جایگاه شهر اندیشه و فلسفه شرق: تبریز در اشعار و اندیشه های شاه نعمت الله ولی



جایگاه شهر اندیشه و فلسفه شرق: تبریز در اشعار و اندیشه های شاه نعمت الله ولی؛ شاه نعمت الله از اقطاب و عرفای سدهٔ هشتم و نهم هجری است که طریقتی جدید در تصوف ایجاد کرد و پیروان سایر طریقت‌ها را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. او از جمله شعرای تصوف دوران حکومت و امپراتوری تورکان بر بخش بزرگی از خاورمیانه بود. او قطب دراویش نعمت اللهی است.


1


بی ولای علی ولی نشوی
گر تو را صد هزار برهان است
ابن عم رسول یار خدا
آن خلیفه علی عمران است
یوسف مصر عالمش خوانم
شاه تبریز و میر او جان است


2


شاه شمس الدین تبریزی مرا
مست می دارد ز جام بی خمار
سید ملک وجودم لاجرم
آنچه پنهان بود کردم آشکار


3


دل ما در هوای الوند است
در سر زلف یار دربند است
خواجه تبریزی است و در قره باع
شاه سروان امیر در بند است


4


همه عالم تن است و او جان است
شاه تبریز و میر او جان است
کنج دل شد به گنج او معمور
ورنه بی گنج کنج ویرانست


5


جام می در دور می گردد مدام
عشق را آغاز یا انجام کو
شمس تبریزی ز مصر آمد برون
آفتابی آن چنان در شام کو

6


همه عالم تن است و او جان است
شاه تبریز و میر او جان است
جام گیتی نماش می خوانند
به حقیقت بدان که او آنست



Comments

Post a Comment

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر