مهندسی جهل 026: تورکی، زبان هنر و نمایشنامه هم بوده و هست
مهندسی جهل 026: تورکی، زبان هنر و نمایشنامه هم بوده و هست
در این کتاب، با یک نمایشنامه سیاسی-اجتماعی و آزادی خواهانه مواجه هستیم. کتاب و نمایشنامه، "وطن" نامیده شده اند و نویسنده آن را با علائم و حروف عربی-تورکی نوشته است.
همین نشان می دهد که کتاب و نمایشنامه، در سال های قبل از تغییر خط و بیسواد شدن ناگهانی و شوکه کننده مردمان و ملل تحت اداره خلافت عثمانی نوشته شده است.
با آن که نام کتاب و نمایشنامه "وطن” است و ما علاقه مند بودیم تا تعریفی مشخص از مفهوم وطن در اواخر خلافت و دولت عثمانی آشنا بشویم، متاسفانه نتوانستیم بر بی سوادی خود در زبان و ادبیات تورکی، بر بی سوادی خود در زبان استاندارد تورکی و در بی سوادی خود در خواندن و تجسم ذهنی زبان تورکی دست نویس، و بر زبان تخصصی نمایشنامه و هنری تورکی غلبه کرده و دست خط نویسنده را بخوانیم تا بتوانیم درک روشنفکران و انسان های عامی که برای رهایی وطن از اشغال تلاش کرده، جان می دادند و دشمن می کشتند، آن هم در اواخر خلافت اسلامی-تورکی عثمانی از مفهوم وطن، وطن در اشغال و وطن آزاد را ادراک کرده و با مفهوم وطن در زمانه خود، مفهوم وطن در اشغال ایران-فارس و … مقایسه بکنیم.
این کتاب و اثر هنری دست نویس، در زمانی نوشته شده است که کشورهای مسیحی غربی، "مملکت ازمیر عثمانی” را اشغال کرده و در اختیار یونانی های عثمانی قرار داده بودند تا آن را به یونانی که غربی ها در حال مهندسی مرزهای جغرافیای- سیاسی آن بودند، بدهند و زمینه های تاسیس و ایجاد کشوری به نام یونان جدیدی را فراهم بکنند.
یونانی که در تاریخ بشر وجود خارجی به مفهومی که امروزه و در قرن بیستم و بعد از کودتا بر علیه عثمانیه با آن رو به رو هستیم، مواجه نشده بوده ایم.
لذا مفهوم "وطن" و مفهوم "وطن در اشغال" و مفهوم "تلاش و جان نثاری برای آزادی وطن” و همچنین ادراک مفهوم "وطن آزاد" برای ما تورک های بی سواد در زبان مادری تورکی خود گنگ مانده است.
لذا ما به عنوان یک تورک تحصیل کرده در زبان فارسی و کتاب خوان فارسی، نویسنده فارسی و … نتوانستیم آن بر جنبه های مختلف بیسوادی تورکی خود غلبه کرده و با مفهوم وطن در اشغال تورک ها، در ایران-فارس و نوع مبارزه و نوع جان نثاری زن ها و مردها برای وطن و آزادی وطن از اشغال آشنا بشویم.
این نوع از ادراک از وطن و شرایطی که با سهل انگاری پدران ما و خود ما، بر ما و وطن ما تحمیل شده است، برای مای این نسل و چندین نسل قبلی ناشناخته است.
چرا که نسل کنونی تورک ها و نسل های قبلی تورک های در اشغال سرزمینی، در اشغال مغزی، در اشغال عقلی، در اشغال آموزشی ایران-فارس برای شش نسل بوده ایم. این اشغال شدگی به قدری طولانی و عمیق شده است که برای نسل های کنونی و نسل های گذشته تورک های در اشغال، به امری عادی و مورد قبول بدل گشته است که نیازی فوری و شجاعانه برای جنگیدن و آزادی از اشغال شدگی در تمامی زمینه های فردی و اجتماعی و ملی و دولتی حس نمی کنیم.
از طرف دیگر، قوه عقلانی و وطن پرستی و میلتچی تورک های تحت اشغال چنان زیر تاثیر مهندسی جهل و مهندسی شستشوی مغزی-آموزشی قرار گرفته است که خود را انسان ها و “قومی” (تحقیر شده و تحریف شده اما) آزاد و دارای وطنی با نام ایران می دانیم.
لذا ما تورک های اشغال شده، ایران-فارس را وطن خود می دانیم که پدرانمان مرزهای سیاسی و جغرافیایی آن را مهندسی و با خون و نثار جانشان آن را امضاء کرده اند تا برای نسل های آن زمانه و این زمانه، به عنوان ارمغانی ابدی بگذارند.
لذا تورک ها به طور اتوماتیک و براساس دستکاری قوه عقلانی آن ها در مدارس، دانشگاه ها و تمامی جنبه های ارتباطات اجتماعی، و … خودشان را صاحبان ایران تصور می کنند. در حالی که وطن مادری و تاریخی تورک ها در اشغال ایران-فارس بوده و هست.
در اثر همین مهندسی جهل و شستشوی مغزی-آموزشی، اغلب تورک های تحت تاثیر تبلیغات و آموزش های مهندسی شده جهل، خودشان را مسئول حفاظت از مرزهای سیاسی-جغرافیایی ایران فارس و جدید می دانند و آماده اند تا در راه تامین منافع حداکثری ایران و فارس ها جان نثاری بکنند. یعنی برای تامین منافع اشغالگران وطن و قوه عقلی خودشان، فداکاری می کنند.
لذا آن ها متوجه اشغال شدگی عقلی و وطن خودشان نیستند و یا منافع شخصی و زود گذرشان ایجاب می کند تا چنان نقش اجتماعی را بازی بکنند.
برای همین است که با مفاهیم و واقعیت هایی به نام اشغال شدگی سرزمینی، اشغال شدگی وطنی، اشغال شدگی ذهنی، اشغال شدگی زبانی، اشغال شدگی تاریخی، اشغال شدگی عقلی، اشغال شدگی دانایی، اشغال شدگی اطلاعاتی و .. رابطه و آشنایی چندانی ندارند و ضرورتی هم برای این آشنایی و ادراک واقعیت ها نمی بینند و تلاشی هم در این جهت نمی کنند.
برای همین است که از خود خودشان، از هویت های ملی و تاریخی شان، از منافع ملی ملت تورک در اشغال، از وطنی که باید آزاد بشود، از اساسی ترین مفهوم سیاسی که “داشتن دولت ملی و مستقل متعلق به خود تورک ها باشد”، غریبه گشته و از واقعیت های تلخی که در آن زیست می کنند، از نظر عقلی و احساسی بریده و گسسته شده اند.
در حالی خودشان را صاحبان ایران و ایران را به عنوان میراث پدران تورک خود می دانند که به اشغال شدگی در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زبانی، آموزشی، سرمایه های ذهنی، مالی و ... متوجه و متحقق نیستند.
در چنان تاریخ و زمانه ای زیست می کنیم که آشنایی با معنا و مفهوم “وطن در اشغال بیگانگان” و اشغالگران، که خود منجر به اشغال شدن تمامی هویت های فردی و ملی تورکی ما کشته است، می تواند نقش مهمی در بازگشت ما به “خود تورکی” ما ایفا بکند.
از طرف دیگر، با آشنایی با اینگونه دست خط هایی که پدران ما، ثمره تجربه های شیرین و تلخشان را در آن ها گنجانده اند، ما هم می توانیم به مفهوم وطن و فداکاری و مردن برای آزادی ملت و وطن در اشغال آشنا شده و در راه آزادی از اسارت و اشغال جان فدا بکنیم.
چون بدون فدا کرده جان در راه وطن و ملت، هیچ ملتی سربلند و مستقل نشده و به حقوق ملی و حکومتی و دولتی مستقل خود دست نیافته است.
لذا بر تک تک همه ما تورک های در اشغال ایران-فارس واجب و ضروری است تا با زبان ادبی تورکی، با زبان استاندارد تورکی، با زبان اداری تورکی، با زبان آموزشی تورکی، با زبان علمی تورکی وبا زبان تخصصی تورکی آشنا بشویم تا بتوانیم با میراث های واقعی، فکری، و با فداکاری های پدران تورک خودمان آشنا بشویم.
تا بدانیم که پدران ما در شرایطی صدها بار بدتر و بدون امکانات ما، چگونه توانسته اند با دستان خالی از اشغال شدگی و از اسارت رها شده و وطنی با مرزهای سیاسی و جغرافیایی گستره ای را بنا نهاده اند.
این بازگشت به خویشتن خویش تورکی، جز با آشنایی با میراث فکری، قلمی و خطی مانده از پدران تورک ها خودمان میسر نمی شود. ما نمی توانیم با چیز دیگران، داماد عروس خود باشیم.
متاسفانه در این زمینه و زمانه، شرایط آگاهی ما بر جهان جهالتی که در آن به اسارت گرفته شده ایم و با آموزش های خاصی که به ما داده اند، چنان تخمیر و تقلیب شده ایم که بیداری ما از این توهمی که در زیر دندان های ما مزه می کند، بسیار دشوار می نماید اما بی راه و بی چاره هم نیست و نیستم.
چرا که یا باید زندان های اشغال شدگی و اسارت عقلی را ویران بکنیم و آزاد بشویم و یا باید زندان ها را ویران بکنیم و آزاد شویم. راه سومی برای تورک های تحت اشغال و اسارت عقلی و وطنی وجود ندارد. البته که می توانیم ماندن در اسارت و اشغال شدگی همه جانبه را مانند آفریقایی ها و آمریکایی جنوبی ها انتخاب بکنیم، شورش نکنیم، برای آزادی عقلی و وطنی خود از اشغال شدگی مبارزه نکنیم، نجنگیم اما هیچ وقت توسعه نخواهیم یافت و از چرخه عقب ماندگی در همه زمینه ها بیرون نخواهیم جست.
یعنی راه دیگری برای برون رفت از زندان جمعی و ملی و همچنین از زندان های فردی که اشغالگران برای تک تک مت و ملت تورک مهندسی کرده اند، جود ندارد.
چرا که دشمن اشغالگر توانسته است با شگردهای مختلف و با روانگردان ها و مخدرات گوناگون، با تشویقات و تنبیه های فردی و جمعی، تک تک ما تورک ها را به شفیره ای در خواب رفته و بی عقل بدون اراده سیاسی و ملی بدل بکند.
تا تک تک ما و بخصوص زنان و دختران تورک در درون زندان و پیله های فکری ای که ایران-فارس و غرب مسیحی در اطراف تک تک تورک ها و با آموزش های و شستشوی مغزی-آموزشی ایجاد کرده اند، بخود نیاییم و بیدار نشویم و پیله اطراف خود را سوراخ نکنیم و دست به پرواز فردی در جامعه و اجتماع نزنیم و هوا و تخم بیداری را در میان به خواب شیرین رفته گان و هیپنوتیزم شدگان نپاشیم، آزادی وطن، آزادی ملی، آزادی عقلی، آزادی شعور و آزادی اگاهی ملی و فردی رخ نخواهد داد.
با امید به این که با آشنایی با دستنوشته ها و میراث گرانبهای پدران تورکمان در کتاب هایی که از دسترس ما دور نگه داشته اند، آگاه شده و دوباره به قدرت جهانی بدل شده، هدیه، سخن و فکری قابل عرضه به جهانیان داشته باشیم.
انصافعلی هدایت
06 اپریل 2025
Comments
Post a Comment