ناصر خسرو در سفرنامه اش در 969 سال قبل، در باره تبریز و زبان آن چه می گوید؟



نام شهرهای آذربایجان 969 سال قبل، از زبان ناصرخسرو را ببینید


نگاه و نگرش ناصرخسرو به تبریز و آذربایجان، در 969 سال قبل (در 12 سپتامبر 1045 میلادی). ناصرخسرو از قبادیانی بلخ است و تاریخش و گزارشی او از سفر هفت‌ ساله اش است. سفر او در ششم جمادی‌الثانی سال ۴۳۷ قمری از مرو آغاز شد و در جمادی‌الثانی سال ۴۴۴ قمری با بازگشت به بلخ پایان پذیرفت.


1


بیست و ششم محرم از شمیران می‌رفتم چهاردهم صفر را به شهر سراب رسیدم و شانزدهم صفر از شهر سراب برفتم و از سعیدآباد گذشتم. بیستم صفر سنه ثمان ثلثین و اربعمائه به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریور ماه قدیم بود و آن شهر قصبه آذربایجان است شهری آبادان.
طول و عرضش به گام پیمودم هریک هزار و چهارصد بود و پادشاه ولایت آذربایجان را چنین ذکر می‌کردند در خطبه الامیر الاجل سیف الدوله و شرف المله ابومنصور و هسودان بن محمد مولی امیرالمومنین.
مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنه اربع و ثلثین و اربعمائه {434 قمری معادل با 10 نوامبر 1042 میلادی} و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند.


2


و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم شعری نیک می‌گفت اما زبان فارسی نیکو نمی دانست.
پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او مشکل بود از من پرسید با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.


3


چهاردهم ربیع الاول از تبریز روانه شدیم به راه مرند و با لشکری از آن امیر و هسودان تا خوی بشدیم و از آن جا با رسولی برفتم تا برکری و از خوی تا برکری سی فرسنگ است و در روز دوازدهم جمادی الاول آن جا رسیدیم و از آن جا به وان وسطان رسیدیم.

4

متحیر می‌بودم ناگاه از فضل باری تبارک و تعالی همان روز مردی با من پیوست که او از آذربایجان بود و یک بار دیگر آن مزارت متبرکه را دریافته بود دوم کرت بدان عزیمت روی بدان جانب آورده بود. بدان موهبت شکر باری را تبارک و تعالی دو رکعت نماز بگذاردم و سجده شکر کردم که مرا توفیق می‌داد تا برعزمی که کرده بودم وفا می‌کردم.


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر