حدود مرزی و سرزمینی ایالت‌ها و ولایت‌ها می‌توان اساس نام‌ها، اسناد، تقسیم بندی سیاسی-جغرافیایی و نژادی و … یکصد سال قبل، در جهت پایان دادن به نژاع‌های ملی در میان ملل مختلف و کاهش دشمنی‌های داخلی در میان ملل در ایران سیاسی کنونی که نتیجه مدیریت صد‌سال اخیر است، استفاده کرد و از جنگ های ملی-منطقه روانی-لفظی و نوشتاری که زمینه ساز جنگ‌های مسلحانه در آینده خواهد بود کاست. وضعیت موجود توسط سیاست‌های دوران پهلوی و پان‌فارسیست‌ها در صد سال اخیر ایجاد شده و رو به تزاید است و تنها راه کنترل ان، مدیریت عقلانی و ملی آن‌ها با آغاز گفتگو در نیان محققان و عالمان ملل امکان پذیر است.


اون‌ایکی - سود تمامی سرمایه‌ها و پس اندازهای ملل، در حال حاضر، در بانک‌های تحت کنترل مرکز و فارس ها تجمیع و مصرف شده و به توسعه مرکز (فارس‌ها) و فقر رو به رشد پیرامون و ملل غیرقابل مشاهده هزینه می شود.


با تاسیس چند بانک اختصاصی برای هر ملت و حداقل یک بانک برای هر استان و دایر کردن شعبات این بانک‌های ملی در مناطق چند ملیتی می‌توان به توسعه متوازن و ملی ملل حاشیه و غیرقابل مشاهده یاری داد.


اون‌اوچ - با ترویج ترم‌های "ملت"، "ملی" به جای "قوم" و "اقلیت" رایج در سیستم سیاسی، حقوقی، اداری و آموزشی و رسانه ای ایران کنونی، می‌توان برابری ملل مختلف در ممالک محروسه را تامین کرد‌ 


متاسفانه، در ایران، از استفاده از مفهوم و کلمه ملی و ملت برای ملل غیر فارس زبان، مخالفت کرده اند و می کنند و این، خود به احساس تبعیض میان ملل غیر قابل مشاهده و فارس‌ها دامن می زند.


با تغییر نوع دیدگاه و ادبیات سیاسی در این مورد، و با رسمی شدن هویت ملی ملل غیر فارس، هویت ملی استان‌ها و با به رسمیت شناختن هویت ملی آن‌ها می‌توان با احساسات رو به رشد بریده شدن از ایران مقابله کرد.


می توان به درمان تفاوت و تبعیض‌های آشکار و پنهان در میان فارس و ملل دیگر پرداخت. 


می‌توان با به رسمیت شناختن ملت تورک آزربایجان جنوبی، ملت تورک قشقایی، ملت تورک تورکمن، ملت عرب، ملت کرد، ملت بلوچ و … تبعیض فکری در میان قوم، اقلیت، ملت و … باقی نمانده و با ادبیات سیاسی انحصارگرانه دوران ابرقدرتی پانفارسیسم مبارزه کرد. 


می توان با این عقب نشینی ناچیز فکری، سیاسی، حقوقی، آموزشی و اداری، حس برابری و تعلق حقوقی-سیاسی و ملی را در میان همه ملل تقویت کرده از دشمنی در میان ملل غیر قابل مشاهده با فارس‌ها را کاست.


اون‌دورد- اکنون، در زیر نام ملی، تمامی منابع و معادن ملل تحت کنترل و استثمار مرکز به ضرر و زیان ملل غیرقابل مشاهده است. همین هم باعث شده تا تمایل ملل به استقلال از ایران و اداره منابع ملی خود هر روز افزون تر از روز قبل بشود.


می‌توان با ملی کردن منابع و معادن زیرزمینی هر ملتی (ملی-منطقه‌ای)، هر منطقه و اداره آن‌ منابع و معادن را به مدیران انتخابی ملی هر منطقه سپرد. 


به این مفهوم واضح که هر منطقه به عنوان یک ملت تعریف و منابع ملی آن ملت هم به عنوان منابع ملی ملت آن منطقه و تحت مدیریت و قوانین ملی منطقه اداره بشود تا ملل احساس غارت شدگی، اشغال، استعمار و استثمار توسط فارس‌های ایرانی را نداشته باشند.


در نتیجه از افکار و گروه‌های سیاسی استقلال طلب دوری خواهند کرد. چرا که استقلال طلبان با متمرکز شدن به این سیاست هایی که عقب ماندگی همه جانبه را به ملل پیرامون تحمیل می‌کند، ابزار جلب توده‌ها قرار داده اند. البته که توده های ملل هم با مقایسه وضعیت ملی خود با فارس‌ها، از افکار استقلال طلبانه حمایت جدی می کنند.


در این راستا باید برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی و ایجاد رفاه رو به افزایش، مراحل بعدی استخراج معادن، در کارخانه ها و کارگاه های ریز و درشت به تولیداتی اختصاص داده بشود که منجر به تولید زنجیره های تولیدی و خدماتی با ارزش افزوده بشوند. 


اگر تمامی زنجیره تولید انواع کالاها در همان منطقه ایجاد بشود، نه تنها به رفاه ملی خواهد انجامید بلکه مهاجرت از مناطق ملی به فارسیستان را به مهاجرت معکوس بدل خواهد کرد. این بهتر و کم هزینه تر از انتقال جمعیت شهرهای بزرگ به شهرهای دیگر است.


اون‌بئش- براحتی می‌توان شوراهای منطقه ای موجود را به "مجلس ملی منطقه ای" ارتقاء داده، با انتخابات مجزا، برای تعیین نمایندگان این مجلس، در جهت سیاستگذاری مستقل منطقه ای و اداری بر اساس نیازها، خواست، امکانات، منابع منطقه ای و خواست ملی آن منطقه اقدام کرد. 


کاری که در اقلیم کردستان عراق انجام گرفته است. مدیران و منتخبان اقلیم کردستان عراق می توانند، منابع و معادن خود را بر اساس نیاز، خواست متخصصان و مروم‌منطقه سمت و سو داده، نیازهای توسعه ای را تامین بکنند. همچنین با دیگر ایالت های عراق و همسایگانی چون ایران و تورکیه و کشورهای دیگر روابط سیاسی، اقتصادی برقرار بکنند. 


برای ورود از این سیستم، به جسارت و خط شکنی سیاسی، حقوقی، روانی و اداری مسئولانارشد نیاز هست تا بتوانند بر بن‌بست‌های سیاسی، حقوقی، فکری، روانی و آموزشی ساخته شده در طول یکصد سال اخیر غلبه بکنند. 


اون‌آلتی - در ایران از توسعه و توسعه ملی و توسعه همه جانبه، تعریفی دقیق و مشخصی وجود ندارد که به عنوان اهداف توسعه و راه حل جذب سرمایه های ملی، سرمایه های فراری، سرمایه های منطقه ای و سرمایه های بین المللی راه گشا باشد.


باید تعریفی جدید و بر اساس ملل و مناطق ملی انجام داده، راه روشنی برای توسعه متوازن و ملی فراهم کرد. این تعریف با آغاز تعریف ملل، اراده، خواست‌ها و پتانسیل های ملی هر منطقه می گذرد. در این مسیر باید هویت های ملی-منطقه ای به رسمیت شناخته شده، راه دستیابی ان‌ها به توسعه بر اساس منابع و پتانسیل ها آزاد گذاشته بشوند.


اون‌یئددی - برای این که توسعه همه جانبه و دور از کنترل مرکز (فارس‌ها بر سایر ملل و مناطق) رخ دهد، باید به تشویق تاسیس و فعالیت احزاب ملی در میان ملل غیر قابل مشاهده همت گماشت. 


با آغاز به فعالیت احزاب ملی، ملل غیر قابل مشاهده، دیده خواهند شد. رقابت برای توسعه ملل، به شکل وسیع و سیستماتیک رونق خواهد یافت.


بدون وجود و آزادی فعالیت احزاب ملی، امکان رشد و توسعه ملل عقب مانده و قابل مشاهده شدن ان ملل امکان ناپذیر است. لذا باید در هر منطقه چند حزب با اهداف مختلف و در جهت تامین حداکثر حقوق و منافع و رفاه ملل فعال و رقابت داشته باشند تا توسعه و رفاه به شعار و هدف اصلی آن ملل و جبران عقب ماندگی‌های تحمیلی صد سال گذشته تبدیل یشود.


اون سگگیز - اجزاب ملی، بانک های ملی، آموزش های ملی، رسمیت زبان‌ها و هویت های ملی، داشتن برنامه های توسعه ای ملی، مجالس ملی و ملی سازی منابع و معادن ملل و … منجر به توسعه نخواهند شد. مگر این که رسانه ها، رادیو، تلویزیون، مطبوعات، مجلا، خبرگزاری‌ها و خبرگزاری های اینترنتی و نهادهای تحقیقاتی آزاد و مستقل بدون نیاز به اخذ مجوز حضور فعالی در میان آن ملل داشته باشند.


بدون آزادی بدون قید و بند رسانه ای و فکری، توسعه امکان پذیر نیست. اگر تعریف آزادی، رسانه های آزادی، در ید قدرت چند کارمند دولت یا مرکز باشد، آزادی، آزادی فکر، آزادی رسانه ای به زنجیر برداشت و منافع چند مدیر و کارمند گرفتار و اسیر خواهد شد.


تنها قید و بند آزادی فکر، آزادی رسانه ای و آزادی نشریات، آزادی احزاب و آزادی رقابت ها در فضایی رقابتی، توهین، تحقیر، نژادپرستی خواهد بود.


مجالس می توانند بر اساس احساسات و نوع فرهنگ هر ملت، مصداق توهین، تحقیر را بطور واضح و حقوقی معین و اعمال بکنند و تنها دادگاه قانونی می تواند بین شاکی و شاکی عنه قضاوت و حکم بکند.


اون‌دوققوز- هیچ کدام موارد فوق نمی‌تواند اعتماد به سیستم سیاسی، حقوقی، اداری، امنیتی و اقتصادی و .‌.. در ایران را به ملل، الیت، روشنفکران و … باز بگرداند مگر آن که اراده دولت بر اعلام و اعمال "عفو عمومی" قرار بگیرد.


باید با عفو عمومی، نه تنها راه را به بازگشت فرزندان ملل که مجبور به ترک وطنشان شده‌اند باز کرد، بلکه باید امنیت خاطر ان‌ها را هم بطور قانونی تامین کرد که پس از بازگشت به وطن، به هیچ وجه من الوجوه، مورد تعدی و مجازات بطور مستقیم و غیر مستقیم قرار نخواهند گرفت.


بدین گونه، با بازگشت چند میلیون از فرزندان ملل به وطنشان، تریلیون‌ها دلار برای تاسیس احزاب، رسانه ها، ساختن کارخانه‌ها، ایجاد مشاغل و فرصت‌های شغلی، رقابت در زمینه‌های مختلف، ارائه برنامه های جدید و تجربه ده ها کشور توسعه یافته و … راه برای توسعه و رفاه آماده و مهیا خواهد شد.


ایگیرمی - قبل از اعلام عفو عمومی باید تمامی زندانیان امنیتی، سیاسی، حقوقی، محیط زیستی، فعالان جامعه مدنی، فعالان مدنی، نویسندگان، روزنامه نگاران، فعالان حقوق زن، دختران، فعالان صنفی، کارگران زندانی و … زندانی، از زندان ها آزاد بشوند.


ایگیرمی‌بیر - برای جلب اعتماد عمومی، باید به کسانی که در راستای حقوق ملی و حقوق اجتماعی، حقوق دینی، حقوق صنفی و …. دستگیر، بازجویی، شکنجه فیزیکی، شکنجه روحی شده یا زندانی غرامت پرداخت بشود.


ایگبرمی‌ایکی - باید دولت مرکزی ایران و سیستم‌ پانفارس، با پرداخت غرامت به کسانی که به واسطه قوانین، سخت‌ گیری‌ها، تنگ‌ نظری‌ها، مدیریت‌های غلط، احکام دادگاه های انقلاب، زندان و شکنجه از وطنشان به تبعید خود خواسته رفته اند، اموال یا دارایی های آن‌ها مصادره یا به نحوی از آن‌ها از بین رفته، یا سلامتی ان‌ها و خانواده هایشان، چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی آسیب دبده‌اند، جبران بشود. 


در غیر این صورت، هیچ کس نمی‌تواند به سیاست‌های جدید در ایران اعتماد بکند و ریسک بازگشت به وزن را به جان بخرد.


ایگیرمی‌اوچ - باید چند کشور خارجی و نهاد بین المللی بر اجرای درست تمامی بندهای ذکر شده و تضمین درست ان‌ها نظارت آزاد و تامی داشته باشند و ضمانت اجرای سیاست‌ها را تضمین بکنند. 


مثلا می توان دولت های همسایه ایران را به این پروسه وارد کرد. در نتیجه این اقدام، هم افرادی که از وطن به تبعید خودخواسته اما اجباری رفته اند به وطن برمی گردند و هم کشورهای همسایه می توانند به تغییر سیاست های تهاجمی ایران به ان ها اعتماد کرده، میلیادر‌ها دلار سرمایه هایشان را برای توسعه و رفاه مردم وارد مناطق ملی در رژیم جدید بکنند.


ایگیرمی دورد - محاکمه و مجازات همه کسانی که در اقدامات غیر قانونی، نقض قوانین، دستگیری، بازجویی، شکنجه، محاکمه و اعدام نقش داشته اند. راه حل اصلی بازگشت به رعایت قوانین و احترام به آن ها خواهد بود. در غیر این صورت، قوانین برای همیشه در حالت شکننده و تفسیر به رای و اعمال سلیقه در راستای منافع مدیران و مجریان خواهد بود و این نمی تواند باعث اعتماد به سیستم و قانون بشود.


ایگیرمی بئش - تغییر قانون اساسی و تضمین اجرای خقوق ملت و سلب اختیار و مصونیت مدیران ارشد از پاسخگویی، از اهم امور لازم برای توسعه است.


ایگیرمی آلتی - محاکمه و بازپس گیری تمامی اموالی که به ناحق و در اشکال گوناگون کارکنان دولت یا نهادهای وابسته به دولت در راستای منافع فردی یا گروه های مافیایی گرفته اند. اگر هر فردی در هر شغل و زمینه ای به نوعی از رانت دولتی بهره برده و صاحب ثروت شده است و رشد ثروت و امکانات وی و اعضای درجه اول و دوم و سوم خانواده اش غیر متعارف است، باید به صندوق ملی ملل برگردانده بشود.


ایگیرمی یئددی - عذرخواهی دولت مرکزی از تحریف تاریخ، مخالفت با زبان ها و حقوق ملی، تحمیل عقب ماندگی به ملل غیر قابل مشاهده، نابودی حکومت های ملی، قتل عام فرزندان این ملل و تادیه غرامت مالی به بازماندگان آن هایی که در قتل عام های یکصد سال گذشته به عمد از بین برده اند.


ایگیرمی سگگیز - اعتماد ملل غیر قابل مشاهده به ایران و فارس برای بارها و بارها از بین رفته است و هیچ تضمینی به قول و قرارهای شفاهی و کتبی آن ها نیست. برای بازسازی اعتماد در میان مجموعه ملل این منطقه، باید نام ایران که آمیخته به انواع جنایت علیه بشریت، ملل غیر قابل مشاهده، نژادپرستی، تحقیر دیگری و … است، تعویض بشود تا اثری از تفکر و ایدئولوژی حاکم نماند و بتوان جوامع و سیستم های جدید سیاسی، اجتماعی، آموزشی، اداری، حقوقی و … تاسیس کرد که بتواند هم حقوق فردی افراد و هم حقوق ملی ملل را تامین و تضمین بکند.



با احترام 

انصافعلی هدایت

19. September 2024 

Comments