نقد اعتراضات اخیر در ایران
نقد اعتراضات اخیر در ایران
مقدمتا، می دانیم که اگر یک حرکت و جریان یا آزمایشی، بخواهد تکرار شود، اگر حداقل یکی دو عامل دخیل در آن جریان، حرکت و آزمایش تغییر نکند، نتیجه همانی خواهد بود که در آزمایش، جریان و اعتراضات قبلی نتیجه داده بود.
در ایران 25 سال اخیر، حرکات، جریان ها، اعتراضات و شورش هایی انجام شده است که همه آن ها بعد از چند روز کش و قوس، به پایان رسیده اد ولی بعد از چند سال، از نو و بدون هیچ تغییری در فاکتورهای فکری، حقوقی، سازمانی، رهبری، ایده آل ها و خواست ها، شعارها، نخواستنی ها، و ... دوباره پدیدار شده و صد البته دوباره با همان سرنوشت تلخ: شکست، مواجه شده اند.
روشنفکر ایرانی و بخصوص روشنفکر سنترالیست و مرکزگرا و معتقد به تقدس و ارجحیت زمین و مرزهای خاکی و امپراتوری ایران، بر جان مردم، برخواست و حقوق ملت ها، به نقد نقش مثبت یا منفی خود و جریان نپرداخته و علل شکست های پی در پی جامعه و تحمل هزینه ها را نقد و تحلیل نکرده است.
من در این فرصت، به نقد روشنفکر، روشنفکری و مسئولیت او در قبال جامعه خواهم پرداخت.
به عقیده من؛ تنها دستاورد این اعتراض ها، آن بود که دولت و رژیم سرکوب، نقاط ضعف خود، ضعف سیاست ها و نیروهای سرکوب، شناسایی نقص در تجهیزات، آموزش، تاکتیک های سرکوب مردم، خبرگیری و مستند سازی اعتراض ها برای دستگیری های بعدی، استخدام نیرو، آموزش آن ها و ... بوده است
در مقابل، ملت و نیروهای مخالف، چه تجربه ای اندوخته اند و بکار می برند؟
آیا روشنفکر ایرانی توانایی تحلیل جامعه را دارد؟
آیا روشنفکر ایرانی می تواند احتمالات اجتماعی را پیش بینی کرده و برای آن ها برنامه ها، تاکتیک ها و استراتژی هایی داشته باشد؟
آیا روشنفکر ایرانی، پیشرو حرکات در جامعه است و نقش رهبری را دارد یا پسرو در جامعه بوده و تابعی از حرکت توده های مردمی است و تاثیری در زایش حرکت های اعتراضی ندارد؟
آیا روشنفکر ایرانی منفعل و پسیو است یا فعال و اکتیو است؟ حرکت را ایجاد و رهبری می کند یا بعد از پدیدار شدن موج، در پی موج می دود و تلاش می کند، از آن در راستای دیدگاه های عقب مانده خودش، تحلیل و تفسیری ارائه بدهد؟
در نگاهی به آن چه روخ داد و در بیش از 60 شهر ریز و درشت پدیدار شد، می توان این ها را دید:
1. شعار ها بر ضد هم بودند و توانستند، اقشار مختلف را از هم دور بسازند.
2. اهداف بسیار متفاوت بودند: اقتصادی، مقابله با گرانی، دزدی های بانکی و موسسات مالی و اعتباری، مخالفت با ملاها و دیدنداران، مخالفت با دخالت ایران در کشورهای دیگر، مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت با خامنه ای، روحانی، سپاه، مخالفت با دیکتاتوری، رفراندم خواهی، خواهان بازگشت پهلوی و رضاخان، جان فدای ایران، جان فدای آزربایجان، جان فدای عربستان، و ...
3. اعتراضات پراکنده با شعارهای ضد و نقیض نشان دادند که هیج نوع سازماندهی و انسجام در این جریانات نبوده است.
4. بی در و پیکر بودن اعتراضات نشان داد که اپوزیسیونی جدی وجود ندارد تا بعد از سرنگونی رژیم موجود جانشین آن بشود. چرا که هیج نوع سازمان، جبهه، جمعیت، پارلمان و نیروی رهبری کننده وجود نداشت. در نتیجه، مجموعه پراکنده مخالفان، فاقد تاثیر در مسیر و نتیجه اعتراضات هستند.
5. آینده بعد از فروپاشی رژیم استبدادی، بسیار تاریک و مبهم است. کدام حکومت، سیاست، قانون اساسی، ایده آل ها و خواسته ها چرغ راه آینده بعد از رژیم نژادپرست ملاها را روشن کرده است؟
6. مردم می دانند که چه چیز هایی را نمی خواهند ولی هنوز روشن نیست که چه چیزهایی را باید بخواهند. بلبشو در خواست ها و عدم تکرار شعارهای ثابت و روشنگر راه پیش رو، نشان می دهد که هیچ چراغی در افق بعد از جمهوری اسلامی فارس محور، وجود ندارد.
7. شعارها فراگیر نیستند. شعارها، همه خواست ها و حقوق و انتظارات ملل در ایران را در بر نمی گیرند. هر شعاری، منافع جمع اندکی را آن هم برای مدت بسیار کوتاهی نمایش می دهد و در عرض چند دقیقه، شعارها تغییر می کنند.
8. در شعارها، به منافع ملی ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، قشقایی، لر، بختیاری، کرد، گیلکی، مازنی اشاه نمی شود.
این به آن معنی است که هنوز حرکت های اعتراضی در داخل، نژادپرستانه و فارس محور و ایران پرست است.
نشان می دهد که هنوز حقوق بشر، دموکراسی، قانون، حق تعیین سرنوشت و ... و حقوق 100 در 100 مساوری همه ملل ساکن ایران با فارس ها، مورد توجه نیست. خواست ها و حقوق ملل مورد تاکید قرار نمی گیرند. فرقی در بین رژیم موجود و رژیم بعدی، از نظز منافع ملی ملل دیده نمی شود و این مایوس کننده است.
9. نه تنها شعارها و اهداف بسیار متضاد بودند بلکه با خواست ها و حقوق اکثریت ملل ساکن در ایران مخالفت می شد. برای همین هم، ملل تورک آزربایجان، تورک تورکمن، تورک قشقایی، بلوچ، کرد، گیلک، مازنی و ... ترجیح دادند که در اعتراضات شرکت نکنند.
چرا؟
چون جریان های پراکنده اعتراضی را لبه دیگر قیچی جمهوری اسلامی می دیدند که برای از بین بردن حقوق و خواست های اولیه و حداقلی این ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، قشقایی، لر، بختیاری، گیلکی، مازنی و کرد و ... حرکت کرده است.
لطفا به مشروح این گفتار و پاسخ به چند سوال، در ویدئو دقت بفرمایید و سوال ها و دیدگاه های انتقادی خودتان را برای من بفرستید:
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
دهم ژانویه 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment