آیا "زور" مقدس نیست؟



آیا زور مقدس نیست؟

دوستی با نام جابر جهانی در فیس بوک نوشته است:
Sabir Cehani
از تلاش های قاضی پور جهت تشکیل فراکسیون نمایندگان تورک در مجلس می توان و باید حمایت کرد ولی منطق قاضی پور منطق ما نیست؛ جنگ ، خون و شیعه سخن ما نیست.

انصافعلی هدایت
من، از ایشان و همه دوستان دیگر چند سوال ساده دارم:
1. دوست گرامی، سلاح ما در مقابل دوشمنی که موجودیت مان را انکار می کند و ما را صاحب هیچ حق و حقوقی به عنوان انسان تورک، نمی داند، چیست و چه باید باشد؟
2. ما از سال 1299 شمسی (از زمان کودتای رضا پالانی) تا کنون جز از راه و زبان منطق و برادری با دشمنمان (فارس)، راه دیگری نرفته ایم. این دوستی و عشق برادرانه ما نسبت به دشمن مان، از طرف همان دوشمنی که ما دوستمان خوانده ایم، بر چه مفاهیمی تعبیر شده است؟
3. آیا این حس دوستی، برادری، انسانی و منطقی که در طول یک قرن 100 ساله  داشته ایم و تعدادی از ما هنوز هم همان حس 100 ساله را به خود حمل می کنیم، یک ذره خصومت دشمن ما را به عقب رانده است؟
4. آیا یک صد سال تحمل و انسان دوستی و فداکاری ما برای دشمن مان، باعث شده تا فارث ها حق و حقوق انسانی ما، حقوق ذاتی ما، حقوق قانونی ما، حقوق حقوق بشری، حقوق خدا داده ما را بپذیرد؟
5.آیا یک صد سال مدارای ما، و هم وطن دانستن دشمن مان، موجب شده است تا دشمن ما (فارث) بیش از گذشته جری تر نشود؟
6. آیا رفتار برادرانه و مدنی ما با دشمن، موجب نشده است تا دشمن به من و تو مارک "تورک خر" بزند؟
7. آیا سکوت و تحمل ما در مقابل دشمنی های دشمن مان، او را جری تر نساخته تا توهین ها و تحقیرهایش که در قالب جوک و شوخی (از قدیم گفته اند، آن چه در شوخی گفته می شود، اوج فکر و درک گوینده است) می گفت را به رادیوها، تلویزیون ها، کتاب های درسی و غیر درسی، رسانه های نوشتاری و کلامی و دیداری، و ... بکشاند و به آن ها رسمیت بدهد؟
8. آن چه گفته اند و در عمل هم پا از آن فراتر گذاشته و سیاست هایشان را بنام توسعه و سیاست دولت، اجرا کرده اند، لایق خودشان بوده است یا فکر می کنید که سزاوار سکوت و تحملی بوده که ما داشته ایم؟
9. صد سال رفتار انسانی، متمدنانه، حقوق بشری ما در مقابل دشمنی که این مفاهیم (انسانی، متمدنانه، حقوق بشری) یک صد سال برایش معنایی نداشته، برای من و تو تورک چه ارمغانی داشته است؟
10. آیا توصل به مفاهیم انسانی، حقوق بشری، آزادی و دموکراسی، برابری، برادری، هم میهنی، انسانیت و ... در مقابل چنان دشمنی، علامت مترقی و متمدن بودن من و شما است؟ یا علامت "تسلیم" شدگی من و شما در مقابل دشمنی است که با انواع حیل و قانون، حقوقمان را ضایع کرده و ضایع می کند؟
11. آیا توصل من و تو به مفاهیمی چون: رفتار انسانی، متمدنانه، حقوق بشری و ... نشان دادن چراغ سبز به دشمن برای جسارت هر چه بیشتر دشمن، برای محو فرهنگی، تاریخی، ملی، ادبی، زبانی، اقتصادی، انسانی، هویتی، جغرافیایی و ... من و تو نیست؟
12. آیا دشمن نمی داند که تو و من در مقابل شیوه های جنگ روانی مثبت و منفی او سر تسلیم فرود آورده ایم؟ ما تسلیم شدگانی نیستیم که تلاش می کنیم تا تسلیم شدنمان را توجیه کنیم؟
13. آیا دشمن ما نمی داند که جسارت من و تو از یک نیمچه اعتراض هم کمتر و بی رمق تر است؟
14. آیا دشمن نمی داند که او هر بلایی سر من و تو بیاورد، ما سکوت خواهیم کرد که علامت رضایتمان است و دشمن می تواند هر کاری و جنایتی را که بخواهد، بر سر من و تو بیاورد؟ چرا که تو و من در پشت حرف های دهان پر کن و بزرگتر از دهانمان، پنهان شده ایم و مرد عمل و مخالفت جدی با دشمنمان نیستیم؟ آیا خامنه ای نمی گفت: این روشنفکران خطری ندارند. چون هزارتایشان در مقابل یک بسیجی نمی توانند مقاومت بکنند؟
 15. آیا دشمن ما تورکان (فارث ها) نمی دانند که قدرت نظامی، پولی، مالی، ارتشی، پلیسی، قانونی، جنایت پیشه گی و ... در دستان او است و ما دستمان از "زور مقدس" کوتاه است؟
16. آیا دشمن ما نمی داند که می تواند هر چه اراده کند را انجام دهد و من و تو در حداکثرش، فقط متوصل به قانون همان دشمن خواهیم شد؟ از همان دشمن خواهیم خواست تا به حقوق بشری ما احترام بگذارد؟ آیا عاقلانه است که دشمنی چنان، در مقابل رفتار "مدنی"(!) ما، مقابله به مثل کند؟
17. آیا دشمن ما نمی داند که ما حتی مرد "سخن گفتن و نوشتن هم نیستم" و ... می نشینیم و کاری از دستمان بر نمی آید؟ تسلیم شدگانیم و منتظر روز مرگمان!
18. آیا ما به مفاهیمی مقدس، "معتاد" نشده ایم تا کاری نکنیم؟ و مدنی بودن و مدرن بودنمان، در حقیقت، التماس کردن به دشمن نیست و آیا گدایی نمی کنیم که دشمن، بر ما رحم کند؟
19. آیا تو و من نمی دانیم که در دنیای واقعی و تجربه سیاسی در زندگی بشری، باید توازن قوا در میان دو نیروی رقیب بر قرار باشد و الا آن نیرو و طرفی که حس کند، قوی تر و قدرتمند تر است، بر طرف ضعیف تر خواهد تاخت؟ آیا نمی دانیم که "ضعیف، خوراک قوی است"؟ آیا توازان قوا در جنگ سرد را از یادها برده ایم؟
20. آیا تو و من نمی دانیم که "قدرت" و "داشتن قدرت" و حتا بیشتر از آن، "برتری قدرت"، "مقدس" است؟
21. آیا تو و من می دانیم که با توصل به مفاهیم زیبا اما بدون داشتن پشتوانه دفاعی و توانایی دفاع از خودمان،  همه آن معانی زیبا، کلماتی تو خالی هستند که ما را قربانی گلوله ها و توپ های دشمنمان  قویتر از خودمان خواهند کرد؟
22. آیا صدا و فریاد مسلمانان سوری را می شنوید که از حقوق بشر، مدنیت، انسانیت، دموکراسی، آزادی، عشق، و ... سخن می گویند اما دنیا، لیبرالیسم، هیومنیسم، فردیسم (اندیویجوالیسم)، سوسیالیسم (جمعیسم)، حقوق بشر، سازمان ملل و قوانینش، و ... سخنان و لابه و زاری های سوری های بدون قدرت و توان دفاع از خودشان را نمی شنوند؟
چرا؟
آیا به این دلیل صدایشان شنیده نمی شود که قدرت و سلاح قدرتمند و مقدسی که پشتوانه تامین حقوق و سخنان زیبای آنان باشد را در دست ندارند؟
 23. آیا این قانون صحت ندارد که "دنیای قدرتمند، صدای زبونان و ضعیفان را نمی شوند" و برای این که صدایت و خواسته هایت شنیده شود، باید قدرتمند باشی؟ آیا بره ها، هر چه گریه کنند و از مفاهیم زیبا سخن برانند، دل گرگ به رحم خواهد آمد؟
24. آیا این گفته درست نیست که می گوید: اگر صدایت بلند نیست و اگر در مقابل دشمن، تسلیمی، پس مرگ تو حتمی است؟

25. در مقابل دشمنی مثل پان فارثیسم و پان عیرانیسم، چه باید کرد؟ تسلیم؟ عصیان" قیام؟ کسب قدرت برتر در مقابل دشمن؟ عجز و لابه و التماس؟




Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر