Thursday, January 8, 2015

جایگاه شهر تبریز در اشعار: عطار، عراقی و شیخ بهایی




عطار تبریز را اینگونه می بیند 


زنخدان‌ها چو بر خواهند بستن
زنخدان را ز نخ می‌دان دریغا
بسا شخصا که از تب ریخت در خاک
شد از تبریز با کرمان دریغا


عراقی تبریز را اینگونه می بیند 


پسری داشت شحنهٔ تبریز
حسن او دلفریب و شورانگیز
خلعت ذات او، ز موزونی
صورت لطف و صنع بیچونی
شیخ عالم، امام غزالی
آن جهان علوم را والی
گشت آگاه زان گزیده خصال
صفتش فهم کرد از استدلال


شیخ بهایی تبریز را اینگونه می بیند


روی تو گل تازه و خط سبزهٔ نوخیز
نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز
شد هوش دلم غارت آن غمزهٔ خونریز
این بود مرا فایده از دیدن تبریز
ای دل! تو در این ورطه مزن لاف صبوری
وای عقل! تو هم بر سر این واقعه مگریز




No comments:

Post a Comment

اگر حاقلی اولماق ایراده‌میزده وارسا ....

  دقیقا، گوزل آنلامیسیز.  بیز گوجسوزوق.  گوجسوز اولدوقومور اوچونده حاقیمیز یوخ دور.  حاقلی اولماق اوچون، گوجلو و حتتا ان گوجلو اولمالییق. تا...