تبریز در اشعار حافظ شیرازی


1
از نهیبش پنجه می‌افکند شیر
در بیابان نام او چون می‌شنید
سروران را بی‌سبب می‌کرد حبس
گردنان را بی‌خطر سر می‌برید
عاقبت شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد وقتش در رسید
آنکه روشن بد جهان‌بینش بدو
میل در چشم جهان‌بینش کشید
2

پهر برشده پرویزنیست خون افشان
که ریزه‌اش سر کسری و تاج پرویز است
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است




Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر