Sunday, April 20, 2025

مهندسی جهل 038 : آشنایی با دو نوع تاریخی نویسی در تمدن مکتوب تورک ها

مهندسی جهل 038 : آشنایی با دو نوع تاریخی نویسی در تمدن مکتوب تورک ها


در برنامه سی و هشتم "مهندسی جهل" با شمع روشن دو کتاب تورکی، با موضوع تاریخ آشنا شدیم. 

یکی از این کتاب ها، به بیان و نگرش تاریخی و فکری شعیان "غالی" تعلق دارد و دیگری به روایت رسمی دولت تورک عثمانی متعلق است.

تاریخی که یک شیعه غالی (بسیار اغراق گر و دروغگو) نوشته است، "مهر نامه جعفری" نام دارد. همان طور که از نام کتاب برمی آید، نویسنده مهر و علاقه بسیار زیاد خود را در متن نوشتار تاریخ به نمایش می گذارد. 

باید اعتراف کرد که ذوق و قریحه شعری نویسنده شیعه تورک، بسیار بالاست. او توانسته است، تاریخ دلخواه و مورد انتظار خود از تاریخ و حوادث و شخصیت های تاریخی که وجود احتمالا به آن شکلی که او می خواهد وجود نداشته یا اگر هم وجود داشته، بسیار کمرنگ بوده است را از نو بازسازی و مطابق خواست و میل خود آن را از نو خلق بکند.

همان طور که خود او در پایان کتاب نوشته است، نام نویسنده "غازی ابطال جعفر" است که مرید "شیخ حاج سلیمان افندی" است. خود حاج سلیمان، خلیفه و کارگزار "ساچلی حسین افندی" شیخ اصلی بوده است. 

اگر به اسامی مشایخ دقت بکنیم، متوجه می شویم که "افندی" کلمه احترام آمیزی بوده است که نه تنها در میان تورکان عثمانی که در بین تورکان شیعه و احتمالا ممالک صفویه هم رایج بوده است.

نقطه مرکزی صقل نگاه جعفر افندی، تاریخ اسلام، شخصیت های تاریخی اسلامی و شخصیت ها و حوادث مرتبط با شیعه بوده است.

این نویسنده، به تاریخ به مثابه تاریخ خالص و مخلص نمی نگرد و نمی پردازد. 

چرا؟

 بشر، با تاریخ مکتوبی سر و کار دارد که ابدا، آن تاریخ مکتوب بی طرف نیست. هر کسی که دست به قلم برده موضوعی را به نگارش درآورده یا به موضوعی تاریخی پرداخته است، موضوع و تاریخ را آگاهانه و گزینشی گلچین کرده است. او سوالی، خواسته ای را در ذهن دارد کهمی خواهد با پرداختن به موضوعات پلچین کرده از گذشته و تاویل و تفسیر خاص از آن ها، به نیازهای این روزه خود یا صاحبان قدرت و زور پاسخ بدهد.

اگر نویسنده، پاسخ های آن نیازها و خواسته هایش را به همان شکلی که دلش و منافعش می خواهد و اراده می کند، نیافته باشد، خودش دست به کار شده، با توجه به ایدئولوژی، دین، مذهب، منافع شخصی، منافع جمعی، منافع ملی، منافع صاحبان قدرتی که او را اداره می کنند، منافع اراده سیاسی، منافع اراده دینی، نیازهای روز، نیازهای جامعه و اهداف خود یا کسانی که او را مامور کرده اند، تاریخی را بازسازی و نوسازی می کند.

او در مسیر ساخت تاریخی جدید که وجود نداشته و یا به آن شکلی که نویسنده نشان می دهد، وجود نداشته است، رنگ و بوی خود یا دین، مذهب، اراده، خواست زورمندان و سیاستمداران و پولداران را به تاریخ می مالد و تاریخی جدیدی می  تراشد. کار چنین نویسنده هایی تاریخسازی برای اهداف خاصی است. آن ها در ساختن تاریخ و برای ساختن تاریخ های مورد نیاز قدرتمندان آموزش دیده اند و پول دریافت می کنند.

گر چه ممکن است چنان تاریخی که برای خیلی ها غیر قابل باور به نظر برسد اما برای باورمندان آن ایدئولوژی، دین، مذهب، سیاست و اهداف قابل باور خواهد بود.

 کتاب "مهر جعفری" هم در تاریخ نویسی و نگاه به تاریخ، حوادث تاریخی و شخصیت های تاریخی از این قاعده استثنا نیست. مهر جعفری، در پی اثبات "حق" و "ناحق" بودن شخصیت ها، موقعیت های سیاسی، دیدگاه ها و خواست های خاصی در تاریخ است. 

لذا خود او، تصوری خاصی از تاریخ دارد که باید تاریخ، بخصوص با خواست های مذهبی و گرایش های مذهبی او منتج و هماهنگ بشود.

 به همین جهت، نویسنده، افراد و حوادث تاریخی را مجبور می کند که خواست های نویسنده  یا صاحبان زور و زور را به زبان بیاورند و نشان بدهند و ئثابت بکنند. 

یعنی آن حوادث تاریخی، افراد و شخصیت های تاریخی دروغگوی نویسنده هستند. یعنی عقلانی نیست که آن حوادث تاریخی، آن شخصیت های تاریخی دروغی به آن بزرگی را پرورش داده و یا به زبانشان آورده باشند ولی نویسنده آن حوادث و شخصیت های تاریخی را مجبور کرده است تا دروغ هایی را که نویسنده می خواهد به عنوان واقعیت های تاریخی به خواننده بقولاند را به زبان بیاورند.

می توانیم ادعا بکنیم که تمامی تاریخ نویسان، دروغ نویسان آموزش دیده حرفه ای هستند که دروغ هایی را که خودشان می خواهند، بر اساس نیازهای خود، یا نیازهای صاحبان قدرت بنویسند را از زبان حوادث و شخصیت های تاریخی بازسازی کرده، بیان می کنند.

البته که در این حالت، تاریخ به دو بخش خودی و مورد تایید و دشمن یا غیر خودی و غیر قابل تایید و تصدیق تقسیم خواهد شد. خوانندگان هم به همین قسم، به دو بخش موافقان و مخالفان تقسیم خواهند شد. چرا که عقل مشخر و مهندسی شده انسانی در نوشتار، در خواندن و در توجمه آن ها به زبان عقل، قاصر خواهد ماند.

مهر جعفری تاریخ اسلام و امامان شیعه را به عنوان نقطه مرکزی نگاه خود به حق و باطل در تاریخ و آگاهانه انتخاب کرده است. بر اساس این موضعگیری طرفدارانه و مذهبی-سیاسی، او باید، بعضی از شخصیت های تاریخی را کوبیده و بعضی دیگر را به عرش اعلا ببرد تا اثبات بکند که حق با او است و بر اساس خواست اوف تاریخ با دو بخش حق و ناحق تقسیم شده اند و او معین می کند که کدام شخص حق بوده و چه کسانی ناحق هستند.

او برای بیان و نمایش تمامی اغراض و مقاصد خود در شیطانی جلوه دادن یک طرف در تاریخ و فرشته و خدایی کردن طرف دیگر، زبان قدرتمند خود در شعر سرایی را به کار گرفته است.

همان طور که گفته می شود، شخصی به نام فردوسی "شاهنامه"، که مجموعه ای از اشعار اغراق آمیز درباره حوادث و شخصیت های تاریخی و غیرتاریخی است را بر اساس نگرش ایدئولوژیک خود و سفارش دهندگان داستان جمع کرده است. 

شاهنامه، بر اساس دیدگاه نویسنده یا شاعر، یک طرف را انسانی و حتی فرشته وار و خدایی، طرف دیگر را هم شیطانی و اهریمن وار معرفی کرده است.

لذا باید بدانیم که نه اهریمن واران حقیقی هستند و نه خدایگان واران حقیقی هستند، بلکه هر دو طرف ماجرای ظاهرا تاریخی، قربانی دیدگاه، خواست و اراده صاحبان قدرت و نویسنده هستند که در قربانگاه دیدگاه، ایدئولوژی و نیازهای فردی نویسنده و نیازهای صاحبان زر و زور سلاخی شده اند.

قدرتمندان با چنین نگرش ها و داستان هایی، به خوانندگان و مخاطبان، هیجان، آن هم هیجانی محرک و حرکت آفرین تحمیل و تزریق می کنند تا ذهنیت و عقل هیجانی شنونده و نسل موجود را در راستای خواست و اراده صاحبان قدرت، سازماندهی و مهندسی بکنند تا منافع آن ها تامین و تضمین بگردد.

مهر جعفری پر از انواع داغراق آمیز دروغ ها، تحریفات، اغراق ها و جعل های شیرین اما هیجانی و هیجان پسندان است. 

در کنار این موضع گیری های ایدئولوژیک و هدفمند، زبان حرفه ای بکار گرفته شده در کتابت این کتاب که در موجود سیاسی به نام ایران فراموش شده، زبان تورکی است.

می توان با مطالعه این کتاب، با تاریخ نویسی مذهب زده، ایدئولوژیک زده، شیعه غالی، شیعه سازی هیجانی، گریز از عقل و عقلگرایی در شیعه و … آشنا شد. ولی در کنار آن هاف می توان برای رهایی عقل انسان ها از باتلاقی که برای بسیاری از عقول انسان ها ساخته شده اند، به راه حل هایی اندیشید.

 به نظر می رسد که تورکان، تا زمانی که بر عقل گرایی و پرهیز از هیجان گرایی و استفاده ابزاری از انسان های هیجان زده، تمرکز کرده بوده اند، توانسته بوده اند بخش بزرگی از دنیا و کره زمین را به تسخیر قدرت خود و تحت اداره خود نگه دارند اما از زمانی که تورک های صاحب قدرت و ثروت، از عقل گرایی به هیجان، هیجانی سازی و استفاده ابزاری از هیجان در راه منافع کوتاه مدت سقوط و هبوط کردند، قدرتشان فرو ریخت و دشمن نه تنها آن ها سرنگون کرد، بلکه سرزمین ها و مغز آن ها را هم اشغال کرده، به مهندسی مجدد عقل آن ها همت گذار.

در نتیجه، دشمن تورک توانست تورک ها را وارد بخش و نوعی دیگری از هیجان و هیجان زیستی کرده، آن ها را اداره بکند. 

چون دشمن می داند که انسان و جوامع هیجانی و هیجان زده را می توان به راحتی به خدمت گرفت اما افراد و جوامع عقلگرا را نمی توان هیجان زده کرده، از مسیری که آگاهانه و عاقلانه و در برخورد انتقادی عقل های عقلا با هم زاییده شده و آن راه را هم آگاهانه انتخاب کرده اند، به خدمت اهداف و اراده خود درآورند.


کتاب دوم هم در باره تاریخ نوشته شده است. این کتاب، تاریخ را از منظر طرف پیروز می بیند و تصویر می کند. نام این کتاب تاریخی که موضوعش "جزئیات تاریخی حوادث و اعمال شخصیت های تاریخی دولت عثمانی است را "وقایع نامه" نگاشته اند.

 کتاب وقایع نامه در 442 صفحه و به قلم شخصی با نام "مصطفی طالب کاتب" و در سال 1207 نوشته و تکمیل شده است. این نویسنده، کاتب ویژه سلطان سلیم عثمانی بوده است.

طبیعتا نمی توان با نخواندن کتاب، در باره آن قضاوت کرد. با نگاه مختصری که به این دو کتاب، آن هم در این مدت کوتاه و در برنامه زنده "مهندسی جهل" داشتیم، نمی توان به قضاوت دقیق در باره آن ها پرداخت. 

در عین حالی که از همین چند صفحه ای که تورق کردیم، و برای خواندن آن ها به خودمان و سواد بی سوادیمان فشار آوردیم تا هم کتاب را و هم دست خط نویسنده را بخوانیم و بفهمیم، مشخص شد که نویسنده کتاب دوم (وقایع نامه) در کنار طرف پیروز در میدان جنگ و صاحب قدرت و ثروت ایستاده است. 

در نتیجه، او باید کتابش را بر اساس اراده، خواست و نیاز طرف پیروز سر و سامان بدهد. نتیجتا، او به عنوان نویسنده، باید از حیله های جنگ روانی ثابت و مشخصی، در دو جبهه متضاد استفاده بکند. از یکی از آن ها بر علیه طرف مغلوب و از همان استراتژی بر له طرف پیروز استفاده بکند. کار او، حرکت و بازی با شمشیر دو لبه است.

او ممکن است آمار دشمن را بسیار غلو آمیز نشان بدهد تا بر عظمت پیروزی، عمق فکر، نقشه، برنامه ریزی، استراتژی، مدیریت جنگی، وضعیت روانی، اخلاقی، فکری، دینی، مهندسی، ابزار آلات و ... یک طرف تاکید و طرف دیگر را بر اساس همان نوع اغراق ها تحقیر بکند.

این استراتژی واحد، با دو هدف متفاوت، هم برای طرف پیروز و هم برای توصیف طرف مغلوب بکار می رود. 

ما، برای خواندن چند نیم صفحه ای که از کتاب وقایع نامه، تلاش کردیم و متوجه شدیم که کاتب سلطان هم به جایگاه شخصیت ها، هم به جغرافیا، هم به امکانات، هم به زمان، هم به شرایط روحی و روانی افراد، هم به قوانین و هم به ... دقت دقیقی مبذول کرده است. او تلاش کرده است تا در ثبت و ضبط تاریخ و حوادث آن، زمان، ساعت و تاریخ را به دقت معین کرده، بنویسد و امانتداری به خرج بدهد.

در همین چند سطری که از این کتاب خواندیم، به نظر رسید که نویسنده، در خدمت دولت عثمانی است و تلاش می کند تا تاریخ جنگ ها و پیروزی های داخلی و خارجی عثمانی ها را به دقت، برای نگهداری در آرشیو دولت عثمانی و استفاده از آن تجربه ها به تصویر بکشد.

همان طور که در بالا گفته شده، حوادث تاریخی معین، از منظر ناظران مختلف، با انگیزه ها، اهداف، ایدئولوژی ها، خواست ها، منافع و … آگاهانه و متفاوت دیده، سنجیده و منعکس می شوند تا به اهداف و خواست های صاحبان قدرت پاسخی درخور بدهند.

آیا دولت عثمانی هم به این بیماری آلوده بوده است و یا واقعا حوادث را چنان که دیده می شده و از منظر عثمانی هم دیده و ادراک می شده، نوشته است؟ 

می دانیم که اگر دو تاریخ نویس که برای یک قدرتی کار می کنند و هر دو، در  عین زمان و مکان شاهد همان حادثه ای بوده باشند، نوشتار و نتایجی که آن ها از آن حادثه خواهند گرفت و تصویر خواهند کرد، بسیار متفاوت خواهند بود. 

چرا که تجربه آنها، منافع و تصور ذهنی آن ها از منابع و قدرت، مطامع آن ها، ایدئولوژی علنی و پنهان آن ها، کینه و دشمنی یا نفرت آن ها از یک طرف و عشق و علاقه و تمایلشان به طرف دیگر، در نوع دید، در تفسیر، در ادراک، در توضیح و در نوشتار هر کدام ناظران تاثیر خواهد گذاشت. 

فرقی نمی کند که شاهدان ماجرا دو تن باشند یا ده ها تن باشند. آنچه آن ها به قلم خواهند آورد، با همدیگر بسیار متفاوت خواهد بود.

 خوانندگانی که از قوه عقلشان در راستای فهم واقعیت ها استقاده بکنند و نخواهند تسلیم ذهنیت کتاب هایی که خوانده اند، بشوند، می توانند تفاوت ها را در کلماتی که هر کدام از آن ناظران در توصیف آن حادثه مشخص به کار برده اند، ببیند. 

خواننده باید متوجه باشد، همان طور که نویسندگان بی طرف نیستند، کلمات و جملات و متون هم بی طرف نیستند و جانبدار هستند.

این دو کتاب تاریخی، دو سبک نوشتاری متفاوتی را به کار گرفته اند. گر چه زبان هر دو تورکی است اما تفاوتی های چندانی در بین زبان تورکی شیعه غالی با زبان تورکی اداری و رسمی دولت عثمانی و درباری نیست. هر دو آن زبان ها، تورکی هستند و برای تورک های در ایران تحت حاکمیت فارس ها قابل ادراک هستند.

در عین حال، سبک اولی، تاریخ نویسی و تاریخ سازی ذهنی و ایدئولوژیک زده است و سبک دیگری، تاریخ نویسی واقعی و دولتی است. 

یکی تاریخ را در ذهن خود می سازد و به آن رنگ ذهنیت و ایدئولوژی، دین و مذهب خودش را می مالد و دیگری گر چه تاریخ طرف پیروز در جنگ را می نویسد و باید به واقعیات بپرازد اما منافع فردی او ایجاب می کند که بر اساس ذهنیتی که از طرف حاکم و صاحب قدرت دارد، به جریانات بنگرد و به توصیف آن ها اقدام بکند.


انصافعلی هدایت

20 اپریل 2025 

No comments:

Post a Comment

دیدار یار

  دیدار یار در یکی از عصر های نزدیک به آغاز فصل بارش برف در کانادا، در تنها "...و..لز" شهر "…ن" در استان "اونتاریو...